آغاز فصل تازه کاوش های مریخی بار دیگر سوال مهمی را مطرح کرده است: چرا مریخ. در این مقاله که بخشی از آن در روزنامه شرق پیش تر منتشر شده بود سعی کرده ام این مناظره را در چهارچوب خود قرار دهم.
هفتههای گذشته مریخ بار دیگر در معرض توجه عموم مردم قرار گرفت. کاروانی از رباتهای زمینی با موفقیت مسیر طولانی خود را از زمین به مریخ طی کردند و به مقصد رسیدند. مأموریت مدارگرد امارات عربی متحده، مأموریت سه مرحلهای چین و پیشرفتهترین مأموریت مریخنوردی که تاکنون ناسا راهی سیاره سرخ کرده است به نام پشتکار با موفقیت به مقصد خود رسیدند. مأموریت مسبارالامل یا امید امارات متحده عربی اگرچه قرار است با کمک ابزارهایی که با همکاری دانشگاههای آمریکایی ساخته و بر عرشه خود قرار داده است، به بررسی تغییرات جوی مریخ بپردازد، اما هدف اصلی مأموریت وارد کردن امارات به کاوشهای فضایی و آشنا کردن مهندسان این کشور با این مأموریت و تائید عملکرد فناوری است. مأموریت چین نیز که از مهندسی فوقالعاده پیچیدهای برخوردار است بیشتر با هدف تائید عملکرد فناوری ساخته شده است. بااینوجود هر دو کشور برنامه طولانیمدتی برای مریخ دارند. چین آهسته و پیوسته درحالتوسعه نفوذ خود در فضا است و امارات از رؤیایی طولانی و جاهطلبانه مبنی بر ساخت یک سکونتگاه مستقل نیم میلیون نفری بری مریخ تا قرن آینده خبر داده است. ناسا اما در ادامه برنامه مریخ خود، با هدف پاسخ دادن به پرسش اساسی منشأ و پراکندگی حیات در منظومه شمسی مأموریت پشتکار را عازم مریخ کرده است. مأموریتی که نهتنها ازنظر ابزارهای مورد استفاده و فناوریهای مختلف جمعآوری داده و ناوبری فرود، پیشرفتی بزرگ به شمار میرود که برای نخستینبار چرخبالی کوچک را با خود به مریخ برده است. مأموریتی که اگر بتواند با موفقیت آزمونهای خود را پشت سر بگذارد میتواند فصلی تازه در کاوشهای مریخی باز کند و امکان بررسی هوایی را در جو رقیق مریخ فراهم آورد. این همه داستان پشتکار نیست. این مأموریت همچنین برای نخستینبار بهصورت آزمایشی اقدام به تولید اکسیژن از جو مریخ خواهد کرد. گامی مهم که در صورت موفقیت قدمی مهم برای مأموریتهای سرنشیندار احتمالی آینده بهسوی سیاره سرخ به شمار خواهد رفت. همچنین این مأموریت بخشی از نمونههای خاک مریخ را جمع و انبار خواهد کرد و بدینترتیب قدم اول در مسیر مأموریت چندین مرحلهای بازگرداندن نمونههای خاک مریخی به زمین را آغاز خواهد کرد. همه این داستانها باعث میشود تا بار دیگر مناظرهای جدی در فضای رسانهها و نهادهای تصمیمگذار اوج بگیرد و آن مناظره به چرایی اهمیت مریخ بازمیگردد.
