چرا دینداری اینقدر به تبلیغ و تبیین و تعلیم و تفهیم احتیاج دارد؟ چرا تمسخر و استهزاء نسبت به دین انجام میگیرد؟ چرا وقتی سخن دینی گفته میشود نسبت به سخن دینی بعضیها راحت تمسخر میکنند؟ چون دین دستوراتی میدهد که برای انسانی است که این انسان خیلی عمیق است؛ این انسان خیلی نیازهای پیچیده و پنهان دارد؛ [چون] میخواهد آن نیازهای پیچیده و پنهان انسان را راه بیندازد بهسادگی درک نمیشود. به همین دلیل آدم باید فکر کند و دین را برای خودش جا بیندازد. چرا ما به تبیین دین نیازمندیم؟ چون دین یک مقوله عمیق است و هر انسانی هم باید تکی و جداگانه این عمق را بفهمد. دین هیچوقت تبدیل به فرهنگ نمیشود. حالا یک قسمتهایی از آن بله، [میشود]؛ آقا ما رسممان است محرمها سیاه میپوشیم و اینها و اینها. ولی آن بخشی که تبدیل به فرهنگ نمیشود یا درصد زیادی از آن تبدیل به فرهنگ نمیشود - و هر کسی جداگانه یک روز یا یک شب باید برای خودش تصمیم بگیرد دینداری بکند - آن بخش گناه و طاعت است. من چرا نباید این گناه را انجام بدهم؟ من باید متقاعد بشوم. متقاعد ساختن انسان سخت است؛ چون دین عمیق است. دین سخت نیست؛ متقاعد ساختن به آن یک مقداری زحمت دارد، به دلیل عمقی که دارد. بعد از اینکه تو این عمق را درک کردی، انشاءالله دینداری برایت آسان میشود. اینکه برای شما لیست کنند اینها گناه است و اینها کارهای خوب است، این فهم عمیق از دین نیست. فهم عمیق از دین محورش این است: من متقاعد بشوم گناه نکنم. و جالب اینکه به شما بگویم اکثر آیات قرآن همین کار را دارند میکنند. فقه را همه اینجور ترجمه کردهاند: فقه یعنی یک فهم عمیق؛ نه [اینکه] بدانیم؛ با اطلاعرسانی اتفاق نمیافتد؛ یک دانایی سطحی نیست. وقتی خدا خیر کسی را بخواهد با او چکار میکند؟ فهم عمیق دین به او میدهد. کدام قسمت دین را ما عمیقاً باید بفهمیم؟ همان قسمتی که تمام آیات قرآن در تلاش برای این هست که آن را جا بیندازد: برای ترک گناه انگیزه پیدا کنیم؛ هر کداممان عمیقاً. محکم بایستیم. هی دستدست نکنیم. از شر گناه راحت بشویم. با چه؟ با متقاعد شدن به اینکه گناه به ضرر من است. اینکه خدا خیلی خوب کاری کرده دستور داده است؛ و خیلی خوب کاری کرده که من را تهدید کرده به جهنم؛ و خیلی خوب کاری کرده که برای من بهشت را قرار داده؛ و خیلی خوب کاری کرده اثر بعضی از گناهان من را فوری به من نشان نداده است؛ تا من را تبدیل کند به یک عنصر عمیق، به یک انسان دقیق. عمیقاً بفهمم تا به دین عشق بورزم. چرا بعضیها دین را مسخره میکنند؟ آیا در دین چیز مسخرهای هست؟ دین خندهدار است؟ نه! دین حرفهای عمیق میزند؛ برای اینکه درک بکنی نیاز به یک فهم عمیق داری. بعد آن کسی که آدم سطحی است حرف عمیق را مسخره میکند. عمیق است یعنی چه؟ [یعنی] به نیازهای عمیق بشر اشاره دارد که هنوز انسان به آن نیازهای عمیق پی نبرده است؛ و برخی از نیازهای سطحی بشر را مقابله میکند که انسان اسیر بعضی از این نیازهای سطحی است. این دو دلیل کافی است که انسان بهسادگی برای دین متقاعد نشود. به همین دلیل بعضیها دینداری را مسخره میکنند.
بخشی از سخنرانی حجت الاسلام پناهیان (با اندکی ویرایش)