تا حالا شده از این آدما ببینید که از همه امور بانکی خبر دارن و همه چیز در رابطه با بیمه بقیه قرارداد ها بدونن و خیلی هم قلمبه و سلمبه مثل آدم هایی که میدونن دارن چی میگن صحبت میکنن؟ از این آدم هایی که میرن و سرمایه گزار رو متقاعد میکنن و سرمایه جذب میکنن و شروع میکنن استارت آپ زدن و میرن یه دفتر میگیرن یه سری آدم از بیرون که علاقه دارن تو استارت آپ کار کنن و استخدام میکنن و توی این لحظه بعد از این که این همه کار خفن کردن میرسن به اینجا که خب محصولمون اصلا چیه و چه شکلی و قراره چیکار کنه؟ همینجاست که محصول هایی زشت با مارکتینگ خیلی زیاد و گرون میبینیم ولی خود محصول نه قابل استفاده هست و نه حتی اون کاری که گفته انجام میده. اصلا به این فکر نکرده بودن که : مردم اصلا چی میخوان؟
این موارد رو خیلی دیدم و بار ها حس کردم که یه اپلیکیشن به دلیل این که خوب تبلیغات کرده و تونسته خوب سرمایه گزار جذب کنه، کاربر داره و تونسته "موفق" بشه. در صورتی که باز هم میگم محصولشون یک ریال هم نمیارزه. همیشه برام سوال بود که چرا این اتفاق میفته تا این که تو یه مقاله از پائول گراهام بنیان گزار YCombinator دیدم که بله این سوال برای اون هم پیش اومده و اینطوری بهش جواب داده:
ما دیدیم که این این بازی خیلی اتفاق میفته و براش یه اسم انتخاب کردیم : playing house ( خاله بازی ). بالاخره فهمیدم که این اتفاق از کجا آب میخوره. دلیل این که بنیان گزارهای جوان میرن به سمت این که از یه سری مراحل راه اندازی استارتاپ به این راحتی عبور میکنن اینه که تا اون موقع تو کل زندگیشون همین رو یاد گرفتن. به این فکر کنید که برای ورود کردن به کالج ( تو مورد ما دانشگاه دولتی یا دبیرستان نمونه دولتی ) چیکار باید بکنید، برای مثال. فعالیت های فوق برنامه رو میتونید چک کنید. حتی داخل کالج بیشتر کار هایی که تو کلاس ها انجام میدیم به اندازه تمرین های دویدن تو کلاس های ورزش مصنوعیه .
نمیخوام به سیستم آموزشی برای این که این شکلی عمل میکنه حمله کنم. قطعا یک مقدار جعلی بودن (الکی بودن ، مصنویی بودن) تو کار هایی که موقع آموزش دیدن انجام میدیم وجود داره، و اگه کار هایی که افراد انجام میدن اندازه گیری کنیم به این نتیجه می رسیم که این قضیه اجتناب نا پذیره و مردم از این استفاده میکنن تا جایی که تنها چییزی که شما مشاهده میکنید صرفا خروجی های کار های مصنوعیه.
من خودم اعتراف میکنم که از این موضوع در دوران کالج استفاده کردم. به این نتیجه رسیده بودم که تو اکثر کلاس ها کلا 20 تا 30 موضوع بود که می شد به عنوان سوال امتحانی ازشون استفاده کرد. روشی که من برای قبول شدن تو این کلاس ها استفاده کردم این نبود که کل مواردی که تو این کلاس ها تدریس میشد یاد بگیرم فقط سوال های امتحانی رو یاد میگرفتم و جواب هاشونو یاد میگرفتم. وقتی سر امتحان نهایی میرفتم همیشه این کنجکاوی رو داشتم که کدوم یکی از سوال هایی که کار کرده بودم تو امتحان قراره بیاد.
هیچ جای تعجبی وجود نداره وقتی که کل زندگی بهشون یاد داده شده که این بازی رو انجام بدن، اولین روش و متدی که بنیان گزار های جوان برای راه اندازی استارتآپ انتخاب میکنن اینه که چطوری ترفند موفقیت تو این بازی رو پیدا کنن.از اونجایی که جذب سرمایه یکی از مقیاس های اندازه گیری موفقیت استارتآپ هاست (یکی دیگه از اشتباهات آماتورها)، اونها دنبال ترفند هایی برای تحت تاثیر قرار دادن سرمایه گزار ها هستن. ما بهشون میگیم که بهترین روش تحت تاثیر قراردادن سرمایه گزارها اینه که استارتآپی داشته باشی که به خوب کار کنه، یعنی رشد سریع داشته باشه، و به راحتی این ها رو به سرمایه گزارها بگید. بعد از این میخوان که بدونن ترفند های رشد سریع چیه و ما به اونها میگیم که خیلی سادست فقط باید چیزی بسازید که مردم میخوان.
