Maedeh.mpi
Maedeh.mpi
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

بیداد زمان شعری از بیژن ترقی

به رهی دیدم برگ خزان
پژمرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا بود

چو ز گلشن روکرده نهان
در رهگذرش باد خزان
چون پیک بلا بود

ای برگ ستمدیده پاییزی
آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی

روزی تو هم آغوش گلی بودی
دلداده و مدهوش گلی بودی

ای عاشق شیدا دلداده رسوا
گویمت چرا فسرده ام

در گل نه صفایی باشد نه وفایی
جز ستم ز دل نبرده ام

آه خار غمش در دل بنشاندم
در ره او من جان بفشاندم

تا شود نوگل گلشن و زیب چمن
رفت آن گل من از دست
با خار و خسی پیوست

من ماندم و صد خار ستم
وین پیکر بی جان

ای تازه گل گلشن
پژمرده شوی چون من
هر برگ تو افتد به رهی
پژمرده و لرزان

شعری از بیژن ترقی

آهنگساز پرویز یاحقی

خواننده این اثر مرضیه

بیژن ترقیشعربیداد زمانبانو مرضیهپرویز یاحقی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید