نوشتهی معین فرخی
با استفاده از اتلتیک و اکانتهای توییتریِ Ryan Gunnes و 3rd Man Run
قبل از هر چیز بهتر است ببینیم چرا چلسی با آن همه بازیکن تهاجمی اینقدر مصر است باز هم وینگر بخرد؛ به عبارت دیگر رحیم استرلینگ چه ویژگیای دارد که وینگرهای فعلی چلسی ندارند؟
۱. اصول توخل
توخل از وقتی به چلسی آمده تقریباً همیشه تیمش را با ترکیب ۳۴۳ فرستاده توی زمین. شاید اولش این تغییر ترکیب از طرف توخل عجیب به نظر مینمود و هنوز هم سؤال اصلی این است که آیا چلسی میخواهد با همین ترکیب به میدان برود یا نه. چند وقت پیش توخل در گفتوگویی با گلن هادل گفت با توجه به بازیکنان و سابقهی بازی آنها زیر نظر کنته انتخاب ۳۴۳ در آن مقطع زمانی امنترین کار برای شروع بوده. اما هنوز بعد از یک سالونیم هنوز چلسی همین ترکیب را بازی میکند. خود توخل فصل پیش در یکی از مصاحبههای خبری گفت چینش بازیکنان مهم نیست، اصول اولیه همیشه یکی است. اما اصول توخل چیست؟
تیمهای توخل، مستقل از آنکه ترکیب اولیهشان چیست، همیشه با چینش ۳۴۳ حمله میکنند (در واقع ۳۲۵). برای مثال در تصویر زیر شیوهی استقرار بازیکنان پاریسن ژرمن با آرایش ۴۳۳ را میبینید؛ عملاً همان ۳۴۳ است. در فاز دوم تهاجمی، مربعِ خط میانی از مهمترین استراتژیهای توخل برای افزایش گزینهی پاس و گردش سریع توپ است.
بهطور خلاصه ایدهی توخل در فاز تهاجمی پدیدآوردنِ برتری نفری در نقاط مختلف زمین، امکانهای پاس طولی بیشتر و سرعتدادن به بازی است.
۲. اما نقش وینگر در سیستم توخل چیست؟
در فاز تهاجمی توخل به بازیکنانی علاقه دارد که امکانِ پذیرفتن نقشهای متنوع داشته باشند. مثلاً در همان چهارضعلی میانی، ممکن است نفرِ آخر وینگر باشد که در نقش شمارهی ۱۰ بازی میکند (ماونت فصل پیش) یا در فاز تهاجمی کسی باشد که به مهاجم اضافه میشود (ورنر فصل پیش). یا در مواقعی که دفاع کناری یا هافبک در پشت محوطه قرار گرفته (ریس جیمز فصل پیش زیاد این نقش را به عهده میگرفت)، وینگر لب خط بازی میکند (هادسون اودوی).
پس ویژگی اول وینگر توخل چندپستهبودن است.
۳. ضعف موقعیتسازی و پرس در چلسی
از سوی دیگر، چلسی در میان سه تیم اول ضعف آشکاری در موقعیتسازی داشت. چلسی تنها تیمی است که (به لطف شوتهای مرگبار ریس جیمز و چیلول) تعداد گلهایش از امید گلش بیشتر است. و طبق آمار، کیفیت شوتهایش هم از سیتی و لیورپول پایینتر بوده.
اتفاقی هم نیست. تعداد پاسهای رو به جلوی چلسی (۴۰.۵) از سیتی (۴۵.۲) و لیورپول (۵۱.۶) کمتر است. علاوه بر آن، اگر لیورپول پاسِ رو به جلوی بیشتری داده، سیتی حمل توپ رو به جلویش بیشتر بوده (سیتی ۲۰.۷ توپ را با حمل توپ وارد یکسوم تهاجمی کرده و لیورپول ۱۷.۸) و چلسی (۱۶.۳) کماکان از هر دوی این تیمها عقبتر است. بخشی از این مشکل به هافبکهای مرکزی برمیگردد که پاس رو به جلو نمیدهند، و بخش دیگری به عدم حضور بازیکنان پا به توپی که بتواند موقعیتسازی کند.
در کنار همهی اینها وینگرِ توخل، مثل تمام بازیکنان تهاجمیاش، باید دونده باشد و موقع پرس/کانترپرس فعال باشد. طبق آمار، چلسی پارسال در زمینهی پرسِ موفق در یکسوم زمین حریف چهارمین تیم لیگ بوده (بعد از لیورپول، لیدز و برایتون) و از سیتی هم بالاتر بوده. و در یکسوم میانی پرسهای موفق چلسی از لیورپول و چلسی بیشتر است.
در واقع فاز اول دفاعی چلسی همیشه از خط حمله شروع میشود و اگر این فاز موفق اجرا شود، با تیمی طرف خواهیم بود که کمتر گل میخورد و بیشتر موقعیت خلق میکند. . به یاد بیاورید که چلسی در فصل گذشته هر بار به دلیل مصدومیتها، فشردگی بازیها، خستگی تیم یا هر دلیل دیگر، کمفشارتر از قبل بازی میکرد، چه بلایی سر ما و خودش میآورد.
یک بار دیگر مرور کنیم؛ چلسی وینگری میخواهد که شمارهی ۱۰، وینگر و مهاجم دوم بازی کند، در فضاهای خالی فرار کند، قابلیت دریبلزنی و حمل توپ بالا داشته باشد و در پرس/کانترپرس فعال باشد. عجیب نیست که رحیم استرلینگ و رافینیا گزینههای اول آنها برای وینگر بودهاند. حالا کار انتقال استرلینگ تمام شده است؛ وینگری که آمار گلزنیاش از آنچه در تصاویر میبینیم عجیبتر است و زیر نظر گواردیولا، از بازیکنی دریبلزن و سریع تبدیل شده به بازیکنی که در فرارها، بازیسازی و پرس هم فعال است.
در متنهای بعدی سراغ خود استرلینگ میرویم و بررسی میکنیم چه تواناییهایی دارد.