چند سالی هست که تب و تاب استارتاپها تو ایران و به خصوص پایتخت راه افتاده و شاید با کمی ارفاق بتونیم بگیم یه دهه.
خیلی از ما ها تجربه کار کردن تو حداقل یکی از این استارتاپها رو داشتیم و شاید چندتاشون. خودم تا الان تجربه چندتایی رو مثل ای نتورک، دیوار و پیاده داشتم و قبل اینکه بخوام حرف از پیاده بزنم یکم از استارتاپ بگم تا شاید تعریفهامون کمی هم جهت بشه.
همیشه تعریف استارتاپ سخت بوده. خیلی وقتها خیلی آدمها فکر میکنن اگه وارد محیط آنلاین بشن میشه بهشون گفت استارتاپ که خب این دوستان کلا درک نکردن قضیه رو.
اگه برای تعریف استارتاپ یک شاخص اساسی وجود داشته باشه اون شاخص نوآوری است. اینکه نوآوری دقیقا اینجا چه تعریفی داره رو یکم باید بررسی کنیم و تقریبا برگردیم به یک قرن قبل.
از نظر جناب ژوزف شومپیتر که لقب پدر علم کارآفرینی رو داره، کارآفرین کسی هست که باعث تخریب خلاق بشه. تخریب خلاق یعنی اینکه بتونی قواعد بازی رو تعییر بدی. طوری نوآوری رو تو جامعه گسترش بدی که رویکردها، فرایندها و حتی تعاریف مرسوم یک صنعت رو زیر رو کنی.
تو دهه ۸۰ که کارآفرینی میخوندم این مفهوم تخریب خلاق خیلی برام واضح نبود اما چند سالیه که پیر و جوون این مفهوم رو با پوست و گوشت لمس کرده. اسنپ، دیجیکالا،دیوار، علی بابا و ...چندتا از بزرگترین تغییر دهندههای قاعده بازی صنعت خودشون بودن.
شاخصهای مهم دیگهای هم برای استارتاپ شدن وجود داره مثل رشد سریع، انعطافپذیری و ...
اما به نظرم شاخصهای دیگهای هم وجود داره که کمتر بهشون پرداخته میشه مثل اینکه یه استارتاپ چقدر میتونه حال محیطش و آدمهاش رو خوب کنه. مثلا بیدود واقعا تونست تو این زمینه خوب عمل کنه و حتی به سمتی بره که دوچرخه سواری خانمها تبدیل بشه به یک اتفاق عادی و ضروری.
چندتا دیگه از این استارتاپها داریم؟ بدون شک تعدادشون زیاد نیست. یکی از این استارتاپها که خودم تجربه کار باهاشون رو داشتم پیاده است.
پیاده چند سال تلاش کرد که تهران رو از نو تعریف کنه. برای منی که از بچگی توی این شهر بودم خیلی جالب بود که ببینم چقدر جاهای زیادی وجود داره که من حتی اسمشون رو نشنیدم.
پیاده خواسته یا ناخواسته باعث شد مردم با مرکز شهر تهران و حتی جنوب تهران بیشتر آشنا بشن. اگه قبلا بهتون میگفتن قهوه خونه رمضون یخی میدونی کجاست و یا پایهای بریم یه املت توش بزنیم جوابتون چی بود؟ اگه الان بدونی تو قهوه خونه رمضون یخی اجرای جز برگزار شده نظرتون چیه؟ اتفاقی که تو ایونت پیاده خیلی با استقبال رو به رو شد.
پیاده تخریب خلاقش رو از دل آدمای تک تک این شهر شروع کرد. همین عید امسال بچه های خوش فکرش کمپین “اگه تهرانی خونه نمون” رو اجرا کردن. این شعار داره هجوم میبره به کل فرهنگ و رفتار عیدانه ما. به کسل شدن از مهمونیهای عید، به کلافگی ترافیک مسافرت و در نهایت به اینکه با تهران با این شهر شلوغ و خشن دوست شو.
تفریح تو تهران خلاصه میشه به رستوران و پاساژ و ماشین سواری. پیاده تو سه سال اول سعی کرد جاهای مختلف تهران رو معرفی کنه تا دایره این تفریحات بیشتر بشه. موزه گردی، پیاده گردی، معرفی مسیر، معرفی ایونت و گالری و ... از جمله بخشهای فعال پیاده بود که خیلی خوب مورد استقبال قرار گرفت. اما پیاده احتیاج به جسارت بیشتر داشت و باید حالا که تجربه اش از این صنعت بیشتر شده خودش پایه گذار نوع جدیدی از تفریح میشد. تفریحی به اسم تجربه!
پیاده چند وقتیه که بخشی به اسم تجربه رو شروع کرده. این تجربهها، تجربههای روزمرهای نیستن که بتونی به راحتی پیداشون کنی. مثلا تجربه املت زنی تو قهوه خونه.
یا تجربهای که خودم دیروز تجربش کردم: تجربه ضبط پادکست رادیو ملامیم.
پیاده کار بزرگی داره میکنه. داره تعریف تفریح رو متفاوت میکنه. داره کاری میکنه که هر آدمی که توی این شهر کار باحالی بلده با بقیه به اشتراکش بذاره. کمک میکنه تو عمر محدودمون یکبار خودمون رو بذاریم جای یک قهوه چی!
اینطوری هم از تفریحات کسل کننده نجات پیدا میکنیم هم آدما میتونن از تجربهای که دارن پول در بیارن و مهمتر از همه از تجربههای بقیه استفاده کنیم و هم لذت ببریم.
کمتر استارتاپهایی هستن که بتونن حال آدمای شهر رو خوب کنن. به عنوان کسی که یکسال با پیاده کار کردم باید بگم پیاده دنبال انجام این کار بزرگه. پیاده برعکس اغلب استارتاپها کپی یه کسب و کار خارجی نیست و کاملا بومی داره خودش رو گسترش میده.
تجربههای پیاده بخش مهمی هستن که نگاه مارو به تفریح تغییر میده و از کلیشه خارج میکنه. پیاده از توصیف تفریحات شهر قدم گذاشته به تغییر تعریف تفریح و این حرکت از توصیف به خلق در هر زمینهای قابل ارزشه.