12:29 به وقت تهران – 19 فوریه 2021
102 دقیقه از شروع پخش زنده ناسا –
صفحه لایو یوتیوب، اتاق کنترل ناسا را نشان میدهد و صدای گزارشگر که سرعت و ارتفاع Perseverance را اعلام میکند، پخش میشود و بعد یک جمله :"تایید میشود مریخنورد استقامت با موفقیت بر روی سطح مریخ نشست." همزمان با خوشحالی تمام افرادی که در اتاق کنترل از نزدیک شاهد ماجرا هستند، چت باکس کنار صفحه هم پر از پیام تبریک میشود اما آنچه که در این میان بیشتر به چشم میآید، یک پیام است:
Soheil Jamshidy بر محمد و آل محمد صلواااات
15 سپتامبر 2020 – شمارش معکوس تا مریخ
654,650 بازدید تا 25 فوریه 2021
کلیپ 22 دقیقهای ناسا از آمادهسازی و مراحل مختلف کار بر روی " Perseverance " و " Ingenuity" و "Atlas" و صحبتهای جالب از زبان آدمهای مختلفی که در این پروژه حضور داشتند در تشریح اینکه چه فرایندی، چرا و چگونه طی شده و چه دلیلی دارد که اصلا به چنین موضوعی پرداخته و برای آن این همه هزینه شود، با چینش جذاب صحنهها، تصویربرداری از زوایای مختلف، موسیقی متن هیجانانگیز و جو رسانهای سنگین از تلاش آنها برای دستیابی به مرزهای دانش و علم برای کمک به اعتلای بشریت!!
اینجا هم اما چیزی که مهم است نه فقط خود آن 22 دقیقه که اولین کامنت زیر ویدیو است:
Jerson Castillo
I am 11 years old but I am going to be astronaut
با 1200 لایک :)
9 فوریه 2021
مریخنورد "الامل" به مریخ میرسد. مریخنوردی که هرچند به دست متخصصان برکلی و کلرادو و آریزونا، در خاک آمریکا طراحی و ساخته شده، صرفا برای دخیل کردن نام امارات سفری به دبی داشته و سپس با یک هواپیمای An-124 به ژاپن رفته و از تانیگاشیما پرتاب شده، اما خوب به خوراک خبری رسانهها تبدیل میشود، چرا؟
21 فوریه 2021- 9 صبح
یک گزارش 108 ثانیهای از کاوشگر 9 که مثلا قرار است کپسول زیستی باشد و ما را یک گام به ارسال انسان به فضا نزدیکتر کند؛ پروژهای که از سال 93 تا الان خوابیده بود و ناگهان سروکلهاش پیدا میشود. گزارش که در این 1:58 دقیقه مروری بر تلاشها و دستاوردهای ایران در ارسال موجود زنده به فضا دارد، به توضیحاتی بسیار ساده از این کاوشگر بسنده میکند و نه خبری از شرح دقیقتر بخشهای مختلف کپسول است (حداقل در یک سطح بالاتر از اینکه بگویند این بخش دماغه است و اینجا موجود زنده قرار میگیرد!! )، نه کوچکترین توضیحی که چه ضرورتی دارد ایران به چنین پروژهای بپردازد. همهی اینها در قالب همان گزارشهای قبلی از دستاوردهای کشور! همان گزارشهایی که چه فناوری نانو باشد چه سلولهای بنیادی و چه خبر دستیابی به فلان قطعهی صنعتی، به یک روش روایت میشود.
