Peyman Shouryabi // پیمان شوریابی
Peyman Shouryabi // پیمان شوریابی
خواندن ۶ دقیقه·۵ ماه پیش

تونی رابینز | قدرت سؤالات: پرسش های درست، پاسخ اند

"سؤال اصلی و مهمی که در کسب و کار، رابطه و سلامت خود می پرسی، نتایج شما را بسیار بیشتر از هر هدفی تعیین می کند." - تونی رابینز
آنتونی رابینز
آنتونی رابینز


مغز انسان هر روز هزاران سوال می پرسد. این همه ناخودآگاه انجام می شود. بسیاری از ما حتی نمی دانیم که این کار را انجام می دهیم.

اگر آن را در نظر بگیرید، همه فکر کردن این است: سوال پرسیدن.

اگر به شما بگویم کیفیت زندگی شما با کیفیت سوالاتی که روزانه از خود می‌پرسید تعیین می‌شود چه؟

ممکن است فکر کنید که اغراق آمیز به نظر می رسد. اما اجازه بدهید توضیح دهم.

اگر می خواهید وزن کم کنید و از خود می پرسید: "چرا من هرگز نمی توانم وزن کم کنم؟" مغز شما تمام دلایلی را که چرا نمی توانید ارائه می کند. مغز شما با پاسخ هایی مانند «تنبل هستی»، «ژنتیک بدی داری»، «نمی توانی هوس هایت را کنترل کنی» و دیگر پاسخ های غیرمفید خواهد داد.

اما اگر این سوال را بپرسید "چگونه می توانم وزن کم کنم و از آن لذت ببرم؟" مغز شما شروع به یافتن راه هایی می کند که بتوانید به اهداف خود برسید.

می بینید که سؤالات می توانند پاسخ های ما را مستعد کنند. آنها می توانند ما را در مسیر درست یا غلط راهنمایی کنند. آنها می توانند امکانات ما را محدود یا گسترش دهند. آنها می توانند شادی یا درد ایجاد کنند.

سوالات قدرت دارند.

همه ما می دانیم که احساس گیر افتادن، این باور که اوضاع بهتر نمی شود، یا اینکه زندگی طبق خواسته ما پیش نمی رود، چه احساسی دارد. سوالات می توانند طرز فکر شما را تغییر دهند. سوالات می توانند زندگی شما را تغییر دهند. و اگر مایلید مسئولیت تجربه خود را در زندگی به عهده بگیرید، سؤالات درست می تواند به آزادی درونی منجر شود. اگر تمایلی به زندگی مطابق با شرایط خود و انجام اقدامات لازم برای رسیدن به آن را نداشتید، برای خواندن این مطلب اینجا نبودید.

و من اینجا هستم تا در این راه به شما کمک کنم.

سوالات اصلی

من به شما نگاهی دزدکی به منحصر به فردترین رویداد خود، دیدار با سرنوشت خواهم داشت. در آنجا ما در مورد چیزی که من آن را سوال اصلی شما می نامم صحبت می کنیم. همه یکی دارند. این سوالی است که بیشتر از همه در زندگی از خود می پرسید.

اکثر مردم حتی متوجه نمی شوند که این کار را انجام می دهند، اما هر روز در پس زمینه اجرا می شود.

برای برخی افراد، این است:

چرا من همیشه قاطی می کنم؟

مشکل من چیست؟

برای خودم این بود:

چگونه می توانم آن را بهتر کنم؟

برای همسرم این بود:

"خوبی در این کجاست؟"

آیا می توانید تفاوت بین اولی و دومی را احساس کنید؟ آیا می توانید تفاوت در کیفیت احساسات ایجاد شده در هر سوال را ببینید؟

سوال اصلی من چه چیز خوبی دارد؟

من همیشه به دنبال پیشرفت هستم. اما این چه چیزی را پیش‌فرض می‌گیرد؟ این چیزی به اندازه کافی خوب نیست در طول سال ها، من این را اصلاح کرده ام و اکنون به سادگی این است: چگونه می توانم کمک کنم؟ چگونه می توانم حتی بیشتر خدمت کنم؟ سوال اولیه ای که در کسب و کار، رابطه و سلامت خود می پرسید، نتایج شما را بسیار بیشتر از هر هدفی تعیین می کند.

و میزان شادی یا رنج شما را در زندگی تعیین خواهد کرد.

در گذشته تمرکز من این بود که چیزها را اصلاح کنم و همیشه آنها را بهتر کنم. من هنوز هر روز این کار را انجام می دهم، اما تمرکز جدیدی برای خدمت دارم.

سوال اصلی جدید من مستعد این است که من در حال حاضر تأثیرگذار هستم و می توانم تأثیر خود را حتی بیشتر معنادار کنم.

