اگر ژانر اکشن و مهیج را دوست دارید، حتما نام فیلم آمبولانس تولید سال 2022 را شنیده اید و یا آن را دیده اید. آمبولانس در ژانر خود خوب عمل میکند، دوربین را به خوبی حرکت می دهد، روایت را منسجم بیان می کند، اکشن را خارج از جلوه های ویژه و حرکات عجیب با اتفاقات باورپذیر القا میکند و البته بیشتر نمی گویم چرا که قرار نیست اینجا نقد فیلم صورت بگیرد و تخصص من هم این نیست.
از حیث سیاسی، فرهنگی و اجتماعی چند نکته ریز و زیبا در آمبولانس وجود دارد.
. در قسمتی سرباز قدیمی به دوستش می گوید این همه پول را یکجا ، قبلا زمانی دیدم که داشتیم به طالبان تحویل می دادیم. که بیانی واضح از تقویت و حمایت مالی طالبان توسط آمریکا دارد و این یعنی آمریکا با مردمش به صورت غیرمستقیم واقعیت را می گوید! ( البته قصد من این نیست که بگویم آمریکا خوب است یا بد، خیر، صرفا روش و عملکرد سیاسی و اجتماعی و تحلیلش برایمان ارزشمد است.)
. پلیس اف.بی.آی بارها در گفتمانش اشاره می کند یکی از همکاران مما در آمبولانس هست، پس شلیک نکنید، و هیچ اشاره ای به نفر دیگر که یک پرستار ائرژانس است نمی کند و در واقع جان او برایش اهمیت ندارد.
. نقشهی دزدی از قبل لو رفته و پلیس ویژه در کمین است تا با عملیاتی مخفیانه مجرمان را به دام بیاندازد ولی با مداخله اتفاقی یک پلیس تازه کار و همکار وظیفهشناسش همه چیز خراب میشود، ولی مهم این است که دستگیری مجرمان و عملیات پلیس ویژه از همه چیز برایشان مهمتر است، از جان تمامی افراد حاضر در صحنه و یا افرادی که در ادامه جان خود را از دست میدهند و یا آن همه پلیسی که به خاطر تصمیمها و روش غلط عملکردی نیروی پلیس فدرال کشته میشوند و یا آن همه خسارتی که به شهر، تجهیزات شهری، تجهیزات پلیس و ... وارد میشود و این صرفا در ذهن من یادآور حوادثی همچون 11 سپتامبر، سال 88 ، کوی دانشگاه و... است. که متاسفانه همواره اثبات قدرت سیستم و حاکمیت بر همه چیز ارجح است و این فرقی نمیکند که در کدام دولت باشد. بدتر از آن این موضوع که سیستم تفکر صحیح و تصمیم گیری متناسب با شرایط ( هزینه-فایده) وجود ندارد و نیروی پلیس که تربیت شده ی حاکمیت است تنها برای هدفش می جنگد، چه درست، چه غلط، چه با هزینه گزاف، چه با سیب های فراوان.
. کارکتر دنی که تکلیفش مشخص بود و البته تحلیل شخصیت جالبی دارد، ولی برادر خوانده سیاه پوستش "ویل" که راه خدمت به میهن را برگزیده بود امروز در شرایط خوی نبود، نگران هزینه های زندگی بود و البته به ناخودآگاه حقی برای خود قائل بود که این حق را از یک مسئول پاسخگوی تماس در یک اداره طلب می کرد.. و این نکته به طریقی یعنی دولت ها بدون توجه به پیامدها و هزینههای بعدی استفاده از آدم ها در مسیر رسیدن به اهدافشان استفاده میکنند و سپس همین آدمها می توانند مشکل آفرین ترین آدم ها برایشان بشوند...
. دولت با استفاده از سینما سعی دارد مفاهیم خاصی را القا کند که در پایان میبینیم چگونه پلیس می گوید: "او جان مرا نجات داد" که به طریقی پوشش و مرحمی باشد بر رفتار نژادپرستانه ی پلیس های سفید پوست آمریکا با سیاه پوستان . و همچنین پوششی بر درماندگی های دولت و همدردی با قشر زحمتکش و التیام آنها که البته این بحث بسیار طولانی است و از حوصله این مطلب خارج.
این بحث از طرف من نتیجه گیری ندارد! صرفا میخواستم برداشتهایم را از یک فیلم اکشن آمریکایی بیان کنم.
شاد باشید.
پدرام فیاضیان
روانشناس و مشاور فردی