مناظره چرا مریخ؟ در دو قالب در سالهای اخیر مطرحشده است. بخش اول بحثی جدی و سابقهدار درون جامعه علمی است. این مناظره بر این سؤال استوار شده که چرا بخش بزرگی از تمرکز برنامه فضایی جهان بهخصوص ناسا معطوف مریخ است؟ ما میدانیم مریخ دارای جاذبههای فراوانی برای بررسی است، اما در منظومه شمسی ما اهداف دیگری وجود دارند که شاید به مراتب جذابیت علمی بالاتری داشته باشند. از جو زهره گرفته تا اقمار مشتری و زحل اهدافی بینظیر برای بررسی به شمار میروند. ما امروز میدانیم که برخی از اقمار مشتری و زحل مانند یوروپا و انسلادوس، بهاحتمالزیاد میزبان محیطی هستند که امکان شکل دادن به حیات را بهصورت بالقوه دارند. از سوی دیگر سیارکهای منطقه کمربندهای سیارکی در میان مدار مریخ و مشتری شاید میزبان بخش عمدهای از موادی باشند که برای آینده زمین ضروری به شمار میروند و بهطور بالقوه میتوان به آنها در قالب معادن ضروری برای آینده زمین نگاه کرد. چرا در این شرایط باید تمرکز بر مریخ باشد؟ پاسخ ناسا ساده است: نخست اینکه هیچکدام از این اهداف از دایره بررسی و طراحی و تعریف مأموریت در این سازمان بیرون نیستند و هرسال ما مأموریتهایی با هدف بررسی چنین اهدافی را طراحی و اجرا میکنیم. اما از آن مهمتر این است که این استدلال که چون ما تاکنون دادههای بیشتری از مریخ به دست آوردیم از آن بگذریم و به سراغ هدف بعدی برویم، نمیتواند قابل دفاع باشد. هدف برنامه فضایی در دوره امروز بهخصوص برای سازمانهای سابقهدار تنها اصطلاحا پرچم زدن بر یک هدف تازه و اضافه کردن آن در کارنامه کاوشهای خود نیست. ما اگر به مریخ رفتهایم و برخی از سؤالها را جواب دادهایم، چرا باید آن را درحالیکه هنوز انبوهی سؤال وجود دارد که باید به آنها بپردازیم رها کنیم؟ در یک برنامه علمی اتفاقا تلاش برای بررسی کامل یک موضوع اهمیت دارد. ضمن اینکه مریخ قطعا نخستین سیاره غیر زمین خواهد بود که انسان بر آن گام خواهد نهاد و شاید دومین مکانی فراسوی زمین باشد (بعد از ماه) که انسان در آن اقامتگاههای دیگری خواهد ساخت.
اما بخش دوم مناظره شاید مناظرهای واقعی نباشد و بر فرض اشتباهی بنا شده است. این مناظره مساله را اینگونه صورتبندی میکند که هدف از کاوشهای مریخ هم از سوی بخش خصوصی و هم بخش دولتی تبدیل کردن مریخ به زمین دوم است. این مناظره که اتفاقا از سوی گروههایی از دو سوی طیف سیاسی پشتیبانی میشود، بهخصوص و با تلاشهای بخش خصوصی و بهطور خاص اسپیسایکس که هدف مستعمرهسازی در مریخ را دارد داغ شده است. مخالفان پژوهشهای مریخی در این چهارچوب بیان میکنند که بسیاری از سرمایهداران و دانشمندان از نجات زمین دل کندهاند و حاضر به تلاش برای نجات زمین نیستند و سعی میکنند به مریخ بروند تا آنجا را برای زیستگاه بعدی خود آماده کنند. این نگاه از اساس اشتباه و بناشده بر فرضی غیرواقعی است. اگرچه رویای ساخت اقامتگاههایی بر مریخ و توسعه حضور انسان در منظومه شمسی یکی از رؤیاهای طولانی انسان است، اما هیچکس قصد کوچ گروهی از زمین را ندارد. نه امکان عملی برای این کار وجود دارد و نه کسی به دنبال آن است. اگر هدفی در این راستا وجود دارد در مرحله اول سفر سرنشیندار با اهداف علمی، در مرحله بعد بررسی و آزمودن امکان اقامت موقت یا دائم بر این سیاره و مکانهای دیگر منظومه شمسی با هدف توسعه حضور انسان در منظومه است. این مساله هیچ تضاد و تناقضی با تلاشها برای نجات و حفظ زمین ندارد و اتفاقا از دل کاوشهای فضایی است که بسیاری از فناوریهای سازگار با محیطزیست رشد میکند که در نجات سیاره میتواند نقش بازی کند. شاید در نیمهزاره آینده بهجایی برسیم که شاهد حضور گسترده انسان بر سیارات دیگر باشیم، اما این به معنی نابودی زمین نیست. بهعبارتدیگر انتخابی بین زمین و سایر سیارات نیست. بلکه صحبت از ضرورت توسعه مسیر حضور انسان در سایر نقاط منظومه است. زمین امروز نیازمند نجات و کمک است. بودجهای که صرف تحقیقات و توسعه فضایی میشود در مقایسه با بودجهای که بیدلیل منجر به افزایش آلودگیهای زمین میشود قابلمقایسه نیست. مدافعان محیطزیست زمین شاید بهجای انکار اهمیت برنامهای نسبتا کمهزینه که با هدف آیندهای طولانیمدت در حال اجرا است، بتوانند با تأکید بر اهمیت آن فشار خود برای اصلاح روندهای موجود روی زمین و نجات سیاره را در اولویت قرار دهند. این شبها به مریخ نگاه کنید. جایی که فناوری انسان در اوج خود در حال رخنمایی است و نشانهای از آن است که اگر ما اندکی افق دید خود را افزایش دهیم، به علم اعتماد کنیم و چشماندازی بلند برای خود ترسیم کنیم، چه افق بزرگی پیش روی ما جای خواهد داشت.