اگه دنیای موازی وجود داشته باشه چی ؟
یا اصلا شاید مادرم از به دنیا آوردنم منصرف شده و منی وجود نداره ؟
اگه وجود دارم ، اونجا هم از صدای هر موتوری میترسم ؟ از هر کی که یه پارچه ی سیاه سرشه تنفر دارم ؟! از ترس اراذل اوباش تو خیابونای تاریک نمیرم ؟ یا شایدم بخاطر افسردگی شدیدم دارم خودمو از یه ارتفاع بلند پرت میکنم پایین .
شایدم شدم سلبریتی و با ادم بدا دستم تو یه کاسه ست و وقتایی که حس میکنم لازمه یه استوری یا پست میزارم تا نشون بدم من به فکر مردم سرزمینم هستم !
یا حتی شاید خودم از همون ادم بدام ... که تصمیم گرفتم به جای قربانی بودن شکارچی باشم
اونجا هم میترسم کسی بفهمه تو هر لظه دارم به کی یا چی یا کجا فکر میکنم ؟
کاش میشد واقعا فهمید ، کاش یه نقطه وجود داشت که با استفاده از اون میشد پا بزاری تو یه دنیای دیگه و با یه نسخه ی دیگه از خودت رو به رو بشی ...
بشینی جلوش و بپرسی ، توام عین منی ؟ یا فقط صورت وقد و هیکلمون و از هم کپی کردن ؟! توام خسته شدی ؟
میخوام ازش بپرسم توام به همه شک داری ؟ دیگه اعتماد نمیکنی ؟ توام دل بستی به فرار ؟
میخوام ازش بپرسم تصور اون از ترس چیه ؟ اونم عین من غریبه ست بین همه ی آشناها ...