بررسی زندگی شخصی و حرفهای مانوئل نویر، دروازهبان فوق ستارۀ تیم ملی آلمان و باشگاه بایرن مونیخ، به قلم مت اولد فیلد.
در یکشنبه،۱۳ جولای ۲۰۱۴، همانطور که مانوئل سرود ملی آلمان را با صدای بلند و غرور میخواند، سعی میکرد به جام معروفی که چند متر آنطرفتر روی سکویی قرار گرفته بود نگاه نکند.
زیبا و نزدیک بود. مانوئل میتوانست هنگام خروج از تونل آن را لمس کند، اما نمیخواست باعث بدبیاری شود. جام هنوز به آنها تعلق نداشت. در پایان موزیک و فریاد هواداران در ورزشگاه مانوئل فریاد زد: «حالا وقتشه!»
استادیوم مشهور ماراکانا در ریودوژانیرو مملو از جمعیت و آمادۀ فینال جام جهانی ۲۰۱۴ بین تیمهای آلمان و آرژانتین بود.
تیم مانوئل در نیمهنهایی جام جهانی ۲۰۱۰ و یورو ۲۰۱۲ شکست خورد، اما اینبار آلمان به فینال رسیده بود. بعد از خرد کردن برزیلِ میزبان، با نتیجۀ ۱-۷، آنها مدعی اصلی بودند، اما نمیتوانستند تیم سطح بالایی مانند آرژانتین را دست کم بگیرند.
مانوئل به مدافعان مقابلش گفت: «ما میتونیم انجامش بدیم!» فیلیپ لام، متس هولمز، جروم بواتنگ و بندیکت هاودس. آنها بیش از یک همتیمی در باشگاه و تیم ملی کشورش بودند. رفقایش بودند. به یکدیگر باور داشتند و با هم تلاش میکردند. برای همین فقط یک بازی با قهرمانی جهان فاصله داشتند.
بله، آرژانتین لیونل مسی را داشت، اما آلمان هم نویر را داشت. در برزیل، مانوئل بارها نشان داده بود که بهترین دروازهبان جهان است و این فقط واکنشهای باورنکردنیاش نبود، تمام بازی او بود. مانوئل یک دروازهبان عادی نبود.
میتوانست مهار کند، متوقف کند، تکل بزند و پاس بدهد. او آخرین خط دفاعی آلمان بود و درعینحال اولین خط حملۀ تیم. همتیمیهایش به او اعتماد داشتند و رویش حساب میکردند. مانوئل با دست اشاره کرد و گفت: «جروم، وقتی مسی به عمق میزنه، حواست باشه!»
وقتی مانوئل درون دروازه است، خیال تیم باشگاهیاش و تیم ملی راحت است؛ زیرا درون دروازه، دروازهبانی است که خودش همچون یک دیوار است. دروازهبانی با دستکش طلایی.
تونی تاپالوویچ به مانوئل گفت: «هرگز از اشتباه کردن نترس! دروازهبان قدیمی حالا یکی از بازیکنان ذخیرۀ شالکه بود و توصیههای زیادی برای شماره یک جوان داشت.»
مانوئل با حالت تدافعی جواب داد: «نمیترسم! او آقای اعصاب فولادی بود، یک شوتگیر نترس.»
-خوبه، تو همه چیز برای بهترین شدن در دنیا داری، اما باید قوی بمانی.
مانوئل شبیه دروازهبانهای دیگر نبود. پاهایش هم مهارت دستهایش را داشت. به کمک تیم باور داشت و اعتقاد نداشت که باید فقط روی خط دروازه بایستد. مانوئل آخرین مرد شالکه در دفاع و اولین مرد در حمله بود.
بازوی قدرتمند مانوئل سلاح بسیار خطرناکی بود، مخصوصاً در طراحی ضد حملات. میتوانست توپ را ۶۰ متر در عمق زمین حریف برای مهاجمهای سریعشان مانند پیتر لاونکرانس و کوین کورانی پرتاب و برایشان موقعیت گلزنی ایجاد کند.
تاپولوویچ در تمرینات به شوخی میگفت: «پرتاب دست تو از ضربات پای من بهتره!»
طی سالها، مانوئل بهسختی روی ایجاد تعادل بین دقت و مسافت پرتابها کار کرده بود. هیچ فایدهای نداشت که توپ را خیلی دور کند اگر قرار بود از بازی خارج شود. هر هفته تکنیکهایش را پیشرفت میداد. کمال در تمرینِ بسیار به دست میآید.
مانوئل به ساختن گلهای زیادی کمک کرد، اما بهترین پاس گل او مقابل ولفسبورگ در ولتنیسآرنا بود. ۳۰ ثانیه تا پایان بازی مانده و تیمش ۱-۲ عقب بود. شالکه یک کرنر به دست آورد، آخرین شانس گلزنی. مانوئل نمیتوانست درون دروازه بماند. هرچند همیشه از محوطۀ جریمه خارج میشد اما زیاد از خط میانۀ زمین عبور نمیکرد. مانوئل میخواست تبدیل به یک قهرمان واقعی در خط حمله شود.
درحالیکه به سمت تیر دوم میرفت فریاد زد: «اینجا!»
توپ نزدیک تیر اول روی زمین آمد، اما مانوئل وحشت نکرد و سمت دروازه برنگشت. به جای این کار، حرکتی هوشمندانه کرد و سمت نقطۀ پنالتی دوید و دنبال توپ برگشتی بود. ریسکی بود که برای مانوئل ارزشش را داشت. توپ درست مقابل پایش افتاد و او هم با پای چپ آن را به دروازه شلیک کرد. کوین درون محوطۀ شش قدم ایستاده بود و کمک کرد توپ وارد دروازه شود.
گلللللللللللللللللللل!!!!!!!
خرید کتاب دستکش طلایی