بازاریابی یا همان مارکتینگ ، مطالعه و مدیریت روابط در تبادلات است ؛ به زبان ساده ، به اعمالی که باعث انجام فعالیتی از سوی مشتری می شوند که برای کسب و کار سودمند است بازاریابی گفته می شود ؛ واقعیت آن است که بازاریابی دنیای خاص خودش را دارد و همین دنیای خاص و گسترده ، بسیاری از افراد را دچار سردرگمی می کند ؛ گویا تعریف هرکس از مارکتینگ با دیگران متفاوت است
عموما بازاریابی فرایندی است که به وسیله آن شرکت ها مشتریان را درگیر می کنند.و به ساخت روابط مستحکم با مشتری و آفرینش ارزش برای او در مقابل کسب ارزش از او می پردازند.
در بازاریابی اگر بخواهیم از چیستی کسب و کار مطلع شویم ، ناچار باید از هدف شروع کنیم. تنها یک هدف ارزشمند برای کسب و کار قابل تصور است و آن خلق مشتری است. این مشتری است که چیستی یک کسب و کار را معین می کند و اوست که مایل به پرداخت پول برای کالا و خدمات شماست ؛ کالا و خدماتی که برآمده از دل طبیعت وحاصل تبدیل منابع طبیعی به کالاها و ثروت است. آنچه یک کسب و کار تولید می کند ، چندان اهمیتی ندارد و در آینده موفقیت کسب و کار تعیین کننده نیست ؛ بلکه آنچه مشتری فکر می کند ، میخرد و به عنوان ارزش در نظر می گیرد ، تعیین کننده است . به همین سبب هدف کسب و کار ، خلق مشتری است. یک کسب و کار ، تنها و تنها دو کارکرد تجاری مهم دارد : بازاریابی و نوآوری
البته این نکته هم باید در نظر گرفت که برای پیشرفت و ترقی در این حرفه فوق العاده جذاب بهتر است از یک حامی مطمعن یا اصطلاحاً یک بیزینس کوچ حرفه ای کمک بگیرید
از دید انجمن علمی آمریکا ، بازاریابی مجموعه ای ازفعالیت ها ، نهاد ها و فرایندهایی است که برای خلق ، ارتباط ، و مبادله پیشنهاداتی به کار می رود که برای مشتریان ، شرکا ، مراجع و جامعه ارزشمند است.
بازاریابان به طور کلی در ده زمینه اصلی فعالیت می کنند:
* کالا
* خدمات
* رویداد ها
* تجارب افراد
* مکان ها
* اموال سازمان
* اطلاعات و ایده های خلاقانه
بازاریابی تعریف های متعدد و کاربردی و مفیدی دارد ، به همین دلیل میخواهم شما را با یک تعریف دیگر از بازاریابی آشنا کنم :
بازاریابی دانش و هنر کشف ، خلق و ارائه ارزش ، با هدف تامین نیاز های یک بازار هدف ، همزمان با کسب سود است ؛ بازاریابی ، نیاز ها و خواسته های تامین نشده را تشخیص میدهد.بازارِ آن ها را تعریف کرده ، حجم این بازار را اندازه گیری و سود پربازده اش را برآورد می کند ؛ مشخص میکند که کدام بخش از بازار را می تواند بهتر تامین کند و سپس محصولات و خدمات مناسب را طراحی و ترویج می کند.
حال میخواهیم پنج دلیل برای اثبات اهمیت بازاریابی را با هم مرور کنیم:
1. اطلاع رسانی
بازاریابی اطلاعاتی در اختیار مخاطبان محصولات و خدماتی قرار می دهد ؛ اطلاع رسانی در خصوص ارزش ویژگی های محصول اصلی (هسته مرکز محصول) است.اطلاعاتی اضافی که مشتریان معمولا می خواهند بدانند. همچنین کمک می کند تا تا تبلیعات در اختیار آگاهی از برند باشد
2. شناخت مشتری
بازاریابی به شما کمک می کند که مشتری خود را درک کنید ؛ در مراحل اولیه چرخه عمر محصول هرکس باید تحقیق بازار را انجام دهد که در آن تقسیم بندی بازار بر اساس روانشناسی ، رفتار ، جغرافیا یا معیار های جمعیت شناسی صورت می گیرد ؛ پس از شناسایی بخش های بازار و پس از ارزیابی بازار هدف ، محصول یا خدمت شرکت مطابق با مشتریان آن بازار فراهم و ارائه میگردد.
3. جذب مشتری
جذب مشتریان خود را با ارائه اطلاعات مربوط به شرکت و محصول جدید ، بسیار مهم است ؛ این باعث می شود مشتزی احساس مهم بودن کند. بازاریابی در این زمینه ، به ویژه در رسانه های اجتماعی ، از طریق مسابقه ها و رقابت ها یا حتی تبلیغات در فروشگاه یا بازاریابی تجربی رخ می دهد.
4. برندینگ (برند سازی)
بازاریابی به دنبال برندینگ و ایجاد یک نام تجاری قوی است ؛ شهرت برند چیزی است که یک نام تجاری را ایجاد می کند یا آن را می شکند. برای اینکه محصول یا خدمتی شناخته شود ، باید از طریق استفاده از رسانه های بازاریابی موثر ، شهرت خوبی در بازار ایجاد می کند ؛ هنگامی که نام تجاری شما با یک استاندارد خاص عمل می کند ، حتما با افزایش فروش و گسترش تجارت روبرو خواهد شد.
5. افزایش فروش
بازاریابی موجب افزایش فروش می شود و با استفاده از روش های مختلف موجب جلب نظر مشتری به محصول یا خدمات می گردد
این کار را می توان ازطریق انواع رسانه های تبلیغاتی (کانال تبلیغاتی) انجام داد که عبارتند از :
* تبلیغات کلامی
* رسانه های اجتماعی
* بازاریابی مستقیم
* مطبوعات
* رادیو
* تلویزیون
* برنامه های متنوع فروش
* وب سایت شرکت
و...
که به جذب و متقاعد کردن افراد برای خرید محصول یا خدمات کمک می کنند ؛ با استفاده از ترکیبی از این رسانه ها ، می توان فروش را افزایش داد که تاثیر مثبت بر سود اوری خواهد داشت
با ما همراه باشید