پگاه جیم صاد میم
پگاه جیم صاد میم
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

مسالهٌ یا شیخ(۱)

جوانی نزد شیخ شهر رفت و گفت:«مسالةٌ یا شیخ» شیخ قامت او را براندازی کرد و گفت:«یَطلُب»

جوان نگاهی به ریش حنا بسته‌ی شیخ کرد و سوالش را پرسید:«می‌شود با کفش نماز خواند؟» شیخ که گویی این سوال برایش پیش پا افتاده بود پاسخ داد:«خیر نمی‌شود!» چوان با پوزخند گفت:«ما خواندیم و شد!» شیخ گفت:«نزد خداوندپذیرفته نیست.» جوان گفت:«تو مگر موسی هستی که با خدا مستقیم سخن بگویی و بدانی نماز ما را پذیرفته یا نه!» شیخ گفت:«ما موسی را تایید نمی‌کنیم. ما مسلمانیم چه کار جهود جماعت داریم؟»

طنزنمازموسیخداجوانی
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست، تا ندانند حریفان که تو منظور منی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید