پدرام الوندی
پدرام الوندی
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

فرزند شما هم عطش تولید محتوا دارد؟

سؤالی که برای من و احتمالا خیلی از شما پیش آمده، سؤالی آشناست: چه باید کرد؟

گام اول مرور پدیده‌ای است که با آن روبرو هستیم. ویدیوبلاگرها در طیف‌های گسترده‌ای فعال هستند. بخش مهمی از آن‌ها با توسل به سرگرمی و طنز و هجو و شوخی‌های گاه مبتذل- به خصوص در اینستاگرام – به شهرت می‌رسند. بخشی از آن‌ها گیمر‌های حرفه‌ای هستند که با اشتراک تجربه بازی‌های آنلاین، بازیکنان تازه وارد را راهنمایی می‌کنند. بخشی دیگر محتواهای «توصیه‌گر» و «راهنما» تولید می‌کنند. مثلاً درباره تنظیمات خاص در موبایل یا ویژگی‌های آخرین مدل کنسول بازی ایکس‌باکس توضیحاتی می‌دهند و معمولاً برای ذهن جست‌وجوگر و علاقه‌مند به این ابزارها محتوایی جذاب تولید می‌کنند.

این دست فعالیت‌ها از جهت اینکه با زندگی روزمره بچه‌های ما نزدیک است برایشان جذاب است و اینکه با ابزارهایی تقریباً در دسترس می‌توانند تبدیل به یکی از این خالقان محتوا شوند، مسیری آسان را پیشِ روی آن‌ها ترسیم می‌کند و زنگ خطر «آینده گریزی» را برای این گروه از بچه‌ها ما فعال کرده است.

در گام دوم من سعی می‌کنم توضیح دهم که چه مسیری را می‌توان برای مواجهه با این موضوع انتخاب کرد. اولین کاری که من کردم هدایت این میل و اشتیاق به سمتی بود که عمق بیشتری داشته باشد. خوب!‌ می‌دانید که عمق بیشتر به معنای کلیک کمتر و دنبال‌کننده (فالوئر کمتر) است. برای همین مقاومت زیادی خواهد داشت اما گفت‌وگوهای زیادی کردیم که خلق محتوای سطحی و مبتذل و شوخی‌های بی‌هدف و صرفاً برای خنده مگر چقدر می‌تواند ادامه پیدا کند؟ و اینکه در سال‌های دورتر چقدر می‌تواند روی «برند شخصی» و تصویر تو به عنوان یک فرد بالغ در جامعه اثرگذار باشد. برای همین از فرزندم خواستم که مثلاً بلاگر کتاب شود و ویدیوهایی برای معرفی کتاب‌هایی که خوانده است و نقد آن‌ها از منظر خودش بسازد. همچنین برای گرفتن سرعت کار و کنترل بیشتر از او خواستم که برای تولید هرقسمت متن بنویسد و اینکه مگر می‌شود برنامه خوبی ساخت اما متن خوبی – سناریوی خوبی- برایش ننوشت؟ همین دو موضوع که البته انرژی زیادی برد مقداری در روند کار «اخلال مثبت» ایجاد کرد.

تلاش برای مواجهه‌ای واقعی‌تر

موضوع دیگر آشنا کردن بچه‌ها با لایه دوم این بلاگرها بود. بلاگرهای مشهور هم مانند فوتبالیست‌های مشهور یا ستاره‌های سینما هستند. شانس تبدیل شدن به علی دایی در ایران یک به هشتادمیلیون در یک بازه سی ساله است. برایش مثال زدم از چندین و چند نفر از جوانان هم‌سن خودم در سال‌های دور که به طمع پول‌های زیادی که در فوتبال حرفه‌ای هست، مسیرهای دیگر رشد را کنار گذاشتند. البته این توضیحات سلبی کامل نیست و در نهایت تلاشی است برای موازی کردن آروزی بلاگر شدن با مسیر عادی رشد و مطالعه بیشتر و یادگرفتن مهارت‌های مکمل مانند زبان خارجی و یارانه و ...

تلاش دیگری که برای کنترل این تمنای جذاب برای بچه‌ها انجام دادم این بودکه توضیح دهم ارزش افزوده هر بلاگری با دیگری باید فرق کند و تو باید مزیت رقابتی خودت را بسازی. اگر آریوکئوکسر (از معروف ترین بلاگر‌های گیم در ایران) ارزش افزوده‌اش بازی‌های آنلاین است ممکن ارزش افزوده تو در تولید ویدیوهای آموزشی برای برنامه‌نویسی برای هم‌سن و سالانت باشد. یا اینکه با تهیه برخی ملزومات ساده اولیه و ثبت نام در کلاس قصه‌نویسی و توضیح اهمیت سناریو در یک تولید تصویری این علاقه را به سمت ساخت استاپ‌موشن‌هایی با لگوها و اسباب‌بازی‌هایشان سوق دادم که لاجرم ذهن خیال‌پرداز نوجوان ما فعال می‌کرد و خلق محتوا را به یک فرآیند مطلوب ما پیوند می‌زد.

اینها تجربیات من در مواجهه با این ماجرا بود. در کنار اینها همسرم هم بیشتر وجوه سلبی را پیش می‌برد و درباره اینکه چقدر اخبار و گزارش‌های مربوط به زندگی خوب و راحت و پرپول! این بلاگر‌ها می‌تواند واقعی نباشد و بخشی از بازی خودشان باشد تا اینکه مدیریت زمان و مدیریت عمر چقدر مهم است و این کالای ارزشمند را چطور باید مصرف کرد و چقدر می‌شود دست کم ویدیویهایی را دید که به جای شوخی و سرگرمی به دنبال چیزی برای یاددادن هستند.

ارزش افزودهمزیت رقابتیسواد رسانه‌ایفرزندپروری
روزنامه‌نگار و نویسنده | پژوهشگر ارتباطات و رسانه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید