ویرگول چیست؟
ورود ثبت نام
Pariya Hoseini
Pariya Hoseini

با قلم در آسمان تاریک شبم، ستاره ی کلمه می‌ریزم.

توسط ۱۸۵ نفر دنبال می‌شود ۱۶۹ نفر را دنبال می‌کند
پست‌ها لیست‌ها انتشارات‌
سال نو با حال خوب

سال نو با حال خوب

میخواهم کوله پشتی امسالم را جمع کنم، به سالی که گذشت نگاه کنم، از تجربه های بد درس بگیرم و بخاطر تجربه های خوبم خوشحال باشم.هرکسی لازم است…

۳ سال پیش خواندن ۷ دقیقه
برای دخترم، برای ژیانا، برای زندگی

برای دخترم، برای ژیانا، برای زندگی

نامه ای به دخترمقبل از هرچیز میخواهم بگویم که نمی دانم در آینده دختری خواهم داشت یا نه، نمیدانم که تا فردا زنده خواهم بود یا نه.بخاطر همین…

۳ سال پیش خواندن ۲ دقیقه
همین ساده ترین قصه‌ یک انسان است

همین ساده ترین قصه‌ یک انسان است

همه ی ما در زندگی لحظاتی را تجربه میکنیم که سرشار از غم و درماندگی است، لحظاتی که احساس میکنیم زورمان به زور دنیا نمی چربد و در زورآزمایی ز…

۳ سال پیش خواندن ۱ دقیقه
ما همان چیزی هستیم که دوست داریم بخوانیم.

ما همان چیزی هستیم که دوست داریم بخوانیم.

در هنگام خواندن این کتاب به این فکر می کردم که حالِ کتاب پریشان است یا حال نویسنده در هنگام نوشتن کتاب پریشان بوده است یا نه، حال من در هنگ…

۳ سال پیش خواندن ۷ دقیقه
کلیدر | کتابی که من را در خود غرق کرد.

کلیدر | کتابی که من را در خود غرق کرد.

محمد دولت آبادیاز وقتی این کتاب را تمام کرده ام، تصمیم دارم درباره اش بنویسم و هیچ کلمه ای در ذهنم برای نوشتن پیدا نمی شود، تنها چیزی که دا…

۳ سال پیش خواندن ۴ دقیقه
چگونه پروژه ی دانشگاه را انجام دهیم؟(رشته نرم افزار)

چگونه پروژه ی دانشگاه را انجام دهیم؟(رشته نرم افزار)

پروژه های دانشگاه را به آسانی و با لبخند انجام دهیم.

۴ سال پیش خواندن ۶ دقیقه
معرفی انیمیشن | رالف اینترنت را خراب می کند.

معرفی انیمیشن | رالف اینترنت را خراب می کند.

انیمیشن ها، دنیای رنگیِ رویا و خواب های قشنگِ زمان کودکی ما را می ساختند. زمانی که فارغ از غم و غصه روزگار با یک بسته چیپس جلوی تلوزیون می…

۴ سال پیش خواندن ۲ دقیقه
قصه ی زندگی خود را قشنگ بنویس و این قصه ی قشنگ را زندگی کن!

قصه ی زندگی خود را قشنگ بنویس و این قصه ی قشنگ را زندگی کن!

جلد کتاب در اولین نگاه توجه ام را به خود جلب کرد، کتاب را تک و تنها پشت شیشه ماشین دیدم که بیرون را نگاه می کرد، لبخندی از سر شوق زدم و از…

۴ سال پیش خواندن ۳ دقیقه
من برگم و تو ریشه...

من برگم و تو ریشه...

کنار قبر مادرش نشسته بودبه قبر خیره شده بود به اسم مادرشبعد از یک سال دیگر از آن شیون و گریه های بی صدا خبری نبودزمان گذشته بود و آن ها را…

۴ سال پیش خواندن ۱ دقیقه
کاش میشد

کاش میشد

کاش میشد لحظه را زندگی کردکاش میشد درین لحظه مردکاش میشد به خش خش برگهای پاییزی پیوستبا صدای شرشر آب یکی شدبا آبی آسمان هم آغوشی کردبا سبزی…

۴ سال پیش خواندن ۱ دقیقه
  • ‹
  • 1
  • 2
  • 3
  • ›