ما از کاه کوه میسازیم از بس ملت عقبماندهای هستیم.
زمین را شخم نمیزنیم! دانه میپاشیم!
دندان را مسواک نمیزنیم عیبِ نان میگیریم!دانه میپوسد به ملامتش بر میخیزیم،
دندان به درد میرسد خنده از لب میگریزد،
سرزنش نان میکنیم!
باید قبول کنیم از ماست که بر ماست، نه دین را درست فهمیدهایم نه وطندوستی را! هر دو را کج و معوج به خوردمان دادهاند...
دین؛ میتواند هزاران ملت را با یکدیگر پیوند دهد، ولی وطندوستی در معنای غیر معقولش، نژادپرستیِ محض است که ما را از تمامِ ملتها جدا میکند.
نژادپرستی، یک توهم است که تو را از لحاظ نوع و جنس از من برتر نشان میدهد. هر چند دین و مذهب را هم در ذیل آن میشود نام برد...
ولی دین، خیلی پیچیدهتر از این حرفهاست که بتوان آن را به همین سادگی زیرمجموعهی چیزی غیر از بینهایت قرار داد.
اگر دیندار منم، کاملا نژادپرستی بر من صدق میکند! اگر دیندار ابن عربی و مولاناست... هزاران واژهی خودخواهانهای چون نژادپرستی در دریایِ وجودِ آنها نیست و نابود شدهاند.
اگر دیندار؛ حصرت ختمیمرتبت صلالله علیهو اله وسلم است. بسی سخت است ادراک مرتبهاش...
افتخارش فقر بود؛ تنها چیزی که به آن مینازید و مباهات میفرمود: الفقر فخری؛ یعنی افتخار من به آن مقامی است که من را از من باز میگیرند، یعنی وجود از تعینِ من عریان میشود و تنها او باقی میماند و من، او میشوم.
در آن مرتبه هیچ کس نمیتواند با من برابری کند چون من فقیرترین در اویم، یعنی هیچ موجودی به اندازهی من خود را از خود آزاد نساخته است. لذا هر کاری کنم خیر محض است چون من، من نیستم اوست که در من، فعال است... اوست که میبخشد و صلح میکند، اوست که میکشد و جنگ میکند، در این مقام هر که مرا بنده خواند کافر گردد... چون اطاعت من عین اطاعت اوست و فرمود: من یطع الرسول فقد اطاع الله...
نژادپرستی از کمبود و عصبیت متولد میشود. من آریاییام، من زرتشتم، من مسلمانم، من سفیدم، من سیاه نیستم، نسلِ من تبار شاهی دارد، من من من! این منها هستند که تو را نژادپرست کردهاند.
الان چه هستی؟ آنچه را که از آنِ خود داری از آنها بگو؟ از داشتههای دیگران برای خود کلاهی نساز....
علم داری؟ نه
دین داری؟ نه
اخلاق داری؟ نه
از زیرمجموعهی اخلاقی کدامها را داری؟ هیچ
کسی را غیر از خود میپسندی؟ نه
تو خودپرست و مصرفکنندهای بیش نیستی! اگر از این
دست سوالات گاهی از خودمان بپرسیم شاید کمی بیدار شویم...
عیب کسان منگر و احسان خویش
دیده فرو بر به گریبان خویش
هر گاه فقط و فقط به عیبهای خود پرداختی، آنگاه است که دیگر از کاهِ خود، کوه نمیسازی و از کوهِ دیگران هم کاه نمیسازی!
عرب و فارس و ترک و هندو و همه و همه در اینکه انسانیم مشترکیم. در اینکه عقل داریم مشترکیم. هر کدام زبانی داریم همهی زبانها عالی و زیبا هستند ولی مایهی افتخار نیستند.
اگر نزدِ هستیِ مطلق (خدا) انسانِ پاکی شناخته شوی، آسمان و زمین سجدهات میکند ...
انَّ اکرمکم عندالله اتقاکم: گرامیترین شما نزد خدا پرهیزکارترینِ شماست... هر چقدر از خصایل بد دوری گزینی تو گرامیترینِ فرد نزدِ خدا و خلق خدا هستی.