اکوسیستم استارتاپی کشور درحال حاضر فضایی بیش از پیش انحصارطلبانه داره، بطوریکه کسب و کارهای بزرگ در حال بلعیدن ایدهها، زحمات و سرمایهی کسب و کارهای کوچک هستند. در واقع اکوسیستم استارتاپی که از آن حرف میزنیم درحال تبدیل شدن به اکوسیستم اختصاصی تعداد انگشت شماری برند مطرح میباشد.
زمانیکه یک شخص یا مجموعهای خدمات یا محصولات خاصی داشته باشه که بتونه دسترسی متقاضیان به این خدمات یا محصولات رو کنترل کنه انحصار بهوجود میاد. بطور کلی انواع مختلفی از انحصار وجود داره، اما ما در این مقاله به انحصار مونوپولی یا انحصار کامل میپردازیم.
احتمالا خیلی از شما مونوپولی بازی کردید! توی این بازی کسی برنده میشه که بتونه تمام خونهها و املاک داخل نقشه رو بخره و بقیه رو برشکسته کنه! مونوپولی از یک واژه یونانی گرفته شده: مونو (monos) به معنای یکتا و تک / پلی(polein) به معنای فروختن. در این نوع انحصار فروشنده با تسلط کامل بر روی خدمات و محصولاتش از ورود رقبا به بازار جلوگیری می کنه. در بهترین حالت استارتاپهای کوچکتر توسط این غولهای اکوسیستم خریداری و ادغام میشن و در بدترین حالت همین غولهائی که استارتاپهاشون از ابتدا کپی استارتاپهای خارجی بوده، با سرمایهای که در دست دارند، استارتاپهای کوچک رو ظرف چند هفته کپی میکنن و تمام! نتیجهی این اتفاقات علاوه بر سرخوردگی صاحبین کسب و کارهای کوچک، اونها رو از ادامه فعالیت "حداقل در داخل ایران" باز میداره...
از نظر من، عوامل تاثیرگذار در بهوجود اومدن انحصار در کشور ما بدین شرح است:
تکنولوژی قرار نیست سالها منتظر قانونگذار بماند! درحالیکه هر روز در کشور دهها و یا صدها استارتاپ راهاندازی میشود و بدون اینکه نامی از آنها شنیده شود از بین میروند، قانونگذاران زیادی در حوزههای مرتبط درحال فعالیت هستند، ولی همچنان این قوانین قدیمی و ناکارآمد هستند. در این فضای رقابتی و سریع نیاز است تا هر روز نظارت لازم انجام شود، هر ماه قوانین بازنگری شوند، هر سال نرخنامهها، تعرفهها و ... به افراد شاغل در این حوزه ابلاغ شود. نبود نظارت مناسب و وجود قوانین بروز نشده راه را برای انحصارطلبی غول های اکوسیستم باز خواهد گذاشت.
یک ایدهی ناب، رابط کاربری بکر، کارائی فوقالعاده، اما کو گوش شنوا؟ پیدا کردن یک سرمایهگذار معمولا یکی از سختترین کارهاست، علی الخصوص اگر در شهرستان زندگی کنید! بسیاری هستند که تا این مرحله هم به خوبی و خوشی پیش میروند، اما سرمایهگذار میخواهد روی چیزی پولش را خرج کند که ملموس باشد! هرچه در گوششان بخوانید که این اپ ایران را زیر و رو خواهد کرد، این وبسایت رتبه 1 الکسای ایران خواهد شد و ... آنها چیزی از این موضوع درک نخواهند کرد. متاسفانه این نوع دیدگاه در کشورهای پیشرفتهتر هم وجود دارد و احتمالا برای نسل بعدی بسیار راحت تر خواهد بود. شاید اگر مرجع خاصی برای سرمایهگذاری وجود داشت که خود آن مرجع هم در انحصار نبود، کار راحتتر میشد.
یکی از دلسردکننده ترین قسمتها وجود اکسسلریتورهای نامرد است! چرا نامرد؟ چون اکسسلریت نمی کنند! اگر استارتاپ شما کم و کاست داشته باشد برای بهبود آن تلاش نمی کنند، منتورشیپ درست و حسابی ندارند و کم کم ازتون میخوان رفع زحمت کنید! در عوض استارتاپی را انتخاب میکنند که در مراحل نهایی خودشه، چند صد یوزر داره، شروع می کنن مقداری تبلیغات و همون استارتاپ رو نهایتاً میخرن! ایده های استارتاپهای پیچانده شده هم وارد این استارتاپ خودشون میکنن و در ازاش داخل دانشگاهها فضا در اختیار میگیرن، اسپانسر معنوی میشن و ...
متوجهم که اساس کار اکسسلریتور چیزی شبیه به این باید باشه، اما دقیقا این نیست! جای بحث اینکه اکسسلریتور چی هست و چی نیست، اینجا نیست، اما هرچی هست اکسسلریت نیست!
فرضاً یک جوانی با چندتا از دوستانش در تهران یک استارتاپ در حوزهی سفر راهاندازی کردن. ایدهی پشت این استارتاپ هم جذاب و نوآورانهاست. حالا برای ورود به بازار از کجا شروع کنند؟
برن سراغ اکسسلریتور؟ برن دنبال مجوز؟ برن دنبال کارهای بانکی و مالیاتی؟ تبلیغات کنن؟ اپشون رو توی مارکتها بذارن؟ ایدهشون رو چجوری با بقیه مطرح کنن که ازشون ندزدن؟ گوگل کنن؟ کدوم اول باید انجام شه و کدوم آخر؟ چجوری باید اولویتبندی کنن؟ کدوم ارگان و سازمان باید براشون جواز صادر کنه؟ میتونن معاف از مالیات بشن؟ باید حتما شرکت باشن یا میتونن بعنوان شخص فعالیت کنن؟ چجوری باید شراکتشون رو جلو ببرن؟ و صدها سوال دیگهای که پیش میاد... تازه اگر در شهرستانها و یا روستاها باشند که هیچ!
اگر تو ایران 1000 تا استارتاپ موفق داشته باشیم و انحصاراً همهی اینها مال یک نفر باشه، از اون یک نفر هم بپرسید هنوز نمیدونه اولویتهاش به چه صورته! همین نبود نظم، باعث کند شدن سرعت پیشرفت میشه، سردرگمی میاره، بحث، قهر و دعوا ایجاد میکنه و اگر شانس بیارن و چوبی لای چرخشون نره، نهایتا بعد از کلی بدو بدو اگر توی یکی از غولها بعنوان آپدیت جدید ایدهشون رو نبینن، شاید بتونن ران کنن و این دفعه با مشکلات جدیدی که پیش روشونه مبارزه کنن!
تقریباً سه سال شد که به ویرگول اومدم و فقط خوندم، اما ننوشتم! وقتی هم خواستم این رو بنویسم نمیدونستم با چه لحنی براتون بنویسم ولی فکر کنم کم کم خودش درست شد. هر چند خیلی جاها رفت تا رسمی و برگشت! دوست داشتم اسم بعضیها هم که این انحصار رو بوجود آوردن ببرم که منصرف شدم، ولی به هر حال این آخرین مطلب من نخواهد بود انشاالله.
ضمناً اگر شما هم در مورد این انحصار نظری دارید و یا تجربهای مشابه دارید حتماً توی نظرات بنویسید، شاید یه روزی بشه این انحصار رو از بین برد...
مؤید باشید
برای مطالعه:
انحصار در ویکیپدیا
ساختار بازار در ویکیپدیا
انحصار طلبی در اکوسیستم ایران