انار سرقتی داستان خلق یک شاهکار دنیای بونسای است که توسط جان ناکا و همسرش در طی بیش از ۲۷ سال پرورش پیدا کرد و سپس در سال ۱۹۹۰ به مجموعهی بونسای آمریکای شمالی در باغ گیاهشناسی ملی، واشنگتن دیسی اهدا شد.
جان یوشیو ناکا استاد فقید و بزرگ بونسای ژاپنی تبار در سال ۱۹۱۴ متولد شد و در سال ۲۰۰۴ درگذشت. جان ناکا خالق آثار ارزشمند زیادی بوده و کتابهای او لقب دایره المعارف بونسای را دارند.
سال ۱۹۶۰ توی کالیفرنیا آزادراه گلدن استیت در حال ساخته شدن بود. هزاران خانه قبل از اینکه باند آسفالت گذاشته شود باید از بین میرفت و تمام آن فضای سبز و محوطهسازی های زیبا هم با رفتن به زبالهدانی به پایان میرسید و چیزی ازش باقی نمیماند. اما اگر جان ناکا میتوانست به آن کمک کند اینطور نمیشد. شاید میتوانست تعدادی از گیاهان را از خطر نابودی نجات دهد.
جان و ایشیو کوگا یکی از اعضای اصلی انجمن بونسای نانپوکای، با هم به خیابانهای متروکه آن منطقه رفتند تا متریال احتمالی بونسای یعنی درخت یا درختچههای که بشود به عنوان پایه برای تبدیل شدن به بونسای از آنها استفاده کرد را جستجو کنند. جلوی یک خانه قدیمی، دو طرف ساختمان چهارتا درخت انار جالب دیدند.
به طور معمول، همیشه انتظار داریم جان هنگام تصمیمگیری برای درآوردن درخت ریشهها، حالت رشد، تیپر تنه و شاخه های آن را ارزیابی کند. اما این بار اینکار را نمیکند. و اتفاقا خیلی تصادفی با ده بیست سی چهل کردن هر درختی که شماره ۱۰۰ بهش افتاد همان را در میآورد و به خانه میبرد.
صبح زود روز بعد، جان و دوستش دوباره رفتند که به درآوردن باقی گنجهای خود ادامه دهند. اما هنوز مشغول نشده بودن که یک ماشین سیاه و سفید گشت نزدیکشان توقف کرد و افسر نگهبان و راننده پیاده شدن و به سمت آنها آمدند و پرسیدند: آقایان اینجا مشغول چه کاری هستید ؟!
جان نگاهی کرد و دید که آن مردها عاقل و فهمیده بنظر میرسند. پس با خودش فکر کرد که صداقت بهترین سیاست است. حتی اگر در موقعیت سرقت از اموال گرفتار شده باشد. پس اعتراف کرد.
“صبح بخیر سرکار ما مجوزی نداریم، البته ما نمیدانستیم از چه کسی باید اجازه میگرفتیم وگرنه اینکار را میکردیم. ما میدانستیم احتمالا کارمان اشتباه است برای همین صبح زود آمدیم.”
افسر گشت از آنها نام، آدرس، شماره تلفن و آنچه را که قصد داشتند با دزدی خود انجام دهند را پرسید. بنابراین جان در مورد بونسای گفت: “من بونسایکار هستم، این هنر بسیار سرگرم کننده است. من آن را خیلی دوست دارم و میخواهم آنرا با دیگران به اشتراک بگذارم، بنابراین به دیگران آموزش میدهم. “
حالا تعجب جان را تصور کنید وقتی افسر گشت پاسخ میدهد: شما مربی هستید؟ من در مورد بونسای شنیدهام. عاشقشم. آیا انارهای بیشتری هم وجود دارد؟ من دوست دارم یکی را داشته باشم، سپس اضافه کرد که تمام این اموال متعلق به ایالت (دولت) است. شما قرار نیست چیزی از اینجا داشته باشید، اما من مطمئن هستم که شما تلاش سختی کردهاید تا درختان را بیرون بیاورید، بنابراین ممکن است بتوانید آن را برای خودتان نگهدارید. “
جان سپاسگزار مرد مهربان بود. قبل از رفتن به خانه هم، یک جفت درخت کوچک را برای افسر گشت درآورد.
به محض آوردن درخت به خانه، آلیس همسرش عاشق درخت شد، پس جان آن را به او داد.
آلیس آن را با مراقبت روزانه پرورش داد. برای چند سال اول، درخت اجازه پیدا کرد تا از شوک جابجای بیرون بیاید و بازیابی شود. آموزش این درخت در سال ۱۹۶۳ آغاز شد. جان قدم پیش گذاشت تا کارهای سنگین انجام دهد، البته همیشه با کمک و در حضور آلیس کار میکرد. فرم درخت در اصل بر اساس جوانهزنی آزاد بود، بنابراین جان تقریبا همه چیز بجز تنه جالب توجه آن را قطع کرد و شکل و فرمی تازه به آن داد.
در طول۲۷ سال آینده جان و آلیس برای توسعه یک شاهکار به صورت تیمی همکاری کردند.
و هنگامی که در سال ۱۹۹۰ زمان آن رسیده بود تا درختان بیشتری اهدا کنند برای قرار گرفتن در کنار گوشین در غرفه جان یوشیو ناکا از مجموعهی بونسای آمریکای شمالی در باغ گیاهشناسی ملی، واشنگتن دیسی، این «انار سرقتی» برترین انتخاب برای این کار بود.
اکنون مراحل تربیت این انار را که توسط جان ناکا در جلد دوم کتاب تکنیکهای بونسای با تصاویر طراحی شده از درخت توسط خودش، آموزش داده شده را خواهید دید.....
ادامه داستان این انار را همراه با نکات آموزشی فراوان در مجله بونسایکار مطالعه کنید.یا از طریق لینک زیر مطالعه بفرمایید.