نکته اول : کدام مسئولی حاضر است ریس صدا و سیما یا وزیر ارشاد شود و تضمین دهد در پایان دوره مدیریت او اکثر زنان بازیگر پرطرفدار ایرانی باحجاب و پوشش تایید شده توسط حکومت در جامعه و شبکه های اجتماعی حضور پیدا میکنند .. کدام مسولی حاضر است تضمین دهد اگر مدیریت یک مدرسه دخترانه شبانه روزی از خانواده های کمتر مقید به حجاب را مثلا در شمال تهران شش سال به او سپردیم ، طوی روی این دخترها کار فرهنگی و اموزشی انجام دهد که اکثرشان پوشش تایید شده را تا سالها بعد از مدرسه در جامعه حفظ کنند .. اگر همچین مسولینی نداریم یعنی چنین توانمندی و چنین الگوی مدیریتی نداریم ، اصرار بر اجبار در خیابان ره به جایی نمیبرد .. معلومه از اساس بر کاری که بلدش نیستیم اصرار میکنم ( چون در مقیاس کوچکتر ثابت نکردیم فرهنگ سازی و باورسازی یا حتی اجبار موثرش را بلدیم ) یا شاید بلدیم اما سایر عوامل انقدر قویتر و موثرتر هستند که شکست میخوریم که اینم خیلی جای بحث دارد . در هر حال اگر میخوایم کار بیهوده انجام ندیم مجبوریم اول الگو کوچک تر که داخلش موفق بودیم را ارائه کنیم ، بعد الگوی موفق را همه گیر کنیم بعد به سراغ اقلیت باقی مانده در خیابان ها برویم .
نکته دوم : هیچ قشری به اندازه بازیگران محبوب سینما و تلویزیون نمیتوانند الگوی حجاب یا بدحجابی را به جامعه تزریق کنند . صدا و سیما که کاملا در اختیار نظام است و سینما هم که کاملا زیر نظر و با مجوز کار میکند .. در این دو بخش الگو ساز اگر نتوانستیم زنان بازیگری را ارائه دهیم که در زندگی اجتماعی و رسانه ای و جشنواره ها یا سفرهای خارجی پوشش مورد تایید نظام را رعایت کنند پس چگونه صحبت از فرهنگ سازی و الگو سازی میکنیم و فکر میکنیم حالا بعد از مرحله فرهنگ سازی زمان اعمال اجبار در خیابان فرا رسیده است ؟ در میان پنج بازیگر زن جوان محبوبتر تلویزیون رسمی ایران ، اگر به یک جشنواره خارجی بروند از چند درصدشان عکس با لباس هایی منتشر می شود که اگر ایران بودند فورا گشت ارشاد با آن برخورد میکرد ؟
نکته سوم : فایده خارج کردن ماموریت برخورد با بدحجابی از وظایف پلیس ..
یه زمان شما پلیس را به ماموریتی میفرستید که یه نقطه خاص شهر، یه عده که یک درصد هم نمیشوند ، دارند رفتار مجرمانه میکنند و برخورد میکنی تمام میشود .
یک زمان برا پلیس ماموریتی تعریف میکنیم که در ده خیابان هر شهر، درصد بزرگی از عابرین رفتارشان هر روز و هر روز مجرمانه است و در بعضی خیابان ها تا چشم کار میکند هر دقیقه مجرمان جدید دیده میشوند ، و تقریبا همه مجرمین زن هستند و به ندرت دیده شده در زمان برخورد با این مجرمین ، حاضرین در صحنه تایید و تشویق کنند یا دیده نشده فیلم یکی از این برخوردها پخش شود اکثر مردم کامنت مثبت درمورد پلیس بنویسند .. در حالی که در برخورد با سایر انواع جرایم اکثر مردم از پلیس تشکر و آن برخورد را تایید میکنند .. پس فعلا تا زمانی که الگو سازی گفته شده در مقاله صورت نگرفته برای روحیه خود پرسنل پلیس بهتر است که با تغییر قانون این ماموریت به آنها سپرده نشود و به گروهی سپرده شود که در این زمیته هم صاحب نظر باشند هم بهتر بتوانند اجرایش کنند و چه بسا تکنیک و روش اجرای آن گروه جدید ، همراهی و همدلی جمعیت بیشتری را به دنبال داشته باشد .. ( پیشنهاد من این است که اگر اصرار به برخورد در خیابان داریم با وضع قانون جدید صفر تا صد برخورد و صدور حکم و اجرا را به حوزه های علمیه و روحانیون و طلاب جوان بسپاریم . با اینکار همه متوجه میشن ایده ال ترین الگو و روش برای باحجاب کردن مردم در خیابان چه شکلی است و تا چه حد شدنیه ؟)
نکته چهارم : مقاله "ضریب عصبانیت" من را بخوانید و به عددهایی که در جامعه حاصل می شود توجه کنیم . نه در مورد حجاب در تمام قانون گذاری ها و در تمام عملیات های تنبیهی که قراره در جامعه پیاده شود باید یادمان باشد که عدد ضریب عصبانیت نسبت به کشورهای دیگر خیلی بالاتر نرود تا کشور در وضعیت ریسک امنیتی بالاتری قرار نگیرد . پس باید اولویت گذاری هزینه فایده انجام شود . یکی از هزینه ها بالا رفتن عدد ضریب عصبانیت طبق مقاله است . مجازات های واجب بسیاری در قوانین ما وجود دارد کدام یک از این مجازات ها واجب تر است و کدام ها با دستاورد کمتر ضریب را خیلی بالاتر می برد ؟
مقاله ضریب عصبانیت را اینجا بخوانید wzip.ir/13
پیمان روشن ضمیر . اهواز . 5 مرداد 1401
@peyman.roshanzamir