گردشگری غذایی: بازدید از اماکن خوشمزه
اینکه برخی میگویند تنها بهخاطر فلان اثر تاریخی یا طبیعی به شهر یا کشوری سفر میکنند، همهاش تعارف است. چون قطعا در حین بازدید از آثار تاریخی، در فکر ناهار یا شام یا صبحانه فردا هستند.
مگر میشود به ایتالیا رفت و در حین تماشای برج کجِ پیزا، به فکر پیتزا نبود؟ یا از «ونیز» دیدن کرد و «سیچکتی» و «فگاتو» را امتحان نکرد؟ دیدن «برج ایفل» فقط با خوردن شکلات فرانسوی لذت دارد. چشیدن مزه «کویچ» و «ملخ سرخشده»ی مکزیک هم خالی از لطف نیست. سفر به تایلند هم فقط برای«سالاد پاپایای سبز» یا «سالاد گوشت خردشده»است. غذاهای تند هندی از «تاجمحل» هم مشهورترند و بالاخره مگر میشود به ایران سفر کرد و «قورمهسبزی» ایرانی را نچشید؟
اولینبار «اریک ولف» به میدان آمد و در دفاع از غذاهای متنوع سراسر دنیا و همچنین با هدف حمایت از افراد خوشاشتها و شکمو، از «گردشگری خوراک» نام برد و اینکه خوراک و غذای هر کشور یا شهری میتواند به یکی از زمینههای گردشگری تبدیل شود. انگار همه منتظر آقای ولف بودند تا چنین نظریهای بدهد و به اسم گردشگری غذایی، خود را از دیدن آثار تاریخی و موزهها معاف کرده و مستقیم به سمت رستورانها و کافهها بروند و دلی از عزا دربیاورند. استقبال بهحدی بود که گردشگری غذایی که از 2001 شروع به کار کرد، در طی 17 سال ره صدساله را پیمود.
برای مسافرانی که به کشورهای مختلف سفر میکنند، امتحانکردن طعم غذاهای جدید بسیار جذاب است. اینکه طعمی را بچشند که تابهحال نچشیدهاند؛ هرچند برایشان ناخوشایند باشد. استقبال از توریسم غذایی به شکلی بوده که در سالهای اخیر، در برخی کشورها تورهای غذایی برای مسافران تدارک میبینند که شامل بازدید از رستورانها، نمایشگاهها و فستیوالهای غذا، با هدف ارائه و معرفی غذاها و نحوه طبخ آنها است. این تورها معمولا برای جلوگیری از چاقشدن مسافرها، به صورت پیاده انجام میشود!
گردشگری غذایی را نباید فقط از چشم مشتری و خورنده غذا نگاه کرد. این نوع گردشگری شامل فروشندههای دورهگرد تا رستورانهای لوکس و همه جنبههای آنها میشود. بهبیانیدیگر، هر کسی که در رابطه با غذا باشد، سهمی در این صنعت دارد. یک دکه در کنار خیابان که غذاهایی ساده میفروشد، میتواند به یکی از مهمترین مراجع صنعت توریسم غذایی آن شهر تبدیل شود.