فشن چیه؟
فشن واژه ای هست که خیلی به گوش مون خورده و هر کدوم مون درک خاصی از مد و فشن داریم. شاید اونقدر این واژه رو شنیدیم که کمتر دنبال معنی درست و دقیقی ازش گشته باشیم.
«فشن نه صرفاً لباس و نه صرفاً مجموعه ای ایماژ، بلکه جلوه ای پویا از فرهنگ مادی و بصری هست که نقش مهمی در زندگی اجتماعی و فرهنگی ایفا میکنه.» فکر میکنم این بهترین تعریفی هست که تو کتاب «فشن» اثر ربکا آرنولد خوندم.
فشن یک بیان زیبایی شناختی محبوب در یک زمان خاص و در زمینه خاص، به ویژه در لباس، کفش، اکسسوری، آرایش و مدل مو، تناسب اندام و سبک زندگی هست که توسط صنایع فعال در این حوزه ها در قالب فصل ها و کالکشن های مختلف حمایت میشه. به همین دلیل از بازوهای اقتصادی مهم جهانه که جز ده صنعت مهم در کشورهای توسعه یافته طبقه بندی میشه.
از بعد از رنسانس، فشن به یکی از تاثیرگذارترین پدیده ها در جوامع تبدیل شد که زمینه های متعددی از زندگی انسان رو دربرمیگیره. با اینکه شاید به نظر برسه که فشن یکی از پدیده های سطحی زندگی بشر هست و شاید موضوع زیاد با ارزشی نباشه، ولی در واقع در بخشهای مختلف زندگی روزانه ما در جریانه پس اونقدرها هم موضوع سطحی و بی ارزشی نیست.
فشن به شکل محسوسی وجود داره. پوشاک جزء نیازهای اولیه انسانه و هر روزه مورد استفاده قرار میگیره. راستی چه رسانه ای قوی تر از لباس؟ چه زبانی گویاتر از فشن؟
فشن به بدن های ما و نحوه نگاه ما به بدن دیگران شکل میده. میشه از فشن به عنوان ابزاری خلاق برای بیان هویت استفاده کرد.
شاید قبلاً فشن رو یکی از مشغولیت های فکری خانمها میدونستند ولی امروز میدونیم که فشن اصلاً جنسیت نداره چون فقط محدود به لباس نیست و پدیده ای شامل بسیاری از حوزه های زندگی محسوب میشه.
یکی از نکات جالبی که در مد و فشن مطرح میشه اینه که فشن به شکل گیری هویت افراد، شیوه برخورد مردم با خودشون و با دیگران تاثیرگذار هست اگرچه خیلی وقتها این مساله رو نادیده می گیریم.
فشن همواره به دنبال چیزهای نو هست. تمام تلاشی که همه طراحان، دیزاینرها، استایلیست ها، مدل ها و برندها تو حوزه های مد و فشن انجام میدن، همین رسیدن به چیزهای جدید، نو، تازه و بدیع هست که قبلاً وجود نداشته. درواقع فشن همواره با شکستن ساختارهای قبلی همراه با چاشنی خلاقیت و زیبایی شناسی، تلاش بی وقفه ای برای رسیدن به نو و جدید داره.
فشن دغدغه اصلی اش «نو بودن» هست ولی همواره به گذشته رو میکنه.
فشن تو حوزه های مختلفی مثه بدن، اندام، پوشاک، هویت، مصرف و هنر مرتبط هست که بر مسائلی مثه لباس، موسیقی، شعر، معماری، مبلمان، سبک زندگی و... تاثیر داره.
ویژگی اصلی فشن، تغییر سریع و مداوم سبک هست. به طور خلاصه در فشن "تغییر" و "رسیدن به نو" ارکان اصلی هستند.
همونطوری که میدونین هنر و مد همواره همزیستی و همگرایی دارند. فشن رو گاهی هنر تلقی می کنند ولی خیلی ها هم این تلقی رو قبