یک صفحه پر از خلاصه شوق
بهتر ز دو صد کتاب بی ذوق
"امیرخسرو دهلوی"
مفهومِ این بیت؛ معنا دهندهی تمامِ جوانب زندگی است.
یعنی هر روش و شیوهای که در شما شوق را بر میانگیزاند بهتر از هر روش و شیوهای است که شما را در سکونی بی محتوا نگه میدارد.
سکون، خوب است نه برای کسی که به مرحلهی واقعی سکون نرسیده است. سکونِ واقعی، در یک اوجِ هنرمندانه قابل ستایش و تقدیر است. هنر به معنی عامّ کلمه؛ یعنی فهم همه جانبهی یک موضوع و مسئله! هنرمند واقعی کسی است که هنر زندگی را آموخته باشد.
هنر واقعی، شوق به زندگی داشتن و خود را آموختن است. یعنی بدانم که در بدترین شرایط، چگونه بهترین واکنش را نشان دهم. درک صحیح شرایط، باعث یک واکنش صحیح و منطقی میشود.
برای رسیدن به این مرتبه از فهم و شناخت، مطالعه و تجربه لازم است. مطالعه؛ تجربهی دیگران را میآموزد، تجربهی فردی، ما را به ما میشناساند، یعنی من با تجربه کردن، خودم را ارزیابی میکنم که من در مواجهه با فلان پدیده، چه عکس العمل و واکنشی از خود نشان دادم که نتیجهاش چنین تجربهای شد؟
این نکته خیلی مهم است؛ نحوهی مواجههی ما با کُنشها به شناخت و فهمِ ما از فردیتِ خود و جهانِ انسانی و سیر طبیعی کائنات بر میگردد؛ یعنی هر چقدر در این شناخت عمیقتر باشیم، قطعا راهکارهای ما در واکنش به کُنشها متفاوت و در بهترین وجه ممکن خواهد بود. و تجربهی ما صحیحترین تجربه خواهد بود. از این روست که تجربهی هر شخصی معتبر و قابل استناد نیست. چون تجربهها همیشه ناشی از شناختِ کافیِ نیستند، لذا نبودِ شناختِ کافی، اعتبار تجربه را ساقط میکند.
و رسیدن به تجربیاتِ برتر، که نتیجهی درجهی شناختِ شماست شما را به یک اشتیاقِ شگفتانگیز و برتر میرساند. محال است بدونِ شناختِ عمیق، به مراتب بالای لذت و شوق رسید.
شناختِ سطحی؛ هر چه دهد محدود و مخلوط دهد و زود باز گیرد.
ولی شناختِ عمیق هر چه دهد خالص و ابدی دهد و هرگز باز نگیرد.
پس هزاران روشِ محدود و مخلوط به یک روشِ خالص و همیشگی نیارزد، پس با هر چیزی شاداب میشویم آن را به ساحتِ ابدیت پیوند دهیم تا به سکونِ ابدی وصل شویم.