وقتی صحبت از پرداختن به صنعت فضایی میشود، یکی از سوالاتی که همیشه به وجود میآید این است که چرا باید روی این حوزه دست گذاشت وقتی هزینههای بالایی دارد و از طرفی احساس نمیشود که جزو نیازهای اصلی و مهم فعلی کشور باشد.
به این مسئله میتوان از چند جنبه مثل بحثهای اقتصادی، فناورانه، اقتداری، مدیریت بحران و حفظ محیط زیست و حتی فرهنگی پرداخت که به برخی از آنها در ادامه نگاهی خواهیم داشت.
یکی از مسائل مهم سرمایهگذاری در حوزه فضا این است که آیا این کار میتواند به لحاظ اقتصادی به صرفه باشد یا خیر؟!
بیایید ابتدا به صورت ریزتر کاربردهای مستقیم فناوری فضایی را ببینیم. عرصههای اصلی مزایای صنعت فضایی، کشاورزی، آموزش، بهداشت عمومی، محیط زیست، توسعه پایدار، مدیریت بحران در بلایای طبیعی، ارتباطات، حمل و نقل و... هستند. این موارد اگرچه تاثیر مستقیم در اقتصاد ندارند اما به طور قطع در آن به صورت غیرمستقیم تاثیر میگذارند و پیشرفت در هرکدام از این زمینهها منافع اقتصادی نیز دارد؛ یکی از مثالهای آن پایش ماهیهای تن است که با کمک تصاویر ماهوارهای محل مناسب صید مشخص میشود، مقدار صید افزایش مییابد که خود منجر به سودآوری اقتصادی است. و یا مثلا در حوزه کشاورزی، امروزه شاهد هستیم که دنیا به سمت کشاورزی دقیق حرکت میکند تا با کمترین مصرف در منابعی مثل آب و انتخاب زمان و مکان مناسب کشت، بیشترین بازدهی را ایجاد کند. رکن مهم دستیابی به این بازدهی، استفاده از فناوری فضایی است!
اگر این آوردههای اقتصادی غیرمستقیم را کنار بگذاریم (که البته ما فقط از لحاظ اقتصادی به آن موارد نگاه کردیم وگرنه هرکدام مزایای دیگری هم دارند مثلا بحث صرفه جویی درمصرف و کاهش هدررفت منابع و ...) باز هم صنعت فضایی میتواند به لحاظ اقتصادی بسیار سودآور باشد.
انسان همواره مایل بوده شرایطی برایش فراهم بشود که از فضا استفاده کند. از همان دوران باستان و تلاشهای ایکاروس و دیدالوس در افسانه های یونان برای پرواز بگیرید تا اولین ایدههای هواپیماها و سپس پیشرفتشان در جنگ جهانی دوم توسط آلمان ها، که بعدها به صورت هواپیما و موشکها به طور جدی مطرح شد و نهایتا تا امروز که حوزهها و شرکتهای زیادی در این صنعت فعالیت میکنند. حالا و بعد از گذار از تمام این دوران حتی ما شاهد تلاش انسانها برای آسانسازی سفرهای فضایی هم هستیم که هرچند در حال حاضر شاید بشود گفت مقولهای تماما لوکس و لاکچری است اما خبر از گستردهتر شدن و بزرگتر شدن بازار این صنعت میدهد چرا که پابهپای پیشرفت این حوزه، بخشهای دیگری هم پیشرفت خواهند کرد از حوزههای حاملها و پادهای فضایی گرفته تا حتی استخراج و معدن کاوی فضایی! که حالا البته ما خیلی با این بخشهایش کاری نداریم و اینها را گفتیم که به این بخش از نگاه به این صنعت برسیم و بگوییم از دو منظر اقتصادی دیگر هم میشود به آن پرداخت:
1- حوزه فناوریهای فضا: ساخت و فروش ماهواره و کپسولهای فضایی و یا پرتاب ماهوارهها
2- ارائه خدمات فضاپایه: فروش تصاویر فضایی، ارائه تحلیل از دادههای فضایی
در هر دو حوزه جهان به سرعت در حال پیشرفت است و اتفاقا سودآوری اقتصادی بالایی هم به دنبال دارد. در کشور ما در چهار سال گذشته بیشتر تمرکز بر بخش دوم بوده و هرچند این بخش در واقع به طور غیرمستقیم هم درآمدزایی میکند (اگر در نظر بگیریم بخش عمدهی این خدمات به داخل کشور ارائه شود و باعث بهبود در حوزههای دیگر مثل کشاورزی و شیلات و ... شود) اما هنوز راه زیادی برای پیشرفت در کشور دارد تا بتوانیم بگوییم به یک صنعت واقعی (با مشتری واقعی و جریان مالی مناسب) رسیدهایم. در بخش اول اما پای صنعت داخلیمان خیلی لنگ میزند و با اینکه پرداخت به آن و سرمایهگذاری روی این بخش با استفاده حداکثری از ابزار دیپلماسی تکنولوژی میتواند به یکی از بازوهای اصلی اقتصاد دانشبنیان در کشور تبدیل شود، عملا در این حوزه تنها پسرفت داشتهایم. در حالیکه میبینیم چطور کشورهایی مثل ژاپن و هند و شرکتهایی مثل اسپیس ایکس از این حوزه سود سرشاری به دست میآورند. همهی اینها را بگذارید کنار این گزاره که " اقتصاد فضایی در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده ۴۰۰ درصد رشد خواهد داشت" و خودتان تا آخر داستان را بخوانید.
از دیگر علل اهمیت بالای این صنعت اگر بخواهیم بگوییم باید به اقتدار ناشی از آن اشاره کرد. در جهان امروز سه صنعت "هسته ای"، "فضایی" و "موشکی" بعنوان صنایع اقتداری کشورها شناخته میشوند. نقل قول از صحبتهای مطرح شده در برنامه انتخاب فنی: صنعت فضایی در همین خردادماه امسال کفایت میکند. دکتر علیپرست، استاد پژوهشگاه هوافضای وزارت علوم در این جلسه، جمله خوبی در این مورد دارد که میگوید : "اقتدار اقتصاد میآفریند در حالیکه این بحث در کشور ما خیلی کمرنگ دیده میشود. تعریف اقتدار دقیقا همین است که شما بدون کوچکترین هزینهای یک کاری را انجام بدهید؛ اقتدار خودش اقتصاد میآفریند یعنی باعث صرفه جویی بسیار زیادی در یک سری هزینهها میشود ".
دکتر فارسی که دیگر استاد حاضر در این برنامه بوده، در مورد همین موضوع میگوید:"اقتدار یعنی کشوری دارای تکنولوژی شود و قابلیت توزیع آن را داشته باشد." این استاد در ادامه به جایگاه ناسا و بار روانی و پیش زمینه ذهنی ای که تنها شنیدن اسم آن به همراه می اورد اشاره میکند و به توضیح بیشتر تاثیر اقتدار در این حوزهها میپردازد و با بیان دیدگاه مردم سایر کشورها در استفاده از محصول کشوری که میدانند فناوریهای پیشرفته و جایگاه بالایی در حوزهای مثل صنعت فضایی دارد میگوید:
" مطمئن باشید درصد بسیار بالایی از افراد جهان این را میپذیرند که کشوری که میتواند آدم به مریخ بفرستد، محصولاتی که تولید میکند با کیفیت است و اقبال به خرید محصولات آن کشور افزایش پیدا میکند".
اینها که گفته شد تنها گوشهای از اهمیت سرمایهگذاری در حوزه فضاییاست و همچنان میتوان به موارد بیشتر دیگری هم اشاره کرد اما بگذارید صحبت پایانی ما در پاسخ به این سوال باشد که "بالفرض این صنعت تا این حد ضروری اما آیا ما با این وضع بودجه مملکت توانایی پرداخت به آن را داریم؟" جواب این است که : بله، مشکل این صنعت فقط نبود بودجه نیست بلکه اصل مشکل آن در مدیریت نادرست این بودجه و عدم باور دولت پیشین به توانایی پیشرفت در این حوزه است که عقب ماندگی و هدررفت بسیار به دنبال داشت. از طرفی اگر دولت بجای تلاش برای پیشبرد بخش اعظم کار توسط نهادهای حکومتی، راه را برای ورود بخش خصوصی هموار کند بخش زیادی از هزینهها از دوش خودش برداشته میشود. همچنین برنامهریزی برای ایجاد فرصت همکاری با سایر کشورها به ویژه کشورهای آفریقایی و آسیایی، میتواند به حل مشکل بودجه کمک کند. در کنار اینها باید این را هم در نظر داشت که سرمایهگذاری در حوزه صنعت فضایی در کشورها براساس GDP آنهاست که به طور مرسوم در کشورهای پیش روی این صنعت بین 0.2 تا 0.15 درصد تولید ناخالص داخلی آنها را شامل میشود. اما در کشور ما حجم سرمایهگذاری این حوزه به شدت کمتر از دیگر کشورها و چیزی حدود یک دهم این مقدار ست!! با این حال تدوین شدن برنامه ده ساله فضایی و پیگیری و اجرای دقیق آن میتواند گام موثری باشد تا ما شاهد سرریز شدن فواید این صنعت در حوزه های مختلف باشیم!
مینا لطیف.