پوریا صادقی
پوریا صادقی
خواندن ۷ دقیقه·۵ سال پیش

نگاهی به بازی Assassin's Creed: Origins

بیابان های دوست داشتنی
بیابان های دوست داشتنی

شایعاتی در مورد نسخه بعدی سری سالانه ! آساسین به گوش می رسید که قرار است اینبار این دوستان آدمکش خوشتیپ سری به دنیای مصر باستان بزنند. مطمئنا بسیاری مثل من که از سیاست های دوست داشتنی یوبیسافت و میزان انرژی و وقتی که برای هر بازی میگذاشت زیاد شنیده بودن حس خاصی نسبت به این خبر نداشتند.

سری آساسین که در چند نسخه آخر خود از منظر خوش ساختی و تنوع محتوا در صدر لیست بدترین ها قرار داشت چنان افت کرده بود که حتی تغییر زمان و مکان آن به دورانی جذاب هم انرژی خاصی به دوستداران دنیای بازی تزریق نکند. اما بعد از انتشار بازی و دریافت بازخورد مثبت این حس "خب که چی" به "خب بزار حالا یه نگاهی بندازم" برای من تغییر کرد.

مناظر به یاد ماندنی
مناظر به یاد ماندنی

چند سال طول کشید و بالاخره امسال سعادت این را یافتم که در آن بیابان های عظیم اسب سواری کنم، البته نه هر اسب سواری، تازیدن هایی که ساعت ها طول میکشید، از این سمت نقشه به آن سمت نقشه ، از این گنجینه به آن گنجینه، این دنیا به قدری بزرگ و زیبا بود که لحظه ای نمی توانستم از آن دل بکنم. البته این گردش را مدیون موجود فضایی به نام بایاک شخصیت اصلی داستان هم بودم که هیچ دیواری برایش مشکل ساز نبود. کافی بود روی دیواری رفته و از کنترل خود میخواستید به بالا فشار بیاورد، ایشان چنان جادویی بالا میرفت که من گاهی از جا بلند شده و برای دقایقی فقط ایشان را تشویق میکردم.

این بایاک ظلم دیده در شمشیر زنی هم همیشه آدم را رو سفید میکرد، ضربه ای نبود که بزند و من ذوقش را نکنم، مخصوصا آن ضربه های آخر که هنرمندانه بر سر آن دشمن بخت برگشته فرود می آمد ( و هیچگاه، با هر قدرت و حرکتی حتی یک سر انگشت از مقتولین عزیز را قطع نمی کرد ). خلاصه هر چه از بایاک این medjay دوست داشتنی تنومند و کوه نورد و خفن بگویم کم گفتم، این موجود فضایی که در آخر هم مشخص نشد چطور پا به این کره خاکی گذاشته و حتی بچه دار هم شده محور اصلی جذابیت گشت و گذار در این دنیای بزرگ بود و همیشه مرا ترغیب میکرد که ساعت بیشتری را در بازی بگذرانم.

مبارزات بازی بسیار جذاب است
مبارزات بازی بسیار جذاب است

البته بایاک دست تنها به این دنیای نیامده و دوستان و آشنایان تحفه ای برای راه در نظر داشتند. وسیله ای که هنوز هم نسل بشر به آن دست نیافته و در بازی برای اینکه کسی شک نکند به شکل عقاب طراحیش کردند. پهپادی قدرتمند که چنان دشمنان، گنجینه ها، درهای مخفی را از زیر و روی دیوار و زمین و ساختمان و ... ردیابی میکند که هیچوقت در بازی لازم نیست نگران چیزی باشید. در کنار قصری لم داده و این سیستم هوشمند همه چیز را برای شما نهان میکند، و شما با خیال راحت می توانید تک به تک به سراغ آن ها رفته و به نتیجه مطلوب خود برسید.

پهپاد فوق پیشرفته
پهپاد فوق پیشرفته

البته مشخصا بایاک آدم فضایی نیست و عقاب هم پهپاد نیست ولی غیر اینکه ایشان آدم فضایی باشد هیچ توجیهی دیگری نیافتم که قدرت حرکتی بایاک و تجهیزات فول آپشن عقابش را توضیح دهد. از نگاهی دیگر اما، شاید مادر یوبیسافت از ترس اینکه کودک کوچکش در این دنیای خدایی نکرده، خدایی نکرده چشم دشمن کور کمی کمی اذیت شود، کمی لازم باشد بگردد و بترسد از دشمنی که از پشت به او حمله کند اینگونه هر چه دستش رسیده در بازی ریخته. این مادر معتقد است کودکش باید در امنیت و آرامش کامل به قتل و غارت پرداخته و آینده ای روشن را برای خودش رقم بزند، به همین دلیل من حتی اگر کمی انتقاد به این حرکت مادرانه داشته باشم چون مادر نیستم به او میگویم : نمی دانم، شاید حق با تو باشد.

