Peyman Eskandari
Peyman Eskandari
خواندن ۱ دقیقه·۷ سال پیش

احساس امنیت، لازم اما گنگ

در این چند وقت چند داستان از اشخاص مختلف در مورد مشکلاتی که برای‌شان بوجود آمده بود و حل آن از طریق قانون به گوشم رسید. چیزی که به ذهنم رسید این بود که حل مشکلاتی که راه حل حقوقی دارد به جز وکیل، شکایت، دادگاه و قاضی؛ به امنیت هم نیاز دارد.

اینکه اگر کسی مزاحم من یا خانواده‌م بشود من چه کاری می‌توانم انجام دهم؟ اینکه شکایت من با خرد شدن شیشه‌ی خانه یا محل کارم ختم نشود. اینکه با حضور در محل زندگی یا کارم و عربده‌کشی موجب ترس و وحشت من و خانواده‌م نشود. چه بسا همین اتفاقات افتاده‌ست که می‌گویم. برای مثال ضرب و شتمی که با تهدید خانواده‌ی مجرم (از این جهت می‌گویم مجرم که در دادگاه محکوم شده و در زندان به سر می‌برد) منجر به رضایت بدون خسارت می‌شود.

شاید من کمی احساس توهم در مورد عدم امنیت داشته باشم ولی در صحبت با چند نفر نظرشان این بود که حتی نیاز به تماس با پلیس ۱۱۰ در این موارد نیست چون به خودشان زحمت آمدن نمی‌دهند. یا ساعت‌ها بعد می‌آیند یا اصلا نمی‌آیند. مشکل این نیست که می‌آیند یا نمی‌آیند، مشکل این است که در زمان ایجاد مشکل باید طبق باورمان عمل کنیم و برای این دوستان و شاید هم من تماس با پلیس ۱۱۰ راه حل نباشد و این خودش مشکلی‌ست. اینکه نهادی که قرار است مدافع امنیت من باشد خودش باعث تشویش من می‌شود.

قطعا من دانش کافی نسبت به قانون ندارم و تنها تصور خودم و شنیده‌ها و دیده‌ها را ملاک این نوشته قرار داده‌م. اما چیزی که از آن مطمئنم این است که علم به اینکه حق با من است در این جا باعث ایجاد احساس امنیت برایم نمی‌شود. باید با ترس و وحشت خودم، ترس و وحشت خانواده‌م از اشخاص خطرناک را کنترل کنم.

امنیتقانون
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید