قبل از این که در سایت پیدایش بخواهیم به سوال بالا پاسخ دهیم بهتر است شاخص های کلیدی عملکرد (KPI : key performance indicator) را معنی کنیم، kpi شرح معیاری است که ما بوسیله آن عملکرد مجموعه یا واحد خود را مورد ارزیابی قرار می دهیم.
لازم به توضح است برای این ارزیابی نیاز است شاخص، هدف و زمان را بعنوان معیار در اختیار داشته باشیم چون بدون آن ها یقینا نمی توانیم ارزیابی از عملکرد داشته باشیم. حال با توجه به این توضیحات فکر می کنید آیا استارتاپ ها شاخصی دارند که در سایر حوزه های کسب و کار آن شاخص وجود نداشته باشد؟ پاسخ درست است: “خیر” اما می توانیم بگوییم استارتاپ های حوزه فناوری اطلاعات دارای شاخص های مهمتری هستند که البته جلوتر به آن ها بیشتر خواهیم پرداخت.
در مباحث مرتبط با مدیریت و ارزیابی شاخص های کلیدی عملکرد یا ساده تر kpi چیست ؟ روش ها و ابزارهای مختلفی وجود دارد که البته هر کدام نقاط قوت و ضعف خود را دارند، اما به عنوان نمونه می توان عنوان کرد OKR روشی است که گوگل به وسیله آن مکانیزم اهداف و نتایج حاصل از آن را معرفی و پیگیری می نماید.
بدیهی است برای ابزار هم نیاز نیست در ابتدای کار استارتاپ ها به دنبال مثلا BI یا…. بروند و با ابزار ساده ای مانند اکسل نیز می توانند مباحث مرتبط با ارزیابی شاخص های کلیدی عملکرد یا همان kpi را پیگیری و مشاهده نمایند.
شاید خیلی از شما که در ابتدای راه برای ایجاد یک استارتاپ هستید فکر می کنید نیاز است از روز اول تمام شاخص های اساسی، اصلی و فرعی یک استارتاپ مشخص شود، اما یقینا اینطور نیست، روز اول یا حتی در اوایل کار صرفا نیاز است یک برنامه کلی از طرح داشته باشیم.
با توجه به ماهیت استارتاپ و تغییرات زیاد برنامه و حتی مدل درآمدی از شروع کار تا هنگام شروع رشد نیاز است هر زمان کار شکل گرفت و هنگام رشد فرا رسید آن زمان نیاز است شرح KPI مشخص شوند و برنامه استراتژی مدون بلند ومدت، میان مدت و کوتاه مدت مصوب گردند.
لازم به توضیح است که برای کسب و کارهای استارتاپی بهتر است برنامه ها یک ساله باشد و آن را هم به بازه های سه ماهه و حتی درابتدای کار به بازه های یک ماه برای اجرا کوچک شده باشد.
همچنان نمی توان عدد مشخصی را روی این موضوع تعیین کرد، بطور کل می توانیم اینطور تشریح کنیم که همه واحد های جزئی باید شاخص عملکرد (فرعی) (PI) داشته باشند، تمام واحد های بزرگ یا اصلی باید شاخص های کلیدی عملکرد (اصلی) (KPI) داشته باشند و خود شرکت نیز یک شاخص اساسی داشته باشد که معیار اصلی سنجش عملکرد شرکت قلمداد گردد.
در تعیین شاخص بطور کل باید دو نکته را مد نظر داشت، اول باید Vanity metrics را همیشه لحاظ کنیم و شاخص اصلی و اساسی را درست انتخاب کنیم ، مثلا برای اسنپ تعداد سفر مهم است نه تعداد راننده ای که امروز ثبت نام کرده اند؛ و دوم بین شاخص های واحد های مختلف باید بالانس داشته باشیم یعنی همه شاخص ها همگون و متناسب با هم انتخاب شده باشند.
همانطور که عنوان شد ما شاخص اختصاصی برای استارتاپ ها نداریم اما شاید بتوان موارد زیر را برای استارتاپ های حوزه فناوری اطلاعات مهمتر در نظر گرفت:
• active users (تعداد کاربرانی که بطور مسمتر در حال سرویس گرفتن از سیستم هستند)
• Retention rate (ضریبی که می توانیم تعداد کاربران عادی را تبدیل به کاربر فعال کنیم)
o در تضاد با Churn rate یا inactive users
• معرفی به دیگران یا referral
o این شاخص می تواند Loyalty را با خود به همراه بیاورد
صاحب ایده در تعیین kpi چیست برای استارتاپ ها باید در نظر داشت که سود آوری برای یک استارتاپ شاید تا چند سال اول فعالیت هم، تعیین شاخص اشتباهی هست! حتی استارتاپ های بزرگ نیز تا چند سال اول فعالیت به دنبال رشد هستند تا سود. از این دست مثال ها در استارتاپ های حوزه فناوری اطلاعات شاید بی شمار بتوانیم داشته باشیم که مهمترین آنها در ایران دیجی کالا است.
منبع: سایت شتابدهنده پیدایش