تک تک لحظه هایی را که زندگی می کنیم برایمان خاطره خواهد شد خوبی، بدی، سختی، آسانی، پستی و بلندی همه اش باهم نامش زندگی است و زندگی را دوست داریم همه ی ما، مهم نیست چقدر پول داریم یا چقدر خوشبختیم یا کجا هستیم و چه می کنیم. همان کسی که بدبخت ترین انسان می پنداریمش باز هم اگر بخواهی جانش را بگیری مقاومت می کند چرا که زندگی اش را دوست دارد. چه بسا برای همین است که حتی فکر کردن به خود کشی هم طبیعی نیست و نوعی بیمارگونگی محسوب می شود.
انیمیشن روح برای من بیش از آنکه فکرم را به آن طرف مشغول کند به زندگی مشغولم کرد. زندگی ای که همین لحظه های ساده ای است که راحت از کنارش می گذریم. حتی از دست دادن هایت برایت خاطره خواهد شد چه بسا حتی گریه هایت برایت خنده دار و خنده هایت برایت تاسف بار شود.
احساس کردم آن طرف، برای سازنده هم چندان مهم نبوده. برای همین هم با خود گفته اصلا هر چه باشد و هر چه می خواهد بشود نهایت اش دنیای نور افلاطون است دیگر، می خواهم نوری شوم در جمع میلیارد ها نور دیگر یا هر چیزی که باشد؛ بهرحال دنیای دیگری است دیگر، این دنیای جسمانی نیست که بخندم و بگریم و گرسنه شوم و راه بروم و بدوم و خوشحال باشم و غمگین باشم و ... همین که می دانم شب که شود می توانم بخوابم. و زندگی یعنی همین. به قول شاتقیِ اخوان "هی فلانی! زندگی شاید همین باشد" منظورم خودِ زندگی است؛ به قول فیلیپا فوتِ فیلسوف همین "زندگیِ متعارف" یا همین روزمرگی زندگی را می گویم.
زندگی همین است جهان دیگر، هر چه هم که باشد، حتی اگر بهتر باشد؛ بی شک زندگی نیست، زندگی را قدر باید دانست؛ حتی سختی هایش را.
و صد البته که تمام خواهد شد، یک روزی یک جایی؛ کی و کجایش را نمیدانی. شاید چند لحظه بعد شاید سالها بعد و البته جادویش هم در همین است که می دانی بالاخره تمام می شود؛ و می دانی که تکرار نشدنی است. به قول تونی (در سریال after life) بهرحال دیر یا زود "آخرین غذات رو خواهی خورد، برای آخرین بار گلی رو بو خواهی کرد، آخرین کتابت رو خواهی خوند و برای آخرین بار دوستاتو بغل خواهی کرد؛ شاید ندونی این آخرین باره ولی آخرین بار خواهد بود؛ پس زندگی کن"