سلام. یه کتابفروشی قدیمی توی اصفهان خیابون چهارباغ هست به نام فرهنگسرای اصفهان و اینجا تبدیل شده به یکی از جاهای مورد علاقم و هر چندوقت یبار میریم بهش یه سری میزنم. چند وقت پیش که رفته بودم یه کتاب کوچیک به توجهم رو جلب کرد که عنوانش آرامش از نوعی دیگر بود. اون رو به همراه چندتا کتاب دیگه خریدم و رفتم سمت خونه. هنوز به خونه نرسیده بودم که خوندنش تمام شد و با همه کم حجم بودنش یکی از بهترین داستان هایی بود که خونده بودم. امروز تصمیم دارم این کتاب رو اینجا معرفی کنم.
این کتاب ۵۰ صفحهای در واقع از نمایشنامهای از کتاب Playbill Two و نوشته تام استاپارد هست که ناشرهای مختلفی در طپل سالها اون رو منتشر کردن. در ایران هم آقای هوشنگ حسامی اون رو ترجمه کرده و نشر چشمه هم منتشرش کرده.
این داستان بیشتر حال و هوای نمایشنامهای داره و ۶ شخصیت در اون وجود دارن به نامهای:
داستان از جایی شروع یمشه که ساعت ۲:۳۰ صبح مرد پنجاه سالهای به نام جان براون از تاکسی پیاده و به یک بیمارستان کوچیک وارد میشه و سعی میکنه که به عنوان یک بیمار تا وقتی که پولش تمام نشده در اون بیمارستان ساکن بشه. ولی مشکل اینجاست که این آقا سالم هست، هیچ بیماریای نداره و همه هم این موضوع رو میدونن. مسئولهای بیمارستان سعی میکنن که اون رو قانع کنن که برگرده به خونه و پیش خانوادهاش. ولی اون اصرار میکنه که میخواد در اون بیمارستان بمونه و هیچ نشانی و مدرک شناسایی هم از خودش ارائه نمیده. از طرفی چون جرمی هم مرتکب نشده با پلیس هم نمیتونن تماس بگیرن!
پزشک بیمارستان هم که میبینه این آقا پول زیادی داره با خودش فکر میکنه با توجه به این که بیمارستان اتاقهای خالی داره شاید بد نباشه اون مدتی رو در این بیمارستان بمونه و هزینهاش رو هم پرداخت کنه.
در این مدت هم پرستارها و پرسنل بیمارستان سعی در ایجاد ارتباط نزدیک با اون دارن و در تلاش هستن تا نشانی، اسم و یا یک آدرس از اون بگیرند ولی آقای براون خیلی سرسخت هست. در اون مدت هم آقای براون نقاشیهای زیبایی روی دیوارهای اتاقش میشکه و همون نقاشیها هم باعث میشن که هویتش لو بره.
جالبه که آقای براون بیمارستان رو خیلی قشنگ میدونه و دلیلهای خوبی هم برای این موضوع ارايه میده. به عنوان مثال:
در آخر وقتی آقای براون می فهمه که هویتش لو رفته خانوادهش قراره بیان دنبالش، ساکش رو جمع می کنه، جمله زیر رو به پرستار مگی کوتز میگه، در تاریکی نیمه شب بیمارستان رو ترک میکنه و ناپدید میشه.
مشکل اینه که من همیشه حالم خوب بوده. اگه مریض بودم، همه چیز روبهراه بود.
شاد باشید.