به نام خدای خلاق
یکی از موضوعاتی که اساسا در اکوسیستم کار آفرینی ایران کماکان محل اختلاف است خود کلمه ی استارتاپ و تعبیر درست آن است. ادبیات غربی چند نکته ی مهم را در این مورد گوشزد می کند. ویژگی اولی که در استارتاپ نامیدن یک کسب و کار حایز اهمیت می باشد دیسراپتیو بودن و یا به تعبیر فارسی آن ایجاد اختلال در روند کسب و کارهای عادی آن حوزه می باشد. در واقع از منظر ادبیات رایج در دنیا تفاوت اصلی راه انداختن یک شرکت کوچک یا SME با ایجاد یک استارتاپ در این است که استارتاپ روند متداول در انجام امور را تغییر داده که البته خود این تغییر سطوح مختلفی دارد. مثال معروف این رویداد, تاکسی های اینترنتی آنلاین همچون اوبر و یا اسنپ می باشد که راه و روش ما را در طی مسیر با ماشین های دربستی از اساس تغییر دادند.
ویژگی دوم که تا حدی مرتبط و مستغرق در ویژگی اول نیز می باشد نوآوری است. استارتاپ دارای ویژگی های کاملا نوآورانه ایست که پیش از خود مسبوق به سابقه نبوده است. گاهی این نوآوری صرفا در مدل کسب و کار می باشد و گاهی در نحوه ارایه خدمت به مشتری. اما در کتاب ده گونه ی نوآوری که نویسنده ی آن آقای لری کیلی است انحاء مختلفی از نوآوری را به خوبی بررسی کرده است. در کتاب ده گونه نوآوری؛ موارد مختلفی همچون نوآوری در کسب منفعت از یک محصول و یا خدمت, خلق مشترک به وسیله دیگران, نوآوری در کانال های ارایه ی محصول و ارتباط با مشتریان و یا نوآوری های عمده در ویژگی های یک محصول یا سرویس مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.
از ویژگی های ذاتی یک استارتاپ ابهام در مواجهه با مشتری است. استارتاپ ها به واسطه ی نوآوری در هر کدام از بخش های بیزینس مدل شان با رفتاری تجربه نشده از مشتری ها سر و کار دارند که به توصیه ی استیو بلنک برای شفاف سازی این ارتباط و یا بهبود محصول می بایست دوره ای تحت عنوان توسعه ی مشتری که در حقیقت همان ارتباط تنگاتنگ با مشتری در مراحل مختلف توسعه ی محصول می باشد لحاظ گردد. رفتاری که بیشتر با پارادایم لین استارتاپ و به واسطه ی اریک ریس متداول و معروف شدطبعا این ابهام جدی موجب ریسک قابل اعتنا در استارتاپ ها می شود, نکته ای که تفاوت قابل توجهی را میان استارتاپ و شرکت های متداول ایجاد می نماید.
مقیاس پذیری نیز جزیی از ذات برخی از کسب و کارهای غربی و یا داخلی می باشد. ویژگی مقیاس پذیری در سال های اخیر با تعابیر مختلفی تبیین شده ولی شاید به اقتضای این مطلب کم حجم به توان آن را در بیانی خلاصه این گونه شرح داد که مقیاس پذیری گونه ای از رشد است که در آن تناسب بین سودآوری ناشی از افزایش مشتری ها با هزینه های کسب و کار بر هم خورده و با هزینه ای اندک, کسب و کار با مشتریان جدیدی مرتبط شده و مقیاس خود را تغییر می دهد.
بخش اول مطلب را خلاصه کنم, شاید به کمی سهل گیری در تعبیر استارتاپ به کسب و کارهای نوپا در کشور ایران نیازمند باشیم. در تعبیر زیبایی از استیو بلنک استارتاپ, بزرگترین اجتماع انسانیست که در تلاش برای انجام یک کار متفاوت در فضای کسب و کار گرد آمده اند. با این تعبیر شاید بسیاری از شرکت های کوچک وطنی استارتاپ هایی باشند که در شروع مسیر رسیدن به موارد فوق قرار دارند.