دو میلیون آدم از نقاط مختلف دنیا به طور زنده نزدیک شدن مریخنورد ناسا به این سیاره را در یوتیوب تماشا میکنند (کاری ندارم دو برابر همین تعداد در همان لحظه در تگزاس بی آب و برق ماندهاند اما در کامنتها کسی به آن اشاره نمیکند!). به این آمار، تعداد تماشاگران اینستاگرام و آنهایی که خبرش را از فیسبوک و توییتر دنبال میکنند را هم اضافه کنید. آدمهایی از ملیتها و زبانهای مختلف نزدیک به دو ساعت ناظر تماشای لایوی هستند که حتی 10 دقیقه هم خود مریخنورد را به صورت پخش زنده نشان نمیدهد بلکه گفتگوهایی از اتاق کنترل را نظاره میکنند، صحبتهای متخصصین این پروژه و پاسخها به سوالات بچههایی که شاید 10 سال هم سن ندارند را میشنوند و گزارشهایی بسیار دقیق طراحی شده از ساخت و آماده سازی بخشهای مختلف پروژه را میبینند! چرا؟ این همه آدم چرا باید جذب پروژهای در آن سر دنیا باشند و با هیجان و استرس برای موفقیت آن ارزو کنند و بعد از شنیدن خبر اجرای موفق آن اینقدر خوشحال شوند؟ آن هم نه پروژهای که بتوان گفت سود خاصی برای آنها دارد! حتی کاملا جدید هم نیست! این اولین بار نیست مریخنوردی با موفقیت بر روی این سیاره مینشیند! حتی بسیاری از این افراد از کشورهایی هستند که خودشان صاحب حرف در این حوزه اند!!! چند نفر از میان این همه آدم با همین هیجان و باور برای پروژههای مشابه دیگری هم دست به دعا برمیدارند؟
میشود دید که کلیپ 22 دقیقهای ناسا با موفقیت عملیاتش را به سرانجام رسانده! کامنتها به اندازهی کافی گویاست که چه تصویری از ناسا و پروژههای آن در ذهن غالب افکار عمومی حتی غیرآمریکاییها ایجاد میشود! مهمترین بخش این کلیپ شاید مصاحبه با دو نوجوانی بود که اسامی پیشنهادیشان برای مریخنورد و هلیکوپتر این ماموریت انتخاب شد! همین 2 دقیقه مصاحبه نتیجهاش را در اولین کامنت نشان داده است! "من میخواهم فضانورد شوم". بله شاید این بچه هم بزرگ شود و مثل میلیونها آمریکایی دیگر ببیند رویای آمریکایی آن چیزی نبوده که فکرش را میکرده اما کلیپ کارش را درست انجام داده!!
تقریبا همه میدانستند امارت بیشتر نقش اسپانسر برای آمریکاییها را بازی کرده تا متخصصین آمریکایی بتوانند تواناییهایشان را محک بزنند و پروژه دیگری را به پیش ببرند و مریخنورد به اسم اماراتیها تمام میشود چون دفعهی بعد هم باید سر کیسه را همینها شل کنند. پس چرا انقدر راحت "الامل" را تا این اندازه بولد کردند؟ چرا در همین کشور خودمان پتک شد و بر سر دستاوردهای کاملا بومی خودمان فرود آمد؟ چطور همه از نقش زنها در این پروژه زیاد گفتند اما از ناچیز بودن نقش واقعی اماراتی ها در این پروژه نه؟ چطور شده که فقط یک جنبه از ماجرا اینقدر دیده میشود؟
واکنشها به خبر واقعا جالب است! گویی کسی باور نمیکند ما به چنین فناوریای بتوانیم دست پیدا کنیم. خیلی هم دور از انتظار نیست. چرا باید بعد از 6 سال یکدفعه سر و کله پروژهای پیدا شود که به نظر نمیآید فناوری و بودجهاش را داشته باشیم اصلا فضا به ما چه! ها؟! وقتی این همه مشکل روی زمین داریم چرا باید به فکر فضا بود؟ اینکه چرا کسی به این سوالها جوابی نمیدهد خود سوال دیگری است!
پاسخ چراها چه شد؟ چه چیزی این وسط مگر فرق داشت که امید امارات شد سمبل پیشرفت اما امید خودمان که با دستهای جوانهای همین سرزمین در همین خاک ساخته شده را ندیدند؟ چطور این همه ایرانی برای سالم رسیدن استقامت به مریخ هیجان دارند اما کاوشگر 9 مان را مسخره میکنند؟ کجای کار میلنگد؟
میدانید قضیه چیست و چرا اینها را مینویسم؟ چون "ما در بیان دستاوردهایمان اَلکنیم!". هنوز یاد نگرفتهایم درست نشان بدهیم چه کردهایم و چرا کردهایم و چهها خواهیم کرد! فناوریهای ما هر روز پیشرفت میکند، ما همچنان در همان متدهای گزارشدهی دو دهه قبل اما ماندهایم!! هنوز هم از یک دستاوردی گزارش تهیه میکنند، یکی از آن سه چهارتا اهنگ "حس غرور ملی" ویژه 22 بهمن را به همراه چندتا از این عبارتهای "دانشمندان و محققان کشورمان"، چاشنی همان تِم قبلی گزارشها میکنند و به ترتیب تمام نوبتهای خبری تمام شبکههای سیما همان یک گزارش را نشان میدهند، همزمان کانالهای خبری مختلف هم همان را پست میکنند و الحمدلله! این دستاورد هم به مردم اطلاع داده شد و دیگر مردم امیدوارتر میشوند و جوانان با انگیزه و وقتش شده بروند سراغ گزارش بعدی!
