پیمان اکبرنیا
پیمان اکبرنیا
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

چند نکته در مواجهه با اخبار ناگوار این روزها

قتل بابک خرمدین و اعضای خانواده او این روزها در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بازتاب گسترده‌ای داشته است. در مواجهه با چنین اخباری معمولا تحلیل‌های مختلفی می‌بینیم و می‌خوانیم. اما باید در چنین موقعیت‌هایی چگونه فکر کنیم و به چه نکاتی توجه کنیم. سعی می‌کنم برخی از نکات مهم از دید خودم را اینجا بنویسم:

1- اتفاقات نادر آماری را به کل تعمیم ندهیم.

در هر جامعه‌ای گاهی شاهد اخبار بسیار تلخ هستیم. اخباری مربوط به قتل، تجاوز و ... . همیشه باید در نظر داشته باشیم برخی از جرائم پر تکرارتر و برخی بسیار نادرند. طبیعتا نمی‌توان از روی نمونه‌های نادر آماری به تحلیل‌های درستی از وضعیت کلی رسید. هر چیزی را به سرعت تعمیم ندهیم.

2- رویدادها و روندها با هم تفاوت دارند. تفاوت‌شان را جدی بگیریم.

قطعا اتفاقاتی مثل قتل افراد مشهور و چهره‌های سیاسی، قتل‌های خانوادگی، قتل‌های زنجیره‌ای و اتفاقاتی از این دست سر و صدای زیادی ایجاد می‌کنند، اما در تحلیل‌ها نباید فقط به رویدادها توجه کرد. باید روند‌های مختلف را هم در نظر گرفت. آیا تعداد قتل‌های انجام شده در طول یک سال در سال‌های اخیر تغییر کرده است؟ آیا روند قتل‌های خانوادگی رو به افزایش است؟ آیا قدرت پلیس در کشف جرائم و دستگیری مجرمان کاهش یافته است؟ اینها و سوالات مشابه این بهتر می‌تواند به ما در تحلیل وضعیت و تصمیم‌گیری کمک کند.

3- افراد مقدس نیستند، مراقب باشیم.

بسیاری از جرائم تلخ مثل قتل، تجاوز و خشونت‌های خانگی بین افراد درجه یک یا دو خانواده یا دوستان و آشنایان اتفاق می‌افتد. بنابر این باید این واقعیت تلخ را قبول کنیم و به فکر پیشگیری و در صورت لزوم درمان باشیم. پدر و مادر مقدس نیستند و می‌توانند به فرزندان خود آسیب برسانند. با در نظر داشتن این فرض، شاید گاهی بتوان نشانه‌های خشونت را از پیش دید و با روش‌های قانونی از بروز خشونت و فاجعه جلوگیری کرد. آگاه و هشیار باشیم.

4- به سلامت روان بسیار اهمیت بدهیم.

هر فردی با هر شرایطی و از هر قشری ممکن است دچار بیماری‌های روانی شود. بسیاری از این بیماری‌ها مثل بیماری‌های جسمی نیازمند درمان‌های دارویی یا سایر روش‌های درمانی زیر نظر متخصصان هستند. با گذر زمان، صحبت کردن با اطرافیان، سرکوفت زدن و گفتن اینکه چیزی نیست "الکی ادا در نیار" مشکلات حل نمی‌شوند. بنابر این هم در مورد خودمان و هم در مورد اطرافیان مراقب سلامت روانی باشیم و در صورتی که احساس نیاز می‌کنیم به متخصص مربوط مراجعه کنیم. ترس از مراجعه برای درمان ممکن است عامل بسیاری از مشکلات و ناهنجاری‌ها شود.

5- مراقب استریوتایپ‌ها باشیم.

گاهی اوقات با خواندن اخبار به سرعت با دریافت اطلاعات کم شروع به قضاوت می‌کنیم و در دام استریوتایپ‌ها می‌افتیم. فلانی چون فقیر بود دست به فلان قتل زد. اهالی فلان شهر همه‌شان اینطوری هستند. مگه پیرمردها هم می‌تونن آدم بکشند؟ ما در میان دریایی از استریوتایپ‌ها غرق هستیم. آگاه بودن به استریو تایپ سازی شاید ما را از افتادن در دام آنها نجات دهد.

6- مراقب خطاهای شناختی مختلف باشیم.

علاوه بر استریوتایپ‌سازی، خطاهای شناختی دیگری در کمین ما هستند (با سرچ در اینترنت درباره لیست طولانی خطاهای شناختی بیشتر بیاموزید). برای مثال خطای شناختی تایید خود: ما معمولا در ذهن خود بر اساس باورها، ارزشها و انتظارات قبلی خود فرضیاتی می‌سازیم و بعد به صورت گزینشی اطلاعاتی را برای تایید این فرضیات جمع‌آوری می‌کنیم. مثلا در متن خبر می‌بینیم که از کسی نقل قول شده: فلانی آدم بی بند و باری بود و انحراف اخلاقی داشت و به همین دلیل کشته شد. با قبول کردن این موضوع و داشتن پیش‌زمینه قبلی در ذهن خود، از آن پس دنبال اطلاعاتی از بی بند و باری او هستیم و به محض دیدن یک نشانه، دنبال نشانه‌های بعدی می‌گردیم. در نهایت با همه این شواهد سعی می‌کنیم علت‌یابی کنیم و ریشه مسائل را کشف کنیم. در حالی که ممکن است اصل موضوع هیچ ارتباطی به این مساله نداشته باشد و این ذهن ما بوده که به دنبال تایید فرض اولیه خود می‌گشته.

7- همه چیز نسبی نیست، گاهی باید سیاه و سفید دید و قضاوت کرد.

قبلا نوشتم که باید مراقب باشیم و با داشتن اطلاعات ناقص به سرعت قضاوت نکنیم. اما این ماجرا سمت دیگری نیز دارد. گاهی اوقات داشتن اطلاعات اندک نیز برای قضاوت اولیه کافی است و نیازی به نگاه خاکستری نداریم. برای مثال اگر فردی، دیگری را به عمد و در حالتی که دفاع از خود نبوده بکشد، در هر صورت کار اشتباهی مرتکب شده. پدری که فرزند خود را کشته مجرم است، مستقل از اینکه پیش از این اتفاق بین‌شان چه گذشته. اینجا قضاوت نکردن اشتباه است.

8- تفکر سیستمی به ما کمک می‌کند عامل حوادث را ساده فرض نکنیم.

ذهن ما معمولا به دنبال ساده‌سازی مسائل و پیدا کردن جواب‌های دم دستی با صرف کمترین انرژی است. این باعث می‌شود گاهی با در نظر گرفتن یک یا چند عامل برای یک حادثه به سرعت به جمع‌بندی برسیم و نتیجه‌گیری کنیم. در صورتی که معمولا مسائل انسانی و اجتماعی پیچیده‌تر هستند. عوامل مختلفی منجر به یک اتفاق می‎‌شوند. عواملی که روی هم تاثیرگذارند و مستقل نیستند. نگاه خطی و ساده‌سازی زیاد معمولا باعث نتیجه‌گیری‌های اشتباه می‌شود. بنابر این با اینکه ممکن است بتوان درباره اشتباه بود یک عمل انسانی با اطلاعات کم هم قضاوت کرد، اما در همین مساله ممکن است نتوان به سادگی بفمیم که چه سلسله اتفاقاتی منجر به حادثه نهایی شد.


اینها نکاتی بود که فعلا به ذهن من می‌رسید. اگر شما هم نکته‌ای دارید خوشحال می‌شوم به تکمیل این مطلب کمک کنید.


جامعهاخبارتحلیلخطاهای شناختیرویداد و روند
نوشته‌های من در حوزه‌های #مدیریت #کسب_و_کار #علم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید