اسم اینکه میری و وقت مشاوره میگیری، کلی با خودت تمرین میکنی که از کجا شروع کنی و به کجا تموم ولی بعد که می شینی و مشاور روبروت قرار میگیره بهش نگاه میکنی و نمیدونی چی بگی و همینطور کلمه و جمله پشت سر هم ردیف میکنی و آخر سر هم منظورت. رو متوجه نمیشه چیه؟
چرا کلمه ها وقتی میخوان از مغز وارد گلو شن و از دهان خارج شن انگار از چرخ گوشت رد میشن؟
هزار تیکه میشن و هر تیکه میره یه جایی تا از بیان شدن قسر در بره.
ولی این بار تصمیم گرفتم مشاور رو عوض نکنم. آنقدر با همین آدم ادامه بدم تا عادت کنم و جرأت کنم و بتونم حرف بزنم .
بتونم منظورم رو برسونم، هر طوری که از دستم برمیاد .
خوشحال میشم پیشنهاداتون رو بخونم :)