خب خیلی از محاصبه هایی که بین همکاران ما در YC بنیانگزار های جوان با این جمله از بنیانگزار ها شروع میشه "چطوری میتونیم ..." و خب همکاران ما اینتطوری جواب میدن " فقط کافیه ..." .
چرا بنیانگزار ها همیشه مسائل رو پیچیده میکنن؟ تنها دلیلی که من بهش رسیدم میتونه این باشه که اونها دنبال ترفند ها هستند.
این یکی از مسائل متناقیه که باید یادمون باشه درباره استارتآپ ها: راه انداختن استارتآپ جاییه که دیگه بازی کردن با سیستم جواب نمیده. بازی کردن با سیستم شاید وقتی که بقراره برای یه کمپانی بزرگ کار میکنی هنوز هم جواب بده. با توجه به این که اون کارخونه چقدر وضعش خراب باشه، شما میتونید با پاچه مالی افراد درست به موفیقیت برسید، اونها رو تحت تاثیر بزارید و موارد دیگر.ولی این روش برای استارتآپ ها جواب نمیده. هیچ رئیسی وجود نداره که دورش بزنید، فقط کاربرهست، و همه کاربرها به این موضوع اهمیت میدن که محصولی که شما ارائه دادید کاری که اونا مخوان رو انجام میده یا نه. استارتآپ به اندازیه علم فیزیک غیر شخصیه. شما باید چیزی رو بسازید که مردم میخوان، و فقط به اندازه ای که وسعتتون پیشرفت میکنید.
چیز خطرناکی که وجود داره اینه، وانمود کردن در بعضی موارد روی سرمایه گزارها جواب میده. اگه شما خیلی خوب بتونید فیلم بازی کنید که میدونید دارید درباره چی صحبت میکنید، میتونید سرمایه گزارها رو حداقل یک بار و یا شاید دو راند سرمایه گزاری گول بزنید. اما باز هم به نفع شما نیست. این شرکت در نهایت به فنا محکوم شده. تنها کاری که میکنید اینه که وقت خودتونو تلف میکنید.
پس دیگه دنبال ترفند گشتن رو تمومش کنید. برای استارتآپ ها ترفند وجود داره، همونطور که تو همه رشته ها هست، ولی توانایی حل مشکل اونها خیلی کوچیک تر از اینه که مشکل اصلی رو حل کنه. بنیانگزاری که هیچ چیزی در رابطه با جذب سرمایه نمیدونه ولی چیزی ساخته که کاربر ها عاشقش هستن به سادگی میتونن جذب سرمایه کنن تا این که همه ترفند های موجود رو بلد باشه ولی نمودار تعداد کاربراش افقیه. از همه مهم تر، بنیانگزاری که محصولی ساخته که کاربرها عاشقش هستن کسیه که بعد از جذب سرمایه به سمت موفقیت حرکت میکنن.
از یه طرف حس بدیه چون شما ازاستفاده از قوی ترین سلاحی که دارید محروم شدید، من فکر میکنم که خیلی هیجان انگیز باشه که دور زدن سیستم ( بازی کردن با سیستم ) وقتی که یه استارتآپ راه میندازید دیگه جواب نمیده. خیلی هیجان انگیزه که میفهمی هنوز بخشی از جهان وجود داره که شما وقتی کار درست رو انجام میدید برنده میشید. تصور کنید که دنیا چقدر خسته کننده میشد اگه همش مثل مدرسه و شرکت های بزرگ بود، جایی که شما همش باید زمانت رو روی یه سری مسائل بی اهمیت تلف کنی تا برنده بشی یا این که به کسایی که اونها رو انجام میدن ببازی. خیلی خوشحال میشدم اگه تو زمان کالج متوجه میشدم که بخشی از دنیای واقعی وجود داره که دور زدن سیستم نسبت به چیز های دیگه کمتر اهمیت داره، و اگه هم داشته باشه به قدری کوچیکه که به چشم نمیاد. ولی هست ، و این تغییر یکی از مهم ترین چیزهاییه که وقتی دارید به آینده خودتون فکر میکنید باید مد نظر داشته باشید. تو هر کاری چطوری برنده میشید، و این که با انجام دادنش چه چیزی دوست دارید ببرید؟
من پیمان جدی مدیر و بنیان گزار ارنست ای اسپرت خبرگزاری ورزش های الکترونیک برای ایرانیان و وُراکس (در حال توسعه) سیستم مدیریت و راه اندازی تورنمنت هستم. خیلی خوشحال میشم که نظراتتون رو در در رابطه با این نوشته بدونم و از طریق لینکدین یا اینستاگرام (Peymanjeddi2014) با هم آشنا بشیم و گپ بزنیم.