پروین روزی
پروین روزی
خواندن ۳ دقیقه·۱۵ روز پیش

باید در چاله‌ی اخلاق گیر کینم



استاد می‌خاهد به ما درس اخلاق بدهد: اگر بیماری به شما مراجعه کند و بپرسد: ای دکتر، این داروی ناباروری که پنج سال است می‌خورم، جواب می‌دهد؟
و شما به عنوان داروساز که لااقل شش سال تمام دارو ورد زبان‌تان بوده است، باید بگویید: بله، پزشکت صلاح دونسته. ایشالا جواب می‌گیری، عزیییزم. هر چند می‌دانید دارو بعد پنج سال عارضه دارد و فایده نه.

اما بیمار بی‌چاره‌ی مستاصل دنبال جواب است. می‌خاهد بداند بچه‌اش می‌شود یا نه؟‌اگر می‌شود که بنشیند به خاندن کتاب‌های فرزندپروزی که بچه‌اش نشود شترگاوپلنگی عین خودش. او پاسخ می‌خاهد و ما دو پاسخ می‌توانیم بدهیم:

۱.بله، چرا جواب ندهد؟‌حتمن جواب می‌دهد. داروی خوبی‌ست.
بیمار بنا به حال و احوال حاد و مزمنش به این پاسخ،‌ پاسخی می‌دهد:
الف. بیمار خوش‌حال و خرم به هم‌سر زنگ می‌زند که قند عسلم، عزیزترینم این ماه هم خودت رو آماده کن. دکتر همین الآن گفت که دارو موثره. هم‌سر می‌خندد و می‌گوید امیدوار است. بساط شام و گل و شمع را می‌چینند و دِ بزن و بکوب!(شبیه فیلم فارسی‌ها.)
ب. بیمار با خودش می‌گوید که دکتر جماعت کثافت است و فقط می‌خاهد پول بگیرد، آن هم بالای چیزی که اثر ندارد. این را به مسافران تاکسی هم می‌گوید. بعد زنگ می‌زند خانم والده که مادر جان به آن شمسی کوره بگو بیاید دردمان را دوا کند.
ج. بیمار ناامید است و ناامید می‌ماند، اما هم‌چنان دارو را ادامه می دهد و دو سال بعد، بل‌که هم زودتر، با عوارض دارویی به بیمارستان مراجعه می‌کند.
د. بیمار ناامیدانه می‌رود، قرص را می‌اندازد سطل آشغال و «سنگی بر گوری» را می‌نویسد.
ه. بیمار یه طور دیگر می‌کند یا می‌شود.

۲. داروی بی‌جواب را چه حاجت به استفاده. برو پزشکت را عوض کن. بچه‌دار نمی‌شوی با این دارو.
بیمار چه می‌کند؟
الف. تف می‌فرستد به ارواح جد پزشک. می‌رود پیش پزشکی دیگر.
ب. ازدکترها عاصی است و دوباره همان داستان تاکسی و نوشتن «سنگی بر گوری»
ج. بیمار می‌زند به سیم آخر. به زمین و زمان و خدا-به خصوص خدا- فحش می‌دهد و خودش را با گلوله‌ای یا قرصی، چیزی خلاص می‌کند.
د. بیمار طورهای دیگری هم می‌تواند بکند:
د-۱: قبول کند که نمی‌شود و از همسر طلاق بگیرد. (اتفاقات بعدی ممکن است طور دیگری شوند.)
د-۲: قبول کند که نمی‌شود و برود سراغ سرپرستی کودکی از پیش متولدشده.
د-۳: قبول کند که نمی‌شود و طور دیگری عمل کند.

مهم است که بیمار کدام یک را انتخاب می‌کند،‌ اما تا جایی به ما مربوط است که شیوه‌ی بیان‌مان به او و دیگری آسیب وارد نکند. به نظر من، پاسخ ۱ و ۲ هر دو اشتباه هستند. همان‌طور که هزاران طور برای رفتار بیمار وجود دارد، برای پاسخ به او هم هزاران روش وجود دارد. روشی که بر اساس اطلاعات ما از بیمار، دارو و شرایط بیماری‌اش انتخاب می‌شود. این روش‌ها را در «تکست بوک‌ها» ننوشته‌اند. رسیدن به پاسخ‌های «نه سیخ بسوزد،‌ نه کباب»ی از دل یادگیری روان انسان‌ها و شیوه‌های ارتباطی به دست می‌آید نه صرفن با حفظ بودن خط به خط «تکست بوک‌ها». (چیزی که استادها برایش غش و ضعف می‌کنند.)

بالین بیمار حاوی اخبار ناخوشایند است. اخباری که می‌تواند هم بیمار و هم اطرافیانش را از پا دربیاورد. طی کردن یکی دو واحد اخلاق پزشکی یا دو جلسه نکات برخورد با بیمار برای یک عمر در بالین بودن کافی نیست. آگاه بودن به این موضوعات برای هر فردی که در بالین خدمتی ارائه می‌دهد، ضروری‌ست،‌ ولو آن فرد وظیفه‌ی نظافت بیمار را برعهده داشته باشد.

اخلاقبیمار
داروساز، نویسنده و هنرمندی ناهنرمند می‌کوشم برای زیستن میان جزئیات دنیایمان، جایی که انسان‌ها هر کدام یک قصه‌اند.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید