در ادامهی معرفی انواع استانداردهای مدیریت پروژه، میخوام طی سلسله پستهایی استاندارد PMBOK رو به زبون ساده توضیح بدم. فک نکنم لازم باشه از اهمیت پروژه حرفی بزنم ولی با این حال، با یه نگاه به دور و برت، میتونی از ماحصل پروژهها، پی به اهمیت مدیریتشون ببری. حالا از خیلی قدیمیهاش گرفته مثل تخت جمشید تا امروزیترینشون مثل پل طبیعت. این سازهها قطعاً بدون لیدر یا مدیر پروژه چنین سرانجامی نداشتن. نمیخوام ذهنت کانالیزه بشه که فقط به ساخت و سازهای عمرانی پروژه میگن؛ برگزاری مسابقات المپیک یا حتی انتشار کتابی مربوط به بچهها، یا مثلاً توسعهی ماشینآلات و نرمافزارها هم پروژه محسوب میشن یا اصن دم دست ترینشون میتونه همین مهمونی باشه که قراره هفته آینده با دوستات بگیری! طبق PMBOK تعریف پروژه به شکل زیره:
پروژه، تلاشی موقتیه برای خلق محصول، ارائهی خدمت یا رسیدن به نتیجهای منحصر به فرد.
بر اساس این تعریف، پروژه چهار ویژگی بنیادی داره که در پستهای بعدی مفصل در موردش حرف میزنم:
اما برگردیم به کاری که این استاندارد یعنی PMBOK داره میکنه؛ کارش در حقیقت گرداوری تمامی روشها، تکنیکها، ابزارها، فرایندها و اصول مربوط به مدیریت پروژه است که از قدیم برامون به یادگار مونده و تو دهههای اخیر پیشرفت کرده. طبیعیه که دانش مدیریت پروژه شامل مواردی هم هست که در این استاندارد گفته نشده؛ به همین خاطره، هر چهار سال یکبار Revision میخوره و اینجوری در حال تکامله.
خود استاندارد PMBOK حدود ۲۰۰ صفحه است و PMI برای توضیح مفصلتر این استاندارد یک راهنما براش منتشر کرده که حدود ۱۰۰۰ صفحه میشه. PMI این راهنما رو به صورت زیر توضیح داده:
This PMBOK® Guide identifies a subset of the project management body of knowledge that is generally recognized as good practice.
همونجور که گفتم تو پستهای بعدی میخوام در مورد چهار ویژگی پروژه حرف بزنم و بعدش به سراغ اصل مطلب یعنی مدیریت پروژه برم. پس باهام همراه باش و اگه این مطلب برات مفید بوده برای دوستات بفرس تا اونا هم استفاده کنن.
اختصاراتی که در این پست استفاده شده:
PMI: Project Management Institute
PMBOK: Project Management Body of Knowledge