یروزی Python توی خونه نشسته بود که یهو Go زنگ میزنه میگه : "داداش دویست تومن داری دستی بدی؟ Lang ام". Python که کلا آدم خسیسی بود یه نگاه به حسابش انداخت دید یه چند تومنی داره ولی دلش نیومد به Go قرض بده ; به دروغ گفت که : "داداش بمولا دیروز داشتم Version آپدیت میکردم هیچی برام نمونده، به ابلفض خودت میدونی اگه داشتم میدادم?". Go که میدونست Python خسیس تشریف داره و واسش دروغ تفت میده بدون خداحافظی گوشی رو قطع کرد و گفت : "کی Ram تو این رفاقت، اینهمه سال داشتم مار تو آستینم پرورش میدادم?".
یهو یاد دوست دختر سابقش JS افتاد که خیلی وضعیت مالی خوبی داشت. پس رفت توی Whatsapp که شمارشو پیدا کنه ولی دید همه چت ها رو بعد از جدایی پاک کرده...بلاخره بعد از نیم ساعت گشتن لای اسکرین شات هایی که از صفحه چت گرفته بود شمارشو پیدا کرد. زنگ زد بهش، چند تا بوق خورد برداشت: "الو چطوری ببین من یخورده دست و بالم تنگ شده بدجوری Lang ام میشه یه چهارصد دستی بدی؟?" JS با یه لحن خیلی تند گفت : " من از این پولای مفت ندارم دیگه بهت بدم دیگه ام به من زنگ نزن من با Flutter رل زدم الانم داریم Dart بازی میکنیم مزاحم نشو?" Go اشک چشماش رو گرفت از خیانت Js گفت : " پس همه داستان سر Flutter بود از اولشم میدونستم، حالا ببین چیکارت میکنم?" تلفن رو قطع کرد و تصمیم به انتقام گرفت ; سریع رفت توی پوشه "نصیحت های امام به جوانان" که ۱۲۰ گیگ حجم داشت?... و شروع کرد به گشتن دنبال Node های JS ?...بعدم چند تا Node نابی از JS گیر اورد و همشونو توی اینستاگرام پخش کرد.
بعد Go یاد رفیق صمیمی و نزدیکش C افتاد. با خودش گفت: "من چرا از همون اول به C زنگ نزده بودم؟" شماره C رو که با دوتا ایموجی "?️??" ذخیره کرده بود گرفت و اولش یخورده احوال پرسی کرد ; قبل اینکه چیزی بگه راجب پول یهو C گفت: "حاجی این عکس مکسا چیه از JS پست کردی؟ ?" Go گفت : " دهنت سرویس مگه تو نمیگفتی به جنس مخالف تمایل نداری؟ " این Go قصه ما که آدم دهن لقی بود هرچی با JS شب جمعه خاطره داشت برای C رو کرد. در حدی که C شدیدا Rust کرد و تبدیل شد به ++C ?? بعد یه ربع مکالمه Go گفت : "سوتون یه دویست سیصد نداری به ما قرض بدی از Langیی دربیایم؟" این C که واقعا وضعیت مالی خوبی نداشت با ناراحتی گفت : " ندارم سلطان، من خودم میخواستم زنگ بزنم به TS پول بگیرم که Node های آبجیشو پخش زدی خرابش کردی...حالا از TS چیزی نداری؟" Go که دیگه واقعا کلافه شده بود یه هوففف کشید و گفت : "ولمون کن تو بازم رو زمین و زمان Rust کردی نخواستم خدافس"
ولی Go ناامید نشد، به Ruby و Php زنگ زد اما چون Python بهشون گفته بود که Go جدیدا Lang شده اونام برنداشتن... خیلی غمگین شد، نه؟...با Kotlin و Java هم میونه خوبی نداشت... با خودش گفت : " درسته که Lang ام ولی تونستم آدمای دورم رو بشناسم :))) "
پ.ن: این اولین پست من توی ویرگول بود. اما متاسفانه به دلیل اشتباه مدیریت حذف شد.
۱۴۰۰/12/24 چهارشنبه سوری