لحظه ای به این فکر کنید که سوال اصلی شما چیست... آن را بنویسید.

آیا می توانید آن را به گونه ای تنظیم کنید که توانمندتر باشد؟

شاید به یک سوال اصلی جدید نیاز داشته باشید. دوست دارید سوال جدیدتان در زندگی چه باشد؟

به یاد داشته باشید، دوست من، سؤالات، پاسخ هستند.

اکنون که به سؤال اصلی خود فکر کرده اید، می خواهم ابزاری را به شما پیشنهاد کنم که هر روز از آن استفاده می کنم. این یک تمرین ساده است که از دوست عزیزم بایرون کتی یاد گرفتم که می توانید دفعه بعد که چالش دارید از آن استفاده کنید. من از این سوالات با مدیران در تمام مشاغلم و هنگام کار با افراد در رویدادهایم استفاده می کنم.

4 سوال و یک چرخش

یک باور محدود کننده در مورد شغل، تجارت، سلامت یا رابطه خود انتخاب کنید. چیزی که اغلب فکر می کنید.

من یک مثال از مشتری اخیری که با او کار کردم ارائه خواهم کرد. اعتقاد آنها این بود: "من هرگز راهی برای رشد کسب و کارم پیدا نخواهم کرد."

برای شما ممکن است:

من هرگز با فرزندانم رابطه ای خوب نخواهم داشت.

من هرگز به توانایی خودم اطمینان نخواهم داشت.

من هرگز شرکای مناسب برای ایده کسب و کار خود را شناسایی نخواهم کرد.

سوال 1 و 2 : الگو را بشکنید

حالا با پرسیدن این سوالات شروع کنید...

آیا این درست است؟ آیا واقعاً درست است؟ آیا می توانید کاملاً بدانید که این حقیقت دارد؟ آیا این می تواند یک تفسیر نادرست یا یک تصور اشتباه باشد؟ آیا تمام اطلاعات ممکن لازم برای دانستن اینکه دقیقاً به چه معناست را دارید؟

لحظه ای که می بینید یک باور محدود کننده همیشه درست نیست، شروع به شکستن الگو می کنید.

سوال 3: اهرم

وقتی آن فکر را باور می‌کنید چه واکنشی نشان می‌دهید - چه اتفاقی می‌افتد؟ وقتی این فکر را باور می کنید چه احساسی دارید، چه چیزی را تجربه می کنید، چه چیزی می شوید؟

تغییر هرگز به توانایی نیست. موضوع انگیزه است هرگز «می‌توانی» نیست، «می‌خواهی» است. سوال بعدی اهرمی را برای شما ایجاد می کند که می توانید الگو را شکست دهید به شما دلیلی برای تغییر می دهد.

سوال 4: باور محدود کننده را نابود کنید

بدون تفکرات قبلی؛ چه کسی بودید؟

اگر این فکر وجود نداشت، اگر هرگز این فکر را نداشتید، چه احساسی داشتید، چگونه رفتار می‌کردید، چگونه زندگی را تجربه می‌کردید، بدون آن چگونه بودید؟

چرخش

اینجاست که شما برعکس فکر را می گویید. به جای اینکه «رشد کسب و کارم غیرممکن است» بگویید، «رشد کسب و کارم کاملاً ممکن است».

یا با بچه هایم رابطه ای خوب دارم...

یا به توانایی های خودم اعتماد دارم...

یا شرکای مناسب برای ایده تجاری را شناسایی می کنم...

شما به آن می گویید. باور محدود کننده هر چه باشد، برعکس آن را بگویید.

حالا در آخر، حداقل 3 دلیل برای دستیابی به هدف خود بیاورید. هنگامی که این کار را انجام دادید، یک باور جدید ایجاد کرده اید. هر چه دلایل بیشتری بیاورید، باور شما قوی تر خواهد بود.

این امر به ویژه زمانی قوی است که شما این کار را به عنوان یک تیم در محل کار؛ حول یک باور محدودکننده که ممکن است پروژه یا تجارت شما را آزار دهد، انجام دهید. هر زمان که باور محدود کننده ای دارید، این را اعمال کنید و می توانید در یک لحظه آن را تغییر دهید.

سوال های درست جواب می دهند.

اینجا برای پرسیدن سوالات بهتر است! سوالات اولیه جدید و قدیمی خود را در نظرات به اشتراک بگذارید.

منبع: تونی رابینز


کسب کارآنتونی رابینزموفقیت
سلام , تفکرات و ایده های خودم درباره جامعه, اقتصاد, کسب و کار و بورس اینجا با شما به اشتراک می گذارم. خوشحال می شم نظرات شما در کامنت ها ببینم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید