پوریا صادقی
پوریا صادقی
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

بررسی بازی FAR: Lone Sails

بازی FAR: Lone Sails روایتی است از یک ماجراجویی کوتاه ولی به یادماندنی در دل جهانی آخرالزمانی.

سرگرمی در بازی‌های کامپیوتری اشکال مختلفی دارد،‌ در یک بازی مثل ماریو می‌تواند حرکت‌های ساده کاراکتر و رد کردن موانع پلتفرمر باشد و در یک بازی مثل Doom، تکه تکه کردن شیاطین؛ اما ویژگی مشترک اکثر این بازی‌ها در سرگرم کردن، قرار دادن گیمر در شرایطی سخت و پرتنش است. فرقی نمی‌کند در حال تجربه اثری ترسناک مثل آخرین ما باشیم یا اثری زبیا و دوست داشتنی مثل Celeste،‌ بازی‌ها معمولا با ایجاد حس خطر، آدرنالین را به رگ‌های ما تزریق می‌کنند و در نهایت باعث ایجاد حس لذت و سرگرمی می‌شوند. برای همین بد نیست گاهی از این تنش‌ها فاصله بگیریم و همچون ماجراجوی کلاه قرمز بازی FAR: Lone Sails، در جهان خاص آن با آرامش سفر کنیم.

بازی FAR: Lone Sails،‌ اثری ماجراجویی است که در همان نگاه اول،‌ تمام ویژگی‌هایش، از دوربین و سیستم کنترل شخصیت بازی گرفته تا شروع نامعلوم و کاراکتر ساکتش، ما را به یاد شاهکار استادیو پلی‌دد یعنی بازی Inside می‌اندازد. موضوعی که اشتباه هم نیست و می‌توان تاثیر اینساید را در جای جای این بازی مشاهده کرد. با اینجال،‌ بادبان تنها هویت خاص خود را دارد و با تمام الهاماتش از بازی استادیو پلی‌دد، به کپی دست‌دومی از آن تبدیل نمی‌شود.

بادبان تنها داستانی است در مورد سفر انسانی کوچک و تنها در دل سرزمینی خشک و از بین رفته. بازی پس از مقدمه‌ای کوتاه و آرام که بیشتر حکم معرفی اتمسفر آن را دارد، سریعا آغاز می‌شود و ما را با شخصیت کلاه قرمز و ساکت خود تنها‌ می‌گذارد. کنترل کاراکتر بازی بسیار ساده است، حرکت راست و چپ، پرش و نگه داشتن وسایل مختلف؛ اما قرار نیست این سفر را با پاهای پیاده انجام دهیم و خوشخبتانه بازی سریعا کشتی منحصر به فرد خود را به ما نشان می‌دهد. کشتی بادبانی مخصوص خشکی که حکم خانه و سرپناه کلاه قرمزی کوچک ما را نیز دارد و وظیفه اصلی گیمر کنترل و نگهداری از آن در طول بازی است.

کنترل کشتی در بازی بسیار ساده و از طریق چند کلید و سوئیچ انجام می‌شود. با زدن کلیدی موادی که در راه پیدا کرده‌ایم را به سوخت تبدیل می‌کنیم تا مخزن کشتی خالی نماند، هر چند وقت یکبار سوئیچ موتور را فشار می‌دهیم تا کشتی حرکت کند و در همین حین نیز باید با کلید دیگر بخار موتور را خالی کنیم، کلیدی هم برای ترمز در نظر گرفته شده است تا در مواقع مورد نیاز سریعا کشتی را متوقف کنیم. همین کنترل کامل و در عین حال ساده بازی حس آزادی عملی خوبی را منتقل کرده و این سفر را بیش از پیش برای ما شخصی می‌کند.

در طول بازی به طور مداوم با استفاده از کلیدها باید ماشین را مدیریت کنید که کم کم می‌تواند حالت تکرار به خود بگیرد و اگر کوتاهی بازی و مقصد نامعلوم آن نبود، می‌توانست به یکی ایراد‌های بزرگ بازی تبدیل شود؛ با اینحال هر از گاهی موانعی در بازی ظاهر می‌شود که شما را مجبور به خروج از کشتی، گشت و گذار،‌ حل پازل و باز کردن مسیر می‌کند. پازل‌های بازی معمولا سخت نیستند و بیشتر از اینکه چالش برانگیز باشند، کنترل ریتم بازی را برعهده دارند. پس از حل بعضی از این پازل‌ها،‌ بخش جدیدی به کشتی شما اضافه می‌شود که امکان کنترل بیشتر و بهتر کشتی را در اختیارتان خواهد گذاشت. برای مثال در یکی از اولین پازل‌ها، کشتی شما مجهز به بادبانی می‌شود که در صورت بودن باد، کمک شایانی به حرکت کشتی و ذخیره سوخت خواهد کرد. با اینکه سادگی گیم‌پلی و پازل‌های بازی در خدمت تم آرام آن هستند ولی می‌تواند مانع آن ارتباط عمیق بین گیمر و جهان بازی شوند و مطمئنا چالش‌های بیشتر به این رابطه کمک شایانی می‌کرد.

نکته زیبای بازی استفاده داستانی از نحوه مدیریت کشتی است. بازی از طریق قرار دادن ما در شرایط آب و هوایی مختلف به طور هوشمندانه‌ای احساسات مورد نظر خود را منتقل می‌کند؛ رفت و آمد بین موقعیت‌های که باید کشتی را به سختی کنترل کنیم و موقعیت‌هایی که یک باد کشتی را به آرامی به جلو می‌برد،‌ به خوبی احساسات مختلف داستانی از جمله شادی،‌ غم،‌ نامیدی و امید را به ما منتقل می‌کند.

داستان بازی ساده است و جز آنچه می‌بینیم اطلاعات دیگری دریافت نخواهیم کرد؛ برای همین بار اصلی داستان‌گویی بازی بر عهده جهان و طراحی هنری آن است. زمین‌های گسترده خالی و تم رنگی خاکستری که حالتی آبرنگی دارند به خوبی حس دنیایی نابود شده و مرموز را منتقل می‌کنند. نحوه طراحی اجزا،‌ سازه‌ها و حتی کشتی بازی منحصر به فرد است و به زیبایی هرچه تمام تر انجام شده است؛ با اینحال جزئیات بعضی از اجسام می‌توانست بیشتر باشد تا بازی حس بهتری را منتقل کند.

بدون شک این ماجراجویی کوچک بدون عناصر صوتی خوب کامل نمی‌شد. ویژگی منحصر به فرد دیگر بادبان تنها موسیقی‌ متن آن است که با تم خاص خود، لحظات مختلف بازی را می‌سازد. در لحظات آرام موسیقی شما را مجبور می‌کند با رفتن به سقف کشتی لحظاتی از کنترل آن دست بکشید و به دنیای بازی خیره شوید و در لحظات سخت،‌ شما را به تکاپو و عکس العمل سریع هدایت می‌کند. در کنار موسیقی خوب بازی،‌ صداگذاری جز در چند مورد خاص، وظیفه خود را به خوبی انجام می‌دهد و مخصوصا در مورد خود کشتی، به بهتر شدن تجربه کمک شایانی می‌کند.

بادبان تنها،‌ همانند آثاری مثل journey و Unravel، یک ماجراجویی احساسی زیبا است که همه می‌توانند آن را تجربه کنند و از این تجربه لذت ببرند؛ سفری که شاید در آن خبر از اتفاقات بزرگ و ترسناک نباشد،‌ ولی در انتها با لحظات کوچک و آرامش، در ذهن شما ماندگار خواهد شد.


نقاط قوت:

  • طراحی هنری زیبا
  • اتمسفر خاص
  • گیم‌پلی ساده و جذاب
  • داستان‌گویی از طریق جهان ‌بازی
  • موسیقی عالی
  • صداگذاری خوب

نقاط ضعف:

  • سادگی بازی
  • زمان کوتاه
  • بعضی کم‌کاری ها در طراحی جزئیات و صداگذاری



بازیبررسیبررسی بازیبازی مستقل
از سفرم، تجربه هام در مسیر یادگیری و ساخت indie games می نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید