بارها پیش آمده که از خودم پرسیدهام اکانتهای نفرتپراکن و نامحبوب توییتری چرا اینقدر توان تأثیر بالایی دارند و دیده میشوند؟ با وقتی فصل دوم یک سریال محبوب به شدت افتضاح است هنوز رکورد بازدید را میزند؟ اخبار ۲۰:۳۰ با وجود ماهیت مخربش در حوزهٔ اخبار چرا مورد توجه گسترده قرار میگیرد؟ در بسیاری از پیمایشها هنوز اخبار صداوسیما پربازدید هستند هرچند همهٔ ما میدانیم که میزان اطمینان مردم به رسانههای رسمی تا چه اندازه پایین آمده است.
برای این پرسشها میتوان دلایل سیاسی پیدا کرد. مثلاً همه کیهان را میخوانند تا بدانند لایههای خاصی از حاکمان دربارهٔ مسائل روز چجور فکر میکنند و چه نظری دارند. یا حس کنجکاوی مخاطبان برای اینکه بدانند کارگردان در فصل جدید با سریال محبوبشان چه کرده است و شخصیتهایی که با آنها خو گرفتهاند چه بر سرشان میآید.
برای توضیح دقیقتر این موضوع - از منظر روانشناسی و ارتباطات- میتوان از واژهای که در سالهای اخیر برای توضیح چنین پدیدههایی استفاده شده است، کمک گرفت: «تماشای نفرت».
تماشای نفرت امکان یک سرگرمی جمعی را در شبکههای اجتماعی به وجود میآورد. وقتی همه دربارهٔ یک محتوای نامحبوب و آزاردهنده صحبت میکنند کاربران بیشتری تمایل پیدا میکنند آن را دنبال کنند، تماشا کنند و نکات بیشتری را برای انتقاد کردن، مسخرهکردن و مشارکت در بحثهای پیرامون آن پیدا کنند. این امکان با وجود محفظههای انعکاسی و حبابفیلتر (که زادهٔ الگوریتم شبکههای اجتماعی هستند) جذابتر میشود و توسعه مییابد.
نکتهٔ کلیدی این است که باید بتوانیم میان تماشای نفرت و نگاه منتقدانه تفاوت بگذاریم. «تماشای نفرت» پدیدهای است که رشد و تولدش محصول شبکههای اجتماعی نظیر توییتر است. بریدههای کوتاه و تقطیعشده (لایکخور و با قابلیت ترندشدن) از یک فیلم یا بخشی از سخنرانی یا مصاحبهٔ سیاستمداری که با جداشدن از بافتار اصلیاش معنایی متفاوت و مطلوب برای تماشاگران نفرت مییابد که بتوانند از او انتقاد کنند یا ادعاهایش را به سخره بگیرند.
تماشای نفرت پدیدهای امروزی و محصول حلقههای همدل و همفکری است که در شبکههای اجتماعی پا میگیرند و خوراک لازم را برای آغاز جنگ میان گروههای مختلف (مثل دو دسته ارتش سایبری با دیدگاه سیاسی مختلف) فراهم میآورد.