میتوانید این اپیزود را در کستباکس، ساندکلاود، اسپاتیفای، آیتونز، گوگل پادکست و تلگرام گوش کنید!
چیزهای عجیبتر (Stranger Things) یه سریال آمریکایی تو ژانر علمی-تخیلی و وحشته که توسط برادران Duffer طراحی شده.فصل اول این سریال که به طور اختصاصی توسط نتفلیکس تهیه و پخش میشه، در تاریخ ۱۵ جولای ۲۰۱۶ منتشر شد. وقایع داستان در سال ۱۹۸۰ در شهری تخیلی به اسم Hawkins در ایالت ایندیانای آمریکا اتفاق میافته. جایی که تحقیقات دربارهی گم شدن یه پسر نوجوون با اتفاقات فراطبیعی همزمان شده، به طور مثال پیدا شدن سر و کلهی یه دختر نوجوونی که تواناییهای خارقالعادهی سایکوکینِتیک داره. یعنی توانایی جابجایی اجسام به کمک ذهن.
این دختر که به اسم Eleven شناخته میشه در ابتدای حضورش در هاوکینز، دایره لغات کم، تواناییهای تلپاتیک و سایکوکینتیک داره.بعد از فرار از آزمایشگاه هاوکینز، جایی که روش آزمایش انجام میشد، با مایک، داستین و لوکاس آشنا میشه و گنگ کوچیک اونها ملحق میشه و تو پیدا کردن دوستشون ویل بهشون کمک میکنه. این وسط یه رابطهی عاطفیای هم بین اِلِوِن و مایک شکل میگیره.
سازندههای سریال یعنی برادران دافر، یکی از منابع الهام برای شخصیت اِلِوِن رو کاراکتر ET میدونن. یعنی یه جورایی یه بیگانه. از اونجایی که قرار بود Stranger Things یه مینیسریز باشه، طرح اولیه سازندگان هم این بود که در پایان سریال، اِلِوِن خودش رو فدای نجات شهر بکنه. ولی خب نتفلیکس علاقهمند بود تا فصلهای بعدی هم ساخته بشه. پس اینجوری شد که درنهایت یکی از مهمترین و محبوبترین کاراکترهای سریال هم زنده موند. برادران دافر معتقدند از میون همهی بازیگرهای سریال، انتخاب بازیگر نقش اِلِوِن از همه سختتر بوده. چالش اصلی سازندگان این بود که این کاراکتر دیالوگهای کمی داره و به همین خاطر این بازیگر جوون باید توانایی انتقال احساسات از طریق چهره و فیزیک رو داشته باشه. همهی نگرانیهای اونها البته با دیدن میلی بابی براون (Millie Bobby Brown) برطرف شد! به نظرشون میلی یه استعداد خاص بود، البته یه مقدار ترسناک هم بود! اون باید برای نقش سرش رو میتراشید. چیزی که هم خودش هم خونوادهاش رو نگران میکرد. ولی بعد از دیدن یه عکس سر تراشیده از شارلیز ترون (Charlize Theron) تو فیلم Mad Max قبول کرد که این کار رو بکنه.
میلی تو مالاگای اسپانیا به دنیا اومده، تو انگلیس بزرگ شده و دومین بچهی خونوادهی چهار فرزندیشونه. به قول پدرش، رابرت براون، میلی از همون لحظهی تولد اعتماد به نفس داشته و به قول معروف واسه خودش فیلمی بوده. از ۸ سالگی برای تبلیغهای تلویزیونی، فیلمها و موزیکالهایی مثل ماتیلدا (Matilda) یا اَنی (Annie) آدیشن میداده. اولین کارش هم بازی تو تبلیغ فروشگاه زنجیرهای Publix بود. توی آدیشن باید یه کاپکیک رو بر میداشت و میگفت: «مامان، میتونم از اینها بردارم؟» بعد از تموم شدن تست، مسئول انتخاب بازیگر به پدر میلی گفته بود که «دخترتون خیلی خاصه!»
براون میگه: «وقتی اون کار اول رو بازی کردم، همون لحظه فهمیدم که انگار برای این کار ساخته شدم.» خب الان قدش از اون چیزی که تو فصل اول Stranger Things دیدیم بلندتره ولی چهرهاش دقیقا همون شکلیه: کنجکاو، فوقِ آماده و چشمگشاد! در حالی که یه جین کاملاً اندازه و یه بافتنی صورتی تنشه و پابرهنه هم هست میگه: «کفشام کو؟» کل خونوادهی براون انگلستان رو ترک کردن و به آتلانتای آمریکا اومدن؛ جایی که Stranger Things فیلمبرداری میشه. برای بازی تو فصل سوم، نتفلیکس باهاش یه قرارداد ۳ میلیون دلاری امضا کرد.
مثل همهی تینیجرهای دیگه، براون هم به شکل شدیدی به موبایلش وابسته است! اون تقریباً ۱۷ میلیون فالوئر تو اینستاگرم داره، که به دقت هر پستش رو رصد میکنن. وقتی که نوامبر سال پیش توی استرالیا، دریک (Drake) رو برای اولین بار ملاقات کرد، در حالی که هردوشون توی تور بودن، براون واسه پروموت سریال و دریک هم که تور کنسرتش، برای گرفتن یه عکس که بعداً هم کلی وایرال شد، دریک دستش رو دور گردن میلی انداخت. «اون حتی من رو به کنسرتش دعوت کرد! حالا دیگه همهاش با هم حرف میزنیم! نظرش برام خیلی مهمه.» احتمالاً دریک هم بوده که اون رو تشویق کرده تا از شهرتش برای جلب کردن توجهها نسبت به موضوعهای مشخص استفاده کنه. وقتی تو ماه مارس جایزهی محبوبترین بازیگر تلویزیون رو از جوایز Kid's Choice رو دریافت کرد، پیرهنی تنش بود که پشتش اسم قربانیان حوادث تیراندازیهای مدارس تو پارکلند و فلوریدا حک شده بود. میگه: «من مسئولیتهام رو جدی میگیرم. چون فهمیدم که یه صدایی دارم و میخوام که به درستی ازش استفاده کنم.»
در سال ۲۰۱۵ وقتی که برای Stranger Things تست داد، میلی فکرش رو هم نمیکرد که این نقش میتونه براش یه سکوی پرتاب باشه. میگه: «هیچچیزی راجع بهش نمیدونستم. هر قسمتی از سریال یه راز محرمانه بود. من با طراحهای سریال اسکایپی دربارهی فیلمهای دهه ۸۰ صحبت کردیم. بعدش من برای یه تست تصویری رفتم L.A و روز بعدش گفتن که نقش رو گرفتی! اون موقع من ۱۱ سالم بود. فصل اول سریال رو گرفتیم و منم برگشتم انگلیس! با خودم اینوری بودم که اوکِی. این یه سریال کوچیکی بود، تموم شد رفت. بعدش چی؟ بعدش واسه پریمیر آمریکا اومدیم آمریکا. سه روز بعدش زندگیم از این رو به اون رو شده بود. ملت روانی این سریال شده بودن! فالوئرهام تو یه روز رسید به یه میلیون نفر! مجلهها دنبالم بودن، مثلاً این که یه روز رو کاور W Magazine باشم جزو رویاهام بود! میبینین؟ رویاها میتونن تبدیل به واقعیت بشن!»
بعد از پخش فصل اول Stranger Things براون یه قرارداد با کَلوین کلِین (Calvin Klein) امضا کرد، نامزد یه اِمی (Emmy) شد، یه دونه هم SAG، خود سریال هم که کلی گُلدن گلوب (Golden Globe) گرفت و مجلهی تایم اون رو به عنوان صد چهره برتر خودش انتخاب کرد و به این ترتیب به جوونترین کسی تبدیل شد که به این لیست راه پیدا کرده. «من فکر نمیکنم عوض شده باشم. اینجوری نیستم که من الان دیگه همهچی رو میدونم هنوزم مضطرب میشم، عصبانی میشم.» البته این خیلی جواب غافلگیرکنندهایه چون براون همیشه از بیرون خیلی با اعتماد به نفس به نظر میآد. آیا این شک به خودت یه بخشی از تبدیل شدن به یه تینیجره؟ جواب میده: «شاید. ولی من هنوزم پارتی کردن رو دوست دارم. با اینکه حتی اون موقعی که تو مراسم BAFTA جاستین تیمبرلِیک (Justin Timberlake) رو دیدم، میتونم قسم بخورم داشتم غش میکردم!» میخنده و با یه حالی که انگار بخواد خیلی ریز بحث رو عوض کنه میگه: «میشه ازم سوال بپرسی؟»
بین دخترها از کی بیشتر از همه خوشت میآد؟
پاریس جکسِن. اون خیلی استایل خوبی داره. برام مثل یه خواهر میمونه. تازه پیانو هم میزنه!
اولین آلبومی که با پول خودت خریدی چی بود؟
یه آلبومی از ایمی واینهاوس (Amy Winehouse). شیش سالم بود. من تمام کلمات آهنگ والری (Valerie) رو حفظ بودم. البته بابام نمیذاشت آهنگ ریهَب (Rehab) رو گوش کنم! قطعاً یه سری خط قرمزها بود. ایمی واینهاوس ولی اون یاور همیشه مؤمن بود. اون موقعها آهنگ We Found Love ریَهنا (Rihanna) رو صبحها میخوندم! واسه رفتن به مدرسه قشنگ آمادهام میکرد!
لباس هالووین موردعلاقهات چیه؟
من هیچموقع تو هالووین خوب نبودم! ناسلامتی من همش در حال بازی کردن نقشهای مختلفم، پوینت لباس پوشیدن شبیه یه کاراکتر دیگه چیه؟ تو این چند تا هالووین گذشته، کلی آدم دیدم که خودشون رو شبیه اِلِوِن درآوردن. بعضی وقتها حس خوبی بهم میده. ولی خب از یه طرفی هم واقعا جالبه یه مرد ۴۰ ساله رو تو لباسهای یه بچهی ۱۲ ساله ببینی!
وقتی بچه بودی، اسباببازی موردعلاقهات چی بود؟
یه میکروفنی که روش High School Musical داشت! میتونستم با زاک اِفرون بخونم، فک کن! تقریباً هر روز که High School Musical رو میدیدم. وقتی زاک افرون رو تو دنیای واقعی دیدم تقریباً زبونم بند اومده بود!
اولین ایمیلی که فرستادی رو یادته؟
من همیشه دلم میخواست که تو برنامهی اِلِن باشم و اون اولین ایمیلی بود که فرستادم: برای اِلِن دیجِنِرِس (Ellen DeGeneres) ! داستان زندگیم رو براش گفتم و این که چرا دوست دارم تو برنامهاش باشم. البته که هیچ جوابی نگرفتم. پنج سال بعد، من رو به برنامه اِلِن دعوت کردن و الن همون ایمیل رو پیدا کرده بود و به بینندهها نشون داد. آبروم رفت! کلی غلط گرامری داشتم!
توی فیلم Godzilla: King of Monsters، یعنی در واقع فیلم اولت، تو نقش دختری به اسم مَدیسون رو بازی میکنی. توی فیلمبرداری چقدر رویارویی با هیولایی که اونجا نبود، برات سخت بود؟
گودزیلا در واقع یه توپ تنیس بود! من همیشه بالا رو مجبور بودم نگاه کنم، نه که قدم هم کوتاهه! گردنم انقدر درد گرفته بود که مجبور شدن بهم سوزن خشک بزنن. اینجوریه که یه سری سوزن بزرگ اما نازک تو گردنت فرو میکنن. بعد ماهیچههات باز میشن و یهویی حالت خوب میشه. بعدِ سوزن خشکها دیگه قشنگ توپ تنیس رو دنبال میکردم.
حالا که اینجا زندگی میکنی، چه چیز آمریکا رو از همه بیشتر دوست داری؟
من عاشق آبنباتهای جالی رَنچِر (Jolly Rancher) به خصوص قرمزهاشم! طعم آلبالوییش. خیلی شور و خوشمزهان! ولی من اجازه ندارم از اونها بخورم چون زبونم رو قرمز میکنن. به نظرم اِلِوِن بدون یه زبون قرمز هم به اندازه کافی عجیب غریب هست.
میلی برای اینکه زبون غیرقرمز و تمیزش رو نشون بده، مجبور میشه حرف زدن رو متوقف کنه. وقت آرایش و موها رسیده بود. استایلیست بدون اینکه علاقهی براون به ایمی واینهاوس رو بدونه، تصمیم گرفت که موهاش رو با یه حال به همریخته و های بوفان مشخصهی خواننده امتحان کنه. براون خیلی ذوق میکنه. پدرش در حالی که به همراه برادر بزرگتر میلی نشسته و داره برد تیم محبوبشون لیورپول در برابر آ.اس رُم رو تماشا میکنه، از تو آینه به دخترش لبخند میزنه و میگه: «میدونین، همهی اعتمادبهنفس دنیا تو میلی جمع شده، ولی شبها تو خونه میتونه به یه دختر کوچولوی خجالتی تبدیل بشه. این یه بخشی از اونه که فقط ما که خونوادهاشیم میبینیم.»
در حالی که استایلیست داشت خط چشمهای تیز و بلند دور چشمهای گشادش میکشید، میلی با دقت به تغییر خودش تو آینه زل زده بود. تا حالا شده حس کنی یه نوجوون بیقراری؟ بخوای دیوونه شی، آشوب کنی، یا بخوای فرار کنی؟ «من میتونم آشوبگر باشم» در حالی که با دقت کلماتش رو انتخاب میکرد ادامه داد: «ولی نه اونقدرا! مامان بابام هیچموقع من رو تنبیه نکردن. من دختر خوبیم.» یه مکث کوتاه کرد و بعد گفت: «ولی به سر و صدا کردن معتقدم، به بلند بودن صدا!»
برای بازی کردن نقش اِلِوِن، میلی بابی براون مجبور شد موهاشو بزنه و سرش رو از ته بتراشه، که میتونه برای هر ۱۱ سالهای عذابآور باشه. کچل کردنش باعث شد که متمایز بشه، تقریباً نسبت به همه. «این سر تراشیده خیلی نکتهی مهمی بود. از یه طرف باحال بود. وقتی کچلی بارون واست مثل یه ماساژ سر عمل میکنه! وقتی تو بارون قدم میزدم و قطرههای بارون هی میخورد تو سر تاسم، ملت یه جوری نگاهم میکردن انگار دیوونهام! در حالی که من لبخند میزدم و از این که آب با سر کچلم برخورد میکنه، بسیار ... بسیار خوشحال بودم! خب از ایه طرف دیگه هم، بعضی آدما یه جوری نگاهم میکردن انگار مطمئن نبودن من مریضم یا چی. یه کم دردناک بود اون نگاها، ولی خب رفتارشون بهم یه چیزایی راجع به همدردی یاد داد. در کل کچل کردن به نظرم بهترین کاریه که انجام دادم! متفاوت بودن زندگیم رو عوض مرد. من میخواستم با کچلیم حال کنم و امیدوار بودم حتی برای مردم الهامبخش باشم. و حالا این پیامم برای دنیاست.»
اَرون پال (Aaron Paul) ستارهی سریال برکینگ بد (Breaking Bad) دربارهی میلی بابی براون میگه: «اولین باری که میلی بابی براون رو دیدم، توی یه مغازهی بستنیفروشی بود. من و خانمم خیلی طرفدارش شدیم، مثل بیشتر آدمایی که اولین بار تو Stranger Things دیدنش. ازش پرسیدیم که دوست داره بعداً ببینتمون و اون هم گفت آره. ما از خوشحالی جیغ کشیدیم! بامزه بود که با انتخاب یه مغازه بستنیفروشی تو نیویورک یهو حالا همه با هم بودیم!
لحظهای که شروع کردیم صحبت کردن یهو متوجه شدم تو شرایط درستی نیستیم. با خودم فکر کردم اوه! اون فقط ۱۲ سالشه. بذار بستنی بگیریم. نه. با اینکه شاید از نظر سنی ۱۲ سالش بود ولی روح و ذهنش بینهایت بود! انگار یه خانم خیلی باهوش و باکمالات داشت از پشت اون صورت باهامون صحبت میکرد. یه جورایی انگار مثل صحبت کردن با یه استادی از آینده بود که برای خودش صاحب طرز نگاه و ثابتقدمیه که من میتونستم تا اون سن فقط خوابش رو ببینم. یا راستش تو هر سنی!
شاید به خاطر همین هم هست که اون یه بازیگر خارقالعاده است. اون جوری تجربههای انسانی رو درک میکنه انگار هزاران سال زندگیشون کرده. باعث افتخارمه که میشناسمش، میتونم اون رو دوست خودم بدونم، و البته دخترخوندهی عزیزم.»
ارون پال و همسرش بعد از یه مصاحبهی تلفنی با میلی، تقریباً یه ماه بعد از پخش فصل اول، مطمئن شدن که دوست دارن بیشتر باهاش در ارتباط باشن و تو یه حرکت نمادین به فرزندخوندگی قبولش کردن!
اینها البته سوی روشن و خوشحال زندگی بازیگر بریتانیاییه، یه سوی تاریکتر هم وجود داره. جایی که دیگه خبری از شهرت و طرفدارای مهربون و پر و پاقرص نیست. جایی که ترولهای آنلاین بیوقفه در حال توهین و فحاشی و درست کردن شایعه واسهاش هستن.
نوامبر ۲۰۱۷ بود که یه اکانت توییتری یه میم تقلبی راه انداخت که توشون حرفهای ضدهمجنسگرایانه روی تصاویر و ویدئوهای میلی بابی براون فوتوشاپ میشد. یه هشتگی راه افتاد و خیلیها هم شروع کردن به نوشتن تجربههای تقلبی دیدارشون با براون که با رفتارهای زشت باهاشون برخورد کرده. مثلاً به حجابشون گیر داده یا به خاطر گِی بودنشون بهشون فحاشی کرده. البته که همهی این توییتها فِیک بودن و خب این داستان تا ژوئن ۲۰۱۸ ادامه پیدا و کرد و انقدر دیگه برای میلی بابی براون غیرقابل تحمل شد که اکانت توییترش رو غیرفعال کرد. مشکل از اونجایی حادتر شد که ملت شروع کردن این میمها رو براش دایرکت کردن.
اواخر ماه می ۲۰۱۸، میلی بابی براون زمانی که فقط ۱۴ سالش بود، عکسی از خودش در حال بوسیدن دوستپسر ۱۵ سالهاش تو ساحل منتشر کرد. خب این عکس خیلی جنجال برانگیز شد و خیلی از سلبریتیها رو سرش هوار کرد. مثلاً آریانا گرانده به شوخی نوشت: «من تا ۲۰ سالگی حتی اجازه نداشتم از خونه بیام بیرون!» صدای خیلیها هم دراومد که بابی براون برای منتشر کردن همچین پستی خیلی جوونه. مثلاً یکی کامنت گذاشته بود: «یه جوری رفتار میکنی انگار یه زن بالغی. کودکیت رو حیف نکن!» یا یه نفر دیگه گفته بود: «ملت فکر میکنن که اگه یه ۱۴ ساله تو رابطه باشه اوکیه! ولی اگه بچهی خودشون باشه هم باهاش اوکین؟ اون یه الگو واسه آدمهای جوونیه که سریالش رو میبینن. از این عکس چیز خوبی در نمیآد.» خلاصه واکنشها اونقدر بالا گرفت که نهایتاً براون عکسش رو پاک کرد و یه عکس دیگه به جاش گذاشت. یه ماه بعد از این داستان بود که اکانت توییترش رو سر قضیه میمهای تقلبی پاک کرد.
ژانویه امسال براون یه سخنرانی دربارهی مورد آزار قرار گرفتن توی مدرسه، توی سازمان ملل و کمی بعد به صورت آنلاین انجام داد. توی حرفاش به این اشاره کرده بود که: «قلدری و تهدیدهای آنلاین هیچوقت بیآزار نیستن. اینها فقط کلمات نیستن. اینها سلامت ذهنی کودکان رو به خطر میاندازن. باعث استرس میشن و یا حتی تو موردهای شدیدتر، میتونن به خودآزاری، مریضی و حتی خودکشی منجر بشن.»
فوریه ۲۰۲۰ هم یعنی نزدیک دو ماه پیش میلی بابی براون در حالی که تولد ۱۶ سالگیش رو جشن میگرفت شروع کرد به گفتن داستان واقعی رفتاری که توی اجتماع باهاش داشتن. براون روز تولدش یه ویدئو تو اینستاگرم منتشر کرد که توش تیترهای بیرحمانه و بعضاً احمقانه پشت سر هم رو آهنگ Changes جاستین بیبر پخش میشدن. بعد این تیترها تصاویری از فرش قرمز و پشتصحنهها که براون توشون میخنده قرار داشت. توی کپشن هم خواستار تغییر فرهنگی مثبت شد. «حس میکنم باید یه سری تغییر اتفاق بیوفته نه فقط واسه این نسل، بلکه برای نسل بعدی. دنیای ما به مهربونی و حمایت نیاز داره تا ما کودکان رشد کنیم و موفق بشیم. باید اقرار کنم چند سال گذشته آسون نبوده. لحظههایی هست که خیلی عصبانی میشم از بیدقتی، کامنتهای نامناسب، جنسیتزدگی و توهینهای غیرضروری که نهایتاً باعث احساس رنج و عدم امنیت برای من شدهان. ولی من هیچموقع شکست نمیخورم. من به کاری که عاشقش هستم ادامه میدم و برای تغییر به انتشار این پیام محبت و دوستی ادامه میدم.»
منابع:
«میلی بابی براون نمادی برای نسل خود است» نوشتهی لین هرشبرگ - W Magazine
«میلی بابی براون» نوشتهی ارون پال - Time
صفحه اینستاگرم رسمی میلی بابی براون و گزارشهایی از هافینگتن پست و هِلو
موسیقیهای استفاده شده:
Kyle Dixon & Michael Stein - Stranger Things / Stranger Things Soundtrack
Kyle Dixon & Michael Stein - Eleven / Stranger Things Soundtrack
Amy Winehouse - You Know I'm No Good
Kyle Dixon & Michael Stein - Coffee & Contemplation / Stranger Things Soundtrack
Royal Blood - Figure It Out
تیتراژ:
ترجمه و اجرا: خشایار رحیمی | طراح و تهیهکننده: خشایار رحیمی و کیمیا هندی | با تشکر از: غزاله رحیمی، مژگان ذره و آرمان والی | محصول: استودیو ۲۲ - بهار ۹۹