خب این دنیای بزرگ و رنگارنگ دوست داشتنی بالاخره دنیای یک بازی جهان باز است و چنین جهانی بدون مراحل فرعی چه معنایی دارد ؟ و دوباره مادر یوبیسافت با ریختن هزاران مرحله متنوع و زیبا که برای افزایش لول به شدت نیازمند آنها و برای طی کردن داستان هم به شدت نیازمند این لول ها هستیم، این بخش را تیک زده و شما با ذوق بسیار از این مرحله برو اونجا اونا رو بکش، به اون مرحله برو اونجا اونا رو بکش رفته و در شگفتی این میزان تنوع می مانید. اینجا حیف است به داستان های جذاب و رنگارنگ مراحل فرعی اشاره نکنم، داستان هایی که از حیث زیبایی قبل از خروج از بازی آن ها را فراموش می کنید.

در این دنیای زیبا حیوانات متنوعی نیز وجود دارن، بدون شوخی واقعا این بخش بازی جذاب و بدون شوخی کشتار جمعیت زیادی از هر کدام صرفا برای یک ارتقا کوچک به شدت زجر آور است. حتی کشتار انسان ها برای ارتقا هم خیلی جالب نیست ! برادر من ببخشید مادر عزیز باشد ایرادی ندارد همیشه کشتن و جایزه هایش در بازی ها بوده در آینده هم خواهد بود ولی کمی تنوع، انگار نه انگار ما در نقش یک انسان خوب هستیم، آخر این چه انسانی است که برای یک آپگرید ساده باید دریای خون راه بیاندازد ! در بحث سلاح کمی وضع بهتر است و کشت و گذار مخصوصا در مکان هایی خاص مثل زیر هرم ها حس ماجراجویی و کاوش خود را دارد، بماند که همان حس هم به خاطر پهپادی به نام عقاب و مکان هایی که آنچنان پیچیده نیستن کامل نیست ولی هر چه باشد از آن ها همه کشتن لذت بیشتری دارد.

داستانی هم در این حین گفته میشود، البته با صفحات لودینگ آزار دهنده بسیار !. گفتم در این حین چون هیچوقت قدرت داستان را حس نکردم، صرفا گاهی برای پیشروی سری به مراحل اصلی می زدم اما نبود زمانی که جذابیتی بیرون زده و تو را با خود به درون بکشد، داستانی بدون هوشمندی خاص که با مراحل تکراری از جنس مراحل فرعیِ جذابش پر شده بود و می رفتی که ببینی تهش چی ؟ که آنهم هیچی. پایانی که به هر زوری بود باید این فرزند نامشروع سری را به عنوان فرزند واقعی غالب می کرد. چرا فرزند نامشروع ؟ چون در این بازی هرچه بودیم آساسین نبودیم و اسم بازی چیزی بیش از سواستفاده ای از نام این فرنچایز نبوده و نیست. بی انصافی است اگر به کات سین مخصوص هر باس پس از کشتن آن اشاره نکنم که یکی از جذاب ترین و خاص ترین بخش های بازی را تشکیل می دادند ،البته بیشتر میشود به عنوان پتانسیلی به هدر رفته از آن ها یاد کرد.

بد فکر نکنید، Assassin's Creed Origins یکی از تنها بازی هاییست که بر خلاف رسم همیشگی ام بعد اتمام بخش داستانی آن را پاک نکردم. دنیای بازی جذاب و زیبا، نقشه آن بزرگ و سیستم مبارزه و کنترل کاراکتر هم با ایراداتش دوست داشتنیست و من هنوز ساعت های زیادی برای گذراندن در این جهان لازم دارم اما با اینحال نمیتوانم از سو استفاده یوبیسافت از نام آساسین، طراحی مراحل ضعیف ،داستان معمولی و ساده سازی بعضی بخش های آن بگذرم، اشتباهاتی که باعث شده اثر در نقاطی جذاب و دوست داشتنی و در بخش هایی دیگر خسته کننده و گاهی آزار دهنده باشد.

  • این یادداشت بعد از تجربه بخش اصلی داستانی بازی و تعدادی از مراحل فرعی نوشته شده و نگاهی به تجربه کامل از بازی نیست
بازیبررسی بازی
از سفرم، تجربه هام در مسیر یادگیری و ساخت indie games می نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید