ویرگول
ورودثبت نام
دکتر طاعون
دکتر طاعون
خواندن ۵ دقیقه·۸ ماه پیش

ما ساکن مانده ایم و خواهیم ماند

ساعت ۹ صبح

داخل یکی از گروه های درسی ، مطلبی منتشر شد که میگفت بیایید اعتراض کنیم به فلان مسئول دانشگاه بخاطر عدم کفایت و پاسخگویی به دانشجویان در زمینه مشکلات آموزشی و بلا تکلیف بودن دانشجو ها.

ایده این اعتراض جمع آوری امضا از طریق سایت کارزار بود‌:

کارزار: بستر آنلاین کمپین‌های جمع آوری امضا (karzar.net)

وقتی این پیام رو داخل گروه دیدم، به دانشجویان گفتم که اولا کارزار و جمع کردن امضا در این کشور هیچ فایده ای نداره و دوماً برای اعتراض به یک کارمند یک اداره، کارزار راه نمی اندازند.

در واقع به مقام بالاتر خودش اطلاع میدند و در صورت عدم رسیدگی، این کار رو به دیوان عالی عدالت اداری می سپارند.




فلان فلان شده، همین کارزار باعث شد مدت سربازی کاهش پیدا کنه دیگه نمیتونه یه کارمند رو برکنار کنه

این حرف، البته مودبانه شده هست، از طریق یکی از دانشجویان زده شد و البته این حرف پاسخ به نظر من بود.

در ادامه هم من توضیح دادم که اولا کاهش مدت سربازی هنوز قطعی نشده و همیشه شل و صفت کن در میارند، یکبار میگند شده یکبار میگند نه و در ثانی اصلا دلیل بازبینی سربازی، امضا های کارزار نیست.

سربازی مانع رشد جمعیت و عامل زیان اقتصادی هست + اینکه توان دفاعی کشور رو کاهش میده چون نیرو ها متخصص نیستند و ...




ساعت ۹:۱۵ شده بود.

گوه نخور. ببین خیلی داری گوه میخوری. یکی این کصخول رو از گروه بندازه بیرون.

بعد از توضیح من، تنش بالا گرفت. و خب من هم جوابی که نیاز بود رو دادم و گفتم که من تورو نمیخورم و حرف های رنگین تر که فکر نکنم ویرگول اجازه بده...

ساعت ۹:۲۰ شده بود.

تهدید به ضرب و شتم در دانشگاه و آوردن بر و بچه و ... من هم ترسیدم البته، نه از اون الدنگ و لات بی سروپا.

از حراست و اخراج.

ما دانشجوییم. بچه مدرسه ای نیستیم. دعوا کنیم میریم حراست و چه بسا اخراج بشیم و صورت جلسه و ....

برای یک آدم ابلهی مثل اون شخص مهم نیست اخراج شدن ولی تنها سپر من در مقابل سربازی همین دانشگاهه. من وقت لازم دارم....

گرون تموم میشد. حداقل برای من....

من هم کوتاه اومدم و عذر خواهی کردم.




تنش خوابید (فعلا)

اما وقتی که یه گوشه ای نشستم و فکر کردم و البته الگو های رفتاری که میگم رو بررسی کردم، این سومین باری بود که در چنین موقعیتی در مکان و زمان دیگه ای بودم.

در واقع زمانیکه مردم جو گیر میشند و میخواند کاری انجام بدند که هیچ نتیجه ای نداره و یا شاید بدتر کنه کار رو.

و هر وقت که این موضوع رو گوشزد کردم که آقاااا، کاری که انجام میدید اشتباهه و از این راه و این در نمیشه وارد شد، همیشه مورد توهین و تهدید قرار گرفتم.

جالب این هست که به شب نکشید، سایت کارزار سلب مسئولیت کرد چون ادعای بی کفایتی یک شخص یک قانون نیست و یک اتهام هست که باید ثابت بشه و سایت کارزار دوست نداشت کاراگاه بازی در بیاره. در واقع حق با من بود.



و فهمیدم که ملت ما ساکن بود و ساکن خواهند بود...

میرزا تقی خان خدا بیامرز وطن. یا همان امیرکبیر که می شناسیم، او هم چنین تلاش هایی کرد. او هم فهمیده بود که مردم کاری رو به اشتباه و از روی جوگیری انجام میدند که به ضرر وطن هست و به ضرر خودشان.


  • مخالفت مردم با واکسن زدن به دلیل جن زدگی
  • مخالفت مردم با آموزش در مدارس سبک جدید، بدلیل "دور کردن فرزندان از راه بهشت"
  • مخالفت مردم با تحصیل دختران بدلیل "غیر اسلامی" یا "خطرناک بودن" (هر دو ادعای های پوچ)
  • رسوم وحشی گری مثل قمه زنی در عزاداری ها که تا همین دوران خودمان هم پابرجا بود زمانی



در آن دوران، ملتی سخت جاهل داشتیم. ملتی که از روی احساسات و باور های بی پایه و اساس مثل همین جریان جن زدگی و واکسن و یا ترجیح دادن فلک شدن فرزندان در مکاتب بجای آموزش صحیح در مدارس مدرن و مخالفت با تحصیل زنان بجای افزایش سطح سواد آنها. (زن بیسواد تیر خلاص به جامعه میزند)


دختر احمق، همسر را احمق تر میکند -> مادر احمق فرزند احمق می آورد -> فرزند احمق جامعه را به گند می کشد.


گویا که 2024 هم همین هست و در روی همین پاشنه می چرخه.


  • اصرار بر انجام کار های نادرست و تهدید کردن و دندان نشان دادن به کسانی که این نکته را متذکر میشوند.
  • باور هر چرت و پرتی که در اینترنت و مخصوصا در اینستاگرام می بینند.

و هولناک تر اینکه

توهم دانایی و روشن فکری....


حامی آزادی بیان و نوشته های رنگارنگ و شعر های مختلف در پروفایل. آقای روشنفکر X حامی ایران زمین!

اما در واقعیت با پوششی اوباش گونه، با لحن صحبتی چال میدونی و راه رفتن با زیر بغل هایی باز گویا که اردک راه میرود.


وای به حال وطنی که وطن پرستانش چنین افراد دله و شیادی باشند!

وای به حال وطنی که روشنفکرانش لات های خیابان باشند!

و البته وای به حال وطنی که بعد از گذشت بیش از دو قرن از زمان قاجار و امیرکبیر، همان مردم پیشین اند، در همان حد جاهل و لجوج اما فقط طرز پوشش شان تغییر کرده.


همان مردمی که با یک پست اینستاگرام جو گیر میشوند. همان مردمی که ورزشکارشان هم چنگ دندان نشان میدهد و لات بازی در می آورد. (مسابقه قطر). همان مردمی که با هورمون تصمیم میگرند.


به این ملت نباید دل سوزاند!


گر خوردی و چاپیدی و رفتی، نوش جانت باد. آن کس که حقش این بود لیاقتش را نداشت، پس بگذار لایقانش ببرند!


ایرانایرانیملتوطنکشور
از مشکلات و دغدغه مرد ها و جامعه می نویسم. گاها هم کامپیوتر. فقط اینجام تا شاید کسی گوش شنوا داشته باشه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید