تنها یکبار گذر از خیابان استقلال کافی است تا بتوان به طبیعیترین شکل ممکن با روح و انرژی شهر استانبول آشنا شد. این خیابان که پررفتوآمدترین مکان در مرکز فرهنگی و اقتصادی کشور ترکیه است از همتایان مشهورش در جهان مثل خیابان پنجمِ نیویورک یا خیابان آکسفورد در لندن نهتنها هیچچیزی کم ندارد، بلکه شاید خیابان استقلال در مقایسه با سایر نقاط مشهور جهان به دلیل قرابت فرهنگی و اجتماعی ما ایرانیان با مردمان ترکیه، گرمای بیشتری به قلبمان بتاباند!
در مغازههای اصلی این خیابانِ طویل، اجناس مختلفی برای فروش وجود دارد و در کنار این مغازهها، ترکیبی از کافهها و رستورانهای شیک، موسیقی زنده، قهوهخانههای قدیمی، سینما، بوتیکها و سایر مراکز دیگر نیز به چشم میخورد تا به همه ثابت شود که ترکیب سنت و مدرنیته تا چه حد میتواند چشمنواز باشد. شاید بتوان گفت که قدمزدن در خیابان استقلال مثل رودی که آبش همیشه جاری است، هرگز پایان ندارد و هرکدام از عابران این مسیر، هرکدام از ساختمانها داستانی برای تعریفکردن دارند. با این مقاله از آکادمی پروکسیما همراه شوید تا سوار بر کلمات، گذری کوتاه از استانبول و خیابان استقلال داشته باشیم.
در عمران و شهرسازی خیابانها تعریف مشخصی دارند. مسئولان توسعه شهری در هرجای دنیا، راههای ارتباطی را با استفاده از همین تعریف طراحی میکنند و میسازند اما این در حالی است که یک خیابان میتواند فراتر از تعریف خود عمل کند. در شارآبادبوم درباره عملکردهای یک خیابان میخوانیم:
مولفههای عملکردی یک مکان، مولفههایی است که از ترکیب دو بعد کالبد و فعالیت شکل میگیرد و در حقیقت معیارهایی است که بستر مناسبی را برای فعالیتها و عملکردهایی که در درون فضا اتفاق میافتد، فراهم میکند.
پس میتوان گفت در تعیین هویت یک خیابان، علاوه بر خصوصیات فیزیکی، فعالیتهایی که بستر آن صورت میگیرد نیز تاثیر میگذارند و این درست نقطه قوت خیابان استقلال است. جدا از پوسته ظاهری استقلال، تمام فعالیتهایی که در این خیابان صورت میگیرد جلوه خاصی به آن بخشیده است.
میتوان گفت استانبول تنها شهر مهم دنیاست که محدودهاش به دو قاره مختلف میرسد. دریای سیاه از شمال و دریای مرمره در جنوب، این شهرِ پرجمعیت را محاصره کردهاند و در این میان، تنگه بسفر است که درست از وسط شهر، بین دو دریا پل میزند. نزدیکی به دو دریا و همچنین اختلاف ارتفاع در نقاط مختلف شهر موجب متغیربودن آبوهوای استانبول شده و درست زمانی که در یک روز آفتابی، گرما به تن سنگفرشهای کف خیابان میرسد، این باران بهاری است که ناگهان تمام ساکنان استقلال را غافلگیر میکند.
دریاهای امروزی بازماندگانی از اقیانوسهای پهناور و کهن زمین هستند و دریای سیاه و دریای مرمره نیز زمانی به یکدیگر پیوسته بودند. همان دریای واحد، روزگاری پذیرای گونههایی از حیات بود که اکنون شاید حتی مشابه آنها نیز یافت نشود. با گذر اعصار، همان دریای عظیم پس از پدیدارشدن یک خشکی دستخوش تغییراتی شگرف شد و ماحصل آن تغییرات، از حدود صدسال پیش تا به امروز بستری برای رخدادهای مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بوده است که برخلاف جانداران ماقبل تاریخ، داستان این رخدادها هماکنون در دسترس همه است و حتی برخی از آنها در روزگار فعلی ملموس هستند.
به همان طریقی که آبراهه بسفر دو دریا را به یکدیگر پیوند میدهد و قطرهای از آب را که شاید زمانی در بندر اُدسای اوکراین بود، به آبهای آتن در مدیترانه میرساند، خیابان استقلال نیز کارکردی مشابه همین تنگه آبی دارد، با این تفاوت که عابران این مسیر دیگر ذرات آب نیستند و مبدا و مقصد آنها نیز شاید هر نقطه از این کره خاکی باشد. هر عابر، چه ساکنان این مسیر و چه آنهایی که برای مدت اندکی میهمان آن هستند، با سرگذشت مختص خوشان به این خیابان میآیند، تکهای ذرهای از آن را تا ابد با خود حمل میکند و بخشی از خود را در استقلال جا میگذارند.
از نگاه ساکنانش «Istiklal Cadessi» است، در فارسی به آن خیابان استقلال میگوییم و برای مردم جهان با عنوانهای دیگری مثل «Independence Avenue» معرفی شده است. معنا و مفهوم مشترک بین سه واژه Istiklal، استقلال و Independence حاکی از آن است که این مسیر یکونیم کیلومتری با وجود ظاهر ساده و صمیمیاش همواره مرکزی مهم برای بیان یکی از اساسیترین خواستهها و نیازهای بشری بوده است. حتی «بوستان گردش تقسیم» و «میدان تقسیم» در همسایگی این گذرگاه، به نوبه خود آبستن حوادث مهمی از جامعه ترکیه بودهاند.
با ورود از دهانه شمالی و میدان تقسیم به این خیابان، حضور عناصری از معماری سنتی ترکی در کنار معماری و اِلِمانهای یک کلانشهر اروپایی است که چشمها را به خود خیره و بیننده را به تحسین وامیدارد. ریل تراموای زیبای خیابان درست روی همان مسیری قرار گرفته که در عمق چندمتری آن، ایستگاه متروی شهر ساخته شده است. انتخاب با خود مسافر است؛ سوارشدن بر تراموا و تنسپردن به یک جریان آرام از استقلال یا به دل زمین زدن و استفاده از متروی پرزرقوبرقی که برای هیچ مسافری صبر نمیکند.
این همزیستی چشمنواز فقط در جزئیات بیجانِ استقلال دیده نمیشود و علاوه بر ساختمانها، انسانها نیز با هر ظاهر و پیشینهای در گوشهوکنار خیابان دیده میشوند. ترکیب دلچسبِ اجزا حتی در حیات اقتصادی و فرهنگی استقلال نیز قابل تشخیص است؛ مغازهای کوچک که هنرنمایی بستنیفروشان مشهور استانبول را در خود جایداده درست همانقدر جالب توجه است که یک بوتیک مجلل با برند آمریکایی، طیف بزرگی از عابران خیابان را به خود جذب میکند.
یکی دیگر از جلوههای خاص همزیستی دیدنیِ استقلال با سنگفرشهای دلفریب آن پیوند خورده است؛ سگها و گربههایی که برخلاف جریان خروشان خیابان، بخش کوچکی را بهطور موقت برای چرت روزانه انتخاب کردهاند، تقریباً به همان اندازه از سنگفرشهای زیبا سهم دارند که نوازندگان خیابانی، فضایی را به خود اختصاص دادهاند. این نوازندگان گاه لباسی به تن میکنند که به ساکنان سرزمینهای دوردست تعلق دارد اما صدای سازشان آنقدر صمیمی و آشناست که هیچ مسافری هرگز آن را از یاد نخواهد برد.
با رسیدن به انتهای خیابان استقلال، راهی که عابر در آن پا گذاشته بود خاتمه نخواهد یافت. پیوند ناگسستنی عابر با این خیابان، یکی دیگر از خاصیتهایش است. در حقیقت، استقلال که خود زاده جدایی دو دریا از یکدیگر محسوب میشود در پیونددادن ید طولایی دارد. این مهارت خاص نهتنها در اجزای بیجان خیابان یا بین عابران با سنگفرشها دیده میشود بلکه در زندگی آنها نیز جریان پیدا کرده است. بنایی تاریخی به نام برج گالاتا در یکی از گوشههای خیابان، سرنوشت بازدیدکنندگانش را به یکدیگر گره خواهد زد و چنین است که نمیتوان استقلال را به چشم یک خیابان معمولی نگریست.