اکبري
اکبري
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

چند گام در راهـ ه بهسازی ی‌ه خطط ه پارسی

چند گام در راه بهسازی خط پارسی


همه می‌دانیم که خط ما دارای ناتوانی‌های بسیار است، و همه می‌گوییم که باید کاری کرد. برخی شعار می‌دهند که، این خط اصلاح‌شدنی نیست، دیگرانی هم براین باورند که خط ما همین است، و باید با آن ساخت، و اگر کسانی با آن مشکلی دارند خود مقصرند، باید بیشتر تلاش کنند، تا بر آن تسلط یابند. نتیجه آن که، بی‌عملی بهترین گزینه شده است، و نق‌زدن تنها چاره.


اما، راستی خط چیست، و چه نقشی در زند‌گی ما بازی می‌کند.

اگر بپذیریم که خط سامانه‌ای قراردادی است، و ابزاری است در خدمت زبان، آنگاه، راحت‌تر می‌پذیریم که ابزار هر چه کاراتر باشد بهتر است.

نقش این ابزار چنان است که در زیر خواهیم دید.

در کشورهایی که خط آوائیک رواج دارد، نوآموز سال نخست آموزشی را صرف یادگیری الفبا می‌کند، و پس از آن یک سال، دیگر درسی به نام املا نمی‌شناسد. به گفته‌ی دیگر، دانش‌آموز دبستانی، در پایان سال اول آموزشی، هر متنی را، هر چند دشوار می‌تواند بخواند، بی‌آنکه، لزوما، معنی آن را بداند. در سوی دیگر طیف، زبان انگلیسی را می‌توان مثال آورد که، املای آن حتی تا پایان آموزش رسمی هم دست از سر خیلی‌ها بر نمی‌دارد. از نشانه‌های چندصدتایی تا چندهزارتایی خط ژاپنی و چینی حرفی نمی‌زنیم، که تکلیف‌شان معلوم است.

در کشورهایی که دارای خط آوانگارند، دانش‌آموز سال نخست تحصیلی را، از هفت‌سالگی آغاز می‌کند، و در کشورهای انگلیسی‌زبان (برای نمونه، بریتانیا) از پنج‌سالگی.

... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

اختراع خط از شگفت‌ترین دستاوردهای بشری است. آن چه اکنون به ما رسیده راه تکاملی دور و درازی را طی کرده است، و همپای نیازهای مردم و همراه با پدیده‌های نو خود را بازسازی کرده است. اختراع چاپ در چین، و کاربرد آن در سده‌ی پانزدهم میلادی در اروپا، و رونق سواد و کتابخوانی همه‌ی خط‌های زنده‌ی جهان را دستخوش دگرگونی کرده است.

به همین خط فارسی خودمان نگاهی بیاندازیم.


هخامنشیان خط میخی ایلامی را گرفتند، و آن را برای فارسی باستان (پارسه) بومی‌سازی کردند. با آمدن اسکندر و برافتادن هخامنشیان خط یونانی در ایران رواج یافت، که تا زمان ساسانیان رواج داشت. سپس، آنان خط پارسیگ را، که دنباله‌ی خط پهلوانیگ بود، با قلم‌های گوناگون ساختند، که کامل‌ترین‌شان "دین‌دفیره" یا "دین‌دبیره" بوده، که برای نوشتن متن‌های دینی بکار می‌رفته است.

با آمدن اسلام و پیدایش زبان پارسی دری دو زبان عربی و پارسی خطی را بکار بردند، و آن را کامل کردند که امروزه به نام خط فارسی-عربی می‌شناسیم. پس از تکمیل این خط، با اعراب‌ و اعجام، اساس آن تا به امروز دست‌نخورده باقیمانده است، گرچه، تغییرات روبنایی چندی متناسب با نیاز زمانه، بویژه در خط فارسی، و خط‌هایی که از این دبیره بوجود آمده اند پدیدار شد. مهمترین این دگرگونی‌ها عبارتند از: افزودن حرف (ژ)، در آغاز و به دنبال آن، در حدود سده‌ی ششم یا هفتم هجری، دو حرف (پ، چ)، و نیز حرف (گ) به شکل امروزی آن حدود صد و پنجاه سال پیش.

این نسخه‌ی فارسی ثابت می ‌کند که تا سال  1217 میلادی(596 خورشیدی) هنوز در الفبای فارسی . گ، چ، پ، ژ بکار نمی رفته است.
این نسخه‌ی فارسی ثابت می ‌کند که تا سال 1217 میلادی(596 خورشیدی) هنوز در الفبای فارسی . گ، چ، پ، ژ بکار نمی رفته است.


تغییر مهم بعدی زمانی روی داد که صنعت چاپ وارد ایران شد. دستگاه چاپ سربی کمی پیشتر از چاپ سنگی به تبریز رسیده بود، ولی، چون با خط فارسی سازگار نبود، برای مدتی، کنار گذاشته شد. اما، در چاپ سنگی، خوشنویس نوشته یا نقاشی را روی تخته ‌سنگی صاف می‌نوشت، و سپس زمینه‌ی نوشته و تصویر کنده‌کاری می‌شد تا نوشته و خطوط ه تصویر برجسته به ماند؛ به جوهر آغشته شود، و عکس تصویر روی کاغذ بیفتد، همانند کاری که هنوز هم در کار چاپ‌زنی پارچه متداول است. پنجاه سال طول کشید تا چاپ سربی، دوباره رواج یابد، اگرچه پیشرفته‌تر، تمیزتر و اقتصادی‌تر از رقیب خود بود. و این ممکن نبود مگر با تسلیم‌شدن نسبی خط فارسی در برابر تکنولوژی، با پذیرش کاستن از شکل‌های گوناگون و گرافیک جدید نویسه‌ها.

فرایند همگام‌شدن خط با فن چاپ بعدتر هم ادامه یافت، به‌نحوی‌که رسم‌الخط کنونی شباهت زیادی به خط‌های نسخ، نستعلیق و شکسته‌نستعلیق کاتبان روزگار قاجار ندارد.

یادداشت: این نوشتار با شیوه ی‌ه کنونی ی‌ه رسم‌الخط نوشته شده، وة در آن برابر ی‌ه گفتار با نوشتار (اصل ه "تطابق ه ملفوظ وة مکتوب") تنها 4 درصد است.

پایان ه بخش ه نخست

خط فارسیپارسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید