دوستان خوبم در این مقاله قصد دارم در خصوص سه ضلع اصلی در یادگیری زبانهای خارجی نکاتی را با شما عزیزان به اشتراک بگذارم. و به تجربه می گویم اگر میلیون ها تومان برای یادگیری زبان هزینه کنیم. اگر این سه ضلع را رعایت نکنیم به هیچ موفقیتی نخواهیم رسید.
معمولاً وقتی از دوستان سؤال میکنیم که انگیزه شما برای یادگیری زبان چیست؟ جوابهای متفاوتی میدهند. یکسری انگیزههای لاک چری دارند. مثلاینکه چون دوستانم کلاس زبان میروند و چون فامیل میتوانند زبان صحبت کنند یا سطح زبانشان به نسبت خوب است من هم دوست دارم به کلاس زبان بروم. یکسری هم انگیزههای سازمانی دارند یعنی اگر سطح زبانم خوب باشد میتوانم در محل کارم و یا سازمان و شرکتی که در آن کار میکنم ارتقاء بگیرم.و یا به ماموریت خاصی بروم. یک سری از دوستان هم به خاطر مهارتهای فردی خودشان است. اما من امروز میخواهم یک نکته دیگر را به شما بگویم که اگر به این موضوع توجه کنید مسیر شما در یادگیری زبان خیلی منطقیتر و درستتر خواهد بود. معمولاً ما به خاطر دو دلیل زبان یاد میگیریم .
1. یکپارچگی با یک گروه خاص(مثلا عرب زبانها و یا انگلیسی زبانها، آلمانی زبانها)
2. استفاده از زبان مقصد به عنوان یک ابزار(مثلا ترجمه)
فرض کنید شما میخواهید به کشور مقصد بروید. اگر قرار باشد با یک جماعت خاص یکپارچه بشوید شما باید زبان آن را یاد بگیرید. و یا اینکه مثلاً شما میخواهید در آزمون دکترا شرکت کنید: انگلیسی بهعنوان یک ابزار استفاده میکنید و یا مقالهای دارید و میخواهید مستندی را ببینید. نیاز به زباندارید و زبان برای شما در قالب ابزار کار میکند.پس مهمترین انگیزهای که در بحث یادگیری زبان باید داشته باشیم این است که ما زبان را به خاطر دو عامل یعنی بحث یکپارچه شدن با یک جامعه خاص و از طرفی بهعنوان یک ابزار نگاه میکنیم. اگر نگاه ما به یادگیری زبان و انگیزه ما برای یادگیری زبان این دو مورد باشد. هیچوقت از یادگیری خسته نمیشویم چون احساس میکنیم که اگر زبان را یاد بگیریم با یک جامعه چند صد میلیونی(البته در هر زبان تعداد افرادی که به آن زبان مقصد صحبت می کنند متفاوت است) در جهان یکپارچه میشویم و بهراحتی میتوانیم با آنها ارتباط داشته باشیم، نامهنگاری تجاری داشته باشیم، میتوانیم متنهایی را که آنها مینویسند بخوانیم و همچنین ما میتوانیم تولید محتوایی داشته باشیم و آنها از علم ما استفاده کنند. و از طرفی هم بهعنوان یک ابزار است. یعنی اگر ما در کسبوکار خودمان قصد داریم خودمان را به روز کنیم یک ابزار خوب به نام زبانداریم، که بهراحتی میتوانیم به علم روز دنیا دسترسی پیدا کنیم و آن را بومیسازی کنیم و در کار خودمان استفاده کنیم. پس بهترین انگیزه برای یادگیری زبان این است که ما نگاهمان یکپارچه شدن با جهان امروز و از طرفی یک ابزار قوی برای بهبود و توسعه کسبوکار و همچنین توسعه فردی خودمان باشد.
در این بخش در مورد ضلع دوم صحبت میکنم یعنی استمرار. خوب مطمئناً اگر ما انگیزه داشته باشیم و واقعاً به این باور برسیم که قرار است با یک جامعه جهانی یکپارچه شویم و از طرفی هم زبان یک ابزار قدرتمند برای ما است ولی استمراری در مسیر یادگیری زبان نداشته باشیم به هیچ نتیجه ای نخواهیم رسید. من تقریباً دو سال پیش یک فرصت برایم پیش آمد که با یکی از افراد چندزبانه در ایران صحبت کردم نکته بسیار جالبی را بیان داشت. میگفت من برای تمرین زبان فرانسه یا آلمانی اگر شده روزی ۱۰ دقیقه حتی در ماشین یا مترو که تردد دارم این زبانها را تمرین می کنم. یعنی حتی یک روز هم من تمرین را کنار نمیگذارم. اگر واقعاً قصد دارید زبان یاد بگیرید مطمئن باشید که اگر بهترین انگیزه را داشته باشید ولی استمراری در مسیر یادگیری نداشته باشید. به نتیجه خوبی نخواهید رسید.پس دومین ضلعی که اهمیت بسیار بالایی در یادگیری زبان دارد و جزء ضلع های اصلی این سه ضلع است استمرار است. تا میتوانید هرروز با زبانی که قصد یادگیری آن را دارید در ارتباط باشید(از متن خواندن گرفته تا فیلم دیدن به آن زبان).
در دو بخش قبلی در خصوص ضلع اول یعنی انگیزه و ضلع دوم یعنی استمرار صحبت کردم و در این بخش راجع به ضلع سوم یعنی فرصت بهکارگیری نکاتی را برای شما بیان می کنم.
حالا منظور از فرصت بهکارگیری چیست؟ آیا قبول دارید ما مهارتهایی را یاد میگیریم که فرصت استفاده از آن مهارت برای ما فراهم باشد. و اگر به دنبال مهارتی برویم که فرصت استفاده از آن برای ما فراهم نباشد بعد از مدتی فراموش میکنیم. نمونهاش این است که دوستان زیادی را میشناسیم که کلاسهای زبان رفتهاند و بعد از پایان دوره خوب میتوانستند صحبت کنند. ولی چون فرصت استفاده از آن مهارت یعنی مهارت گفتاریشان وجود نداشته، بعد از مدتی فراموش کردند اما نکتهای که مدنظر است این است که دو مهارت در آموزش زبان وجود دارد که در هر شرایطی فرصت بهکارگیری آن برای ما وجود دارد. این دو مهارت عبارتاند از مهارت خواندن و مهارت شنیدن یعنی بینهایت فایل و و متنهایی وجود دارند، که همهروزه میتوانیم بخوانیم و مهارت خواندن خودمان را بهبود ببخشیم و بینهایت فیلمها، سریالها ، مستندها و کارگاهها و اخبار زبان اصلی متفاوتی وجود دارد که میتوانیم بشنویم و مهارت شنیداری خودمان را بهبود ببخشیم. پس در بحث یادگیری زبان توجه به ۲ مهارتی که همیشه امکان و فرصت بهکارگیری آن برای ما وجود دارد باید توجه کنیم که در آن سرمایهگذاری بیشتری داشته باشیم. البته توجه به این نکته خیلی مهم است چون مهارت خواندن و شنیدن حالت دریافتکننده علم را دارند هرچقدر قویتر باشند در بحث تولیدکه همان مهارت گفتاری و نوشتاری است تأثیر بسزایی را میگذارند یعنی اگر شما به دنبال بهبود مهارت گفتاریتان هستید، مطمئن باشید اگر مهارت شنیداری و خواندنتان قوی شود بهراحتی میتوانید مهارت گفتاری خودتان را تقویت کنید و نیاز ندارید که زمان زیادی را برای مهارت گفتاریتان صرف کنید. پس ضلع سوم که بسیار مهم است ضلع فرصت بهکارگیری است و فرصت بهکارگیری هم به نظر من تمرکز بر روی دو مهارت خواندن و شنیدن است.
اگر خوب به زبان فارسی که یاد گرفته ایم دقت نظر داشته باشیم. به راحتی متوجه خواهیم شد.که سه اصل فوق را به خوبی رعایت کرده ایم.یعنی مهمترین انگیزه ما برقراری ارتباط با دنیای اطراف ما بوده،و ناخوداگاه همه روزه استمرار داشتیم و از مهارتی که فرصت استفاده آن برایمان فراهم بوده به خوبی بهره برده ایم.حال با این تکنیک ها به راحتی می توانیم هر زبانی را یاد بگیریم.
یادگیری زبان به روش استپ محمود پیرهادی
با اپلیکیشن زبان استپ
Www.tadrisezaban.com
ارسال عدد ۱۰۰ به واتس اپ ۰۹۳۷۹۷۹۷۴۲۸
دریافت اپلیکیشن زبان