میشود اینکه امارات پروژه مریخنوردش که فقط پولش را داده و چهارتا مهندسی هم که بولدشان کرده{ که عملا زیر دست امریکایی ها در این پروژه کاراموزی کردند و نه بیشتر} میکند توی چشموچال ما، آن وقت ما حتی یک یک لیست کامل و گزارش تجمیعی درست و حسابی از تمام پروژههای فضاییمان برای دسترس عموم نداریم؛ نه در خود سازمان فضایی و نه در هیچ سازمان و نهاد و رسانه دیگری!! میشود آن که جوان این مملکت هدف نهایی درس خواندنش میشود اینکه در ناسا کار کند اما اگر بگویی خودمان میخواهیم انسان به فضا بفرستیم به تو میخندد! میشود اینکه تک تک ما رویای فضانوردشدنمان در بچگی را با ناسا و لوگوی آن روی لباس شخصیتهای داستانهای دوران کودکی یاد گرفتیم و اگر خیلی هنر کرده باشیم، آن موقعها که در همین ایران فرگام و پیشگام را موفق به فضا فرستادند، با خودمان گفتیم چه خفن ما هم داریم میشویم مثل ناسا!!!!
فعلا تمام صحبت من بر روی توانایی رسانهای کردن دستاوردها و درست گزارش دادن از آنهاست و به نقدهای دیگرِ سازمان فضایی و صداوسیما و ... کاری ندارم. صحبتم از حرفهای رهبری است که میگوید" تبلیغات ما ضعیف است". آنجا که در دیدار سالانه با مردم آذربایجان در سال 96 تاکید میکند: "من توصیه میکنم به مسئولین، نه به زبان مبالغه، نه فقط با گزارش دادن زبانی [بلکه] به صورت عملی، به صورت هنری، گزارشهای صحیح درباره انواع و اقسام پیشرفتهای کشور را مطرح کنند."
من فقط یک سوال دارم: یک دستاورد را نام ببرید که در این دوران به صورت درست نه مفرطانه و نه تفریطانه آن را معرفی کرده باشند، آن هم برای ردههای مختلف مخاطب!؟ صنعت فضایی که گفتم تنها یک مثال ساده بود از آنچه که در بیان دستاوردهایمان میگذرد!! بسیارند حوزههای دیگر و نه فقط فناوی که حتی در زمینههای فرهنگی و اجتماعی و ...
باز خدا پدر و مادر طراحین "اولین ها " و "ایران 20 " را در دانشگاه امام حسین و شبکه مستند بیامرزد، مناسبتی هم که شده کمی درست و حسابیتر کار کردند ولی کارهای مقطعی و مناسبتی به تنهایی آن چیزی نیست که جواب بدهد! نه آن نهال امیدی که گام دوم از آن حرف زده را میکارد و نه نسل آیندهی این مملکت را رشد میدهد. آنچه که بدان نیاز داریم {جدای از خود دستاوردی که باید به دست بیاید!!} کار رسانهای برنامهریزی شده و منظم است نه صرف گزارش دادنهای صداوسیما و نه صرف برنامه گرفتنهای مناسبتی سازمانها و کلیپ و اینفوگرافیک درست کردنهای دهه فجر!
خب حالا چه کنیم؟ اصلا چه کارهایی میتوان کرد؟ پرداختن به نقش صدا و سیما (گزارشها و برنامههایش)، هر نهاد و سازمان دخیل در آن دستاورد (در مثالهایی که آوردیم، سازمان فضایی)، وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش (برای برنامه ریزی مناسب با هر دسته مخاطب) و حتی نقش خانواده ها و ... زمان بسیاری میطلبد و شرح کمکاریهای این حوزه داستان دردناکی است که به همینجا ختم نمیشود؛ پس فقط چند مثال ساده میزنیم از اقداماتی ساده. اقداماتی که شاید در نگاه اول چندان موثر به چشم نیایند اما یک برنامهی مدون و یک مدیریت قوی (که صد البته مشکل همیشگی مملکت ما بوده!) اگر چاشنی ایدهها شوند میتواند بخوبی به نتیجه برسد.
مثلا فرض کنید بخواهید دستاوردهای همین صنعت فضایی را برای بچههای دبستان و راهنمایی (متوسطه اولیها با این نظام آموزشی جدید!) توضیح داد. چه میکنید؟ قبل از اینکه بخواهید به بچه ها بگویید چه کارهایی در این حوزه انجام شده اول باید جذاب بودن موضوع را به آنها نشان دهید ولی نه با دورنمای ناسا! کدام کتاب علوم دبستان ما از فرگام و پیشگام گفته است (اگر شما هم نمیشناسیدشان باید بگویم که اینها اسامی دو میمون فضایی ایران بود که با موفقیت به زمین بازگشتند!)؟ اصلا چندتایشان میگویند ما توانایی ساخت و ارسال ماهواره را داریم؟ انیمیشنهایمان چه؟ تا به حال سفر به فضا را خودمان از زبان خودمان و نه با ترجمه داستانهای دیزنی و پیکسار برای بچهها روایت کردهایم؟
حالا میشود کارهای زیادی کرد، وقتی آنها به موضوع علاقهمند شدند کافی است چندتا بازدید علمی بروند (مورد علاقهترین کار تمام دوران تحصیل!) از مراکز نجومی و فضایی کشور(کم هم نیستند)، از رصدخانه های کشور( که برخلاف خیلی چیزهای دیگر الحمدلله این یک مورد در تهران جمع نشده)، و حتی از اتاقهای آسماننمای کانونهای فکری شهرها!! وقتی با دنیای بیکران آن سوی آسمان اشنا شوند به راحتی میتوان به آنها نشان داد چرا کار بر روی این موضوع مهم است و اصلا چه کارهایی میشود کرد و چه کارهایی شده است!
یکی دیگر از کارهای بسیار جذاب و تاثیرگذاری که میتواند انجام شود این است که از آنها نظر خواسته شود! مثلا از آنها خواسته شود برای موجودات زنده یا وسایلی که برای ارسال به فضا انتخاب و طراحی میشوند اسم پینشهاد دهند و نهایتا یکی از آنها انتخاب شود. شاید این سادهترین راه برای ایجاد حس خودباوری باشد! در همین خلال میتوان از پروژههای قبلی به زبان ساده برای آنها گفت (مثلا فرض کنید خود سازمان فضایی برای هفتهی فضا(12 تا 18 مهرماه) برنامه بریزد و این موارد را با کمک مدارس- نه فقط درتهران- برای دانشآموزان به زبان ساده توضیح بدهد).
برای دبیرستانیها و دانشگاهیها چه؟ حقیقت این است که نتیجه مثبت گرفتن برای این گروه تا حد بسیار زیادی وابسته به این است که با چه پیش زمینهای از مرحله قبل عبور میکنند ولی هنوز هم ایدههای زیاد دیگری هست؛ دم دستترین آنها برگزاری مسابقات است! نه مثل کیوبستها که فقط عدهای از دانشجوها که پیشینهی آن را دارند برای این مسابقات اقدام میکنند! نه! میشود برای دانشآموزان دبیرستانی کارسوقهای علمی برگزار و در ادامه آن مسابقاتی طراحی کرد؛ در میان همین مسابقات و کارسوقها با چیدن برنامههای مختلف به راحتی میتوان داستان فضایی کشور را از زبان متخصصین این حوزه و از نزدیک برای دانشآموزان روایت کرد. حرکت خوبی که برای رشتههایی مثل علوم شناختی در برخی بخشهای کشور شروع شده اما میتواند با یک برنامهریزی مناسب برای حوزه فضایی هم اجرا شود!
برای دانشجوها هم میتوان آن را تخصصیتر داشت و یا حتی در سطحی بالاتر آنها را عملا با پروژههای حال حاضر صنعت درگیر کرد. نه فقط در قالب تیمهای دانشگاهیای که بر روی صفر تا صد یک ماهواره کار میکنند، نه! میشود ریزپروژههایی از هر کلان پروژه مورد نیاز را به دقت طراحی کرده و هر زیربخش را مثلا در خود سایت سازمان فضایی (یا مثلا پژوهشگاه فضایی) معرفی کرد {مشابه آنچه که در وزارت صمت شروع شده} تا تیمهای دانشجویی و یا حتی شرکتهای خصوصی بتوانند روی آنها کار کنند! با این کار هم پایاننامههای این حوزه واقعا صنعتی میشود و نیاز کشور را برطرف میکند، هم ایدههای جدید برای رفع یک نیاز پیدا میشود، هم فرصتهای برابری برای سایر دانشجوهایی که الزاما در چند دانشگاه برتر این حوزه تحصیل نمیکنند پیدا میشود و اصلا میفهمند در این کشور چه کارهایی در حال انجام است! کار موفقی که در کشورهای بزرگ صنعتی نتیجهاش را میبینیم. بله سخت است و مدیریت بسیار قوی میخواهد ولی کدام راه آسان ما را به نتیجهی دلخواه و مطلوب میرساند؟ برای مایی که هنوز در این کشور نتوانستهایم به آن مرحله از کار تیمی و دوری از بروکراسیهای دستوپاگیر برسیم که بتوانیم دانشگاههایمان را بر سر یک پروژه هماهنگ کنیم، این یک کار میتواند استارت خوبی باشد!
اینها فقط چند مثال ساده برای دو گروه مخاطب است! و فقط برای اینکه به آنها نشان داد هستند آدمهایی که با جان و دل کار میکنند و شما هم میتوانید روزی یکی از آنها باشید! برای اینکه نشان دهیم راههای دیگری هم برای نشان دادن دستاوردها هست؛ از خلال رویاهایی که پرورش داده میشود از خلال تجربههایی که کسب میشود و آرزوهایی که تحقق پیدا میکند!
زینب سعیدی