پیمان برجوییان
پیمان برجوییان
خواندن ۶ دقیقه·۶ سال پیش

بی‌رحمی و بی‌نظمی

سلام.

الآن یه مدتی میشه که دارم سعی می‌کنم رانندگیم رو بهتر کنم. منظورم این نیست که مهارت لایی کشیدنم رو تقویت کنم. منظورم این هست که دارم سعی می‌کنم استانداردتر رانندگی کنم و قانون‌های رانندگی رو رعایت کنم. در این مدت اتفاق‌های جالبی برام افتاد و امروز تصمیم گرفتم که هرچیزی که راجع به این موضوع به فکرم میرسه رو بنویسم و منتشر کنم.



یکی از دوستان دوره راهنمایی من که اسمش هادی هست، الآن تقریبا ۹ سال هست که برای تحصیل آلمان زندگی می کنه. در این مدت به جز فیسبوک و اینستاگرام ما تماسی باهم نداشتیم تا این که خوشبختانه به خاطر یه پروژه کاری ارتباطمون باز برقرار شد. هادی یکی دو ماه قبل به اصفهان اومد و چندباری باهم بیرون رفتیم. روزهای اول با تاکسی می‌رفتیم و من می‌دیدم که این بابا خیلی مضطرب بود و استرس داشت، ولی خب من هم چیزی نمی‌گفتم و ازش نمی‌پرسیدم که مشکلش چیه.

گذشت تا این که یه روز با ماشین خودش اومد دنبال من که بیرون بریم. همین طور که تو خیابون‌ها می‌رفتیم و هادی رانندگی می‌کرد، من متوجه شدم که سبک رانندگی هادی خیلی با رانندگی من و بقیه تفاوت داره! خیلی استاندارد رانندگی می‌کرد، همیشه بین خط‌کشی‌ها بود، هر طرف که می‌خواست بره از راهنما استفاده می‌کرد، فاصله با ماشین جلویی رو حقظ می‌کرد، خیلی تند نمی‌رفت، خیلی هم آروم رانندگی نمی‌کرد و مهم‌تر از بقیه هروقت عابره پیاده‌ای رو می‌دید که قصد داره از خیابون رد بشه، در فاصله تقریبا ۱۰ تا ۱۵ متری ترمز می‌کرد (توقف کامل) تا وقتی که عابر کامل عبور کنه.

در اصفهان رفتار معمول این هست که تا میشه به عابر اجازه نمیدن رد بشه یا مثلا تند و تیز از کنارش رد میشن. اگه هم اجازه بدن رد بشه از سر ناچاری هست و در ۱ میلی‌ متری طرف توقف می‌کنن.

دفغه بعد قرار شد که من برم دنبال اون و با ماشین من بریم بیرون. این بار من درحال رانندگی بودم و هادی کنار من نشسته بود. دوباره متوجه اون اضطراب و استرس هادی شدم و این‌بار دیگه خودش درباره‌اش حرف زد و گفت: «خیلی خطرناک رانندگی می‌کنی پیمان!» و شروع کرد به صحبت کردن راجع به این موضوع.

می‌گفت که توی آلمان مردم روی رانندگی خیلی حساس و مقید هستن. در هرشرایطی به عابر پیاده احترام گذاشته میشه (البته رفتار عابرهای اونا خیلی با عابرهای ما فرق داره) و در غیر این صورت گواهی‌نامه راننده باطل میشه. زمانی که می‌خوان ماشین رو پارک کنن، باید بین ماشین عقبی و جلویی یک فاصله ۱.۵ متری باشه، قبل از انحراف به چپ یا راست حتما باید از چراغ راهنما استفاده کنن و غیره.

یکی از علت‌هایی که هادی روی رانندگی خیلی حساس بود این بود که گواهی‌نامه خودش یبار باطل شده بود و ۶۰۰۰ یورو (حداقل ۶۰ میلیون تومان) هم جریمه نقدی شده بود.

گذشت تا این که هادی به آلمان برگشت. چند روز بعد از رفتنش با خودم داشتم فکر می‌کردم که چرا من مثل اون رانندگی نمی‌کنم؟ منظورم مثل آلمانی‌ها و بقیه کشورهای متمدن هست. جالبیش هم این‌جاست که قانون‌های رانندگی در کشور ما و بقیه کشورها بسیار مشابه هستن. ولی چی میشه که ما معمولا بیشترش رو رعایت نمی‌کنیم ولی بقیه دنیا تقریبا همه‌اش رو رعایت می‌کنن؟

این شد که تصمیم گرفتم که خودم هم بیشتر رعایت کنم و سعی کنم استاندارد رانندگی کنم. وقتی که شروع به این کار کردم روی رانندگی بقیه راننده‌های اطراف، توی خیابون هم حساس شدم و خیلی برام ناراحت کننده بود وقتی که می‌دیدم من رعایت می‌کنم ولی خیلی‌ها نه! در ادامه می‌خوام راجع تعدادی از موردهای آزاردهنده‌ای رو که این مدت دیدم حرف بزنم،

  • چی میشه که ما به راحتی به خودمون اجازه می‌دیم خیلی راحت کنار خیابون دوبله توقف کنیم و خیابون رو تقریبا مسدود کنیم؟ تازه خیلی از وقت‌ها هم خود راننده داخل ماشین نشسته و اینجوری فکر می‌کنه که چون داخل ماشین نشسته، حق داره که اون‌جا توقف کنه و اگر شما براش چراغ یا بوق بزنید از شما شاکی میشه! یه بار یکیشون با اخم به من گفت خب بقیه هم همینجوری پارک کردن!
  • از کی موتورسورارهای ما به این نتیجه رسیدن که اکثر قانون‌های رانندگی برای اون‌ها نیست و اجازه دارن که چراغ قرمز رو رد کنن یا داخل پیاده‌رو با سرعت رانندگی کنن؟
  • واقعا چرا زمانی که ما می‌خوایم تغییر مسیر بدیم از چراغ راهنما استفاده نمی‌کنیم؟ حالش رو نداریم؟ استهلاک داره؟ چرا واقعا؟
  • چرا ما فکر می‌کنیم داخل خیابون هر فضایی که خالی شد رو باید پرش کنیم؟ (مثلا رانندگی در مسیر BRT)

یه پارکینگ عمومی نزدیک محل کار من هست که معمولا ۴ روز در هفته ازش استفاده می‌کنم. بعضی از روزها وقتی که وارد این پارکینگ می‌شدم، می‌دیدم که تعدای از ماشین‌ها، جای پارک دو خودرو رو اشغال کردن. یعنی مثلا به صورت مورب پارک کردن، طوری که ماشین دیگه‌ای نتونه کنار اونا پارک کنه!

اوایل از کنار این مورد‌ها عبور می‌کردم و یه جای دیگه برای پارک کردن پیدا می‌کردم. ولی این اواخر روی این موضوع حساس شدم حتی یه روز هم به مسئول پارکینگ اطلاع دادم و اعتراض کردم ولی جالب بود که این موضوع برای اون زیاد مهم نبود و جواب قانع‌کننده‌ای هم به من نداد (گفت بعضی‌ها بیشعورن دیگه).

از چندتا از این پارک کردن‌ها عکس گرفتم و برای یکی از اون‌ها هم یادداشت گذاشتم که:

«شما یک شهروند بیشعور هستین و پیشنهاد می‌کنم به پزشک مراجعه کنید»

خیلی دوست دارم بدونم که توی فکر این راننده‌ها چی می‌گذره؟! شاید واقعا دقت نمی‌کنن اون جایی که دارن پارک می‌کنن، محل پارک کردن ۲ ماشین هست. شاید می‌خوان کسی کنارشون پارک نکنه، مبادا ماشین اونا یه موقع خط و خش بیفته و خراب بشه! شاید اونا پول ۲تا جای پارک رو پرداخت کنن. در این صورت هم باز اون جای پارک متعلق به یک فضای عمومی هست و حق یک شهروند دیگه هست. البته شاید هم اون راننده‌ها به هیچ‌کدوم از این چیزایی که من نوشتم فکر نمی‌کنن.

من معتقدم که:

  • اصلاح این چیزها از خود ما شروع میشه و تا زمانی که نتونیم این قانون‌های ساده رو رعایت کنیم، اتفاق خوبی در جهت پیشرفت و بهتر شدن نخواهد افتاد.
  • این نوع رفتارها اگر که درمان و اصلاح نشن به قسمت‌های دیگه زندگی و جامعه بسط پیدا می‌کنن و در نتیجه اونا، شاهد بی‌قانونی‌ها، بی‌نظمی‌ها و کم‌کاری‌های بیشتری در قسمت‌های مختلف جامعه خواهیم بود.
  • همین چیزهای کوچیک هستن که جمع میشن و فرهنگ یک ملت رو میسازن و باعث میشن یک کشور بشه آلمان و یکی دیگه بشه ایران جهان سومی!
  • من تصمیم گرفتم که از این رفتارها به سادگی عبور نکنم و اونایی که همچین رفتارهایی دارن رو متوجه رفتار زشتشون بکنم.

در آخر هم باید بگم که در رانندگی، کشور ما بی‌رحم‌ترین راننده‌ها رو داره! به ندرت ما به هم راه، یا اجازه وارد شدن به خیابون اصلی، از پارک در اومدن، گذشتن از خیابون و خیلی از اجازه‌های دیگه رو میدیم! اجازه‌هایی که ضرری به کسی نمی‌رسونه و حق کسی رو ضایع نمی‌کنه.

واقعا از کی و اصلا چرا ما اینقدر خودخواه و بی‌رحم شدیم؟!

شاد باشید.




پانوشت(ها):

  • منبع عکس استفاده شده برای کاور: http://babakoto.eu/Articles/Iran/Driving-in-Iran/Driving-in-Iran-English.htm
  • پارکینگ عمومی که این‌جا راجع بهش نوشتم، پارکینگ کنار سازمان بورس واقع در خیابان چهارباغ بالا هست. امکانات خیلی کمی داره و استفاده ازش هیچوقت برای من تجربه خوبی نبوده.
  • خیلی نوشتنی دارم و به محض این که فرصت کنم حتما این‌جا به اشتراک میذارم.
  • شما هم اگه تجربه‌های مشابهی دارید خوشحال میشم راجع بهشون توی قسمت نظر‌ها بخونم.
رانندگیبیرحمیبی‌نظمیفرهنگ
یادداشت‌های یک علاقمند به یادگیری انسان، ماشین و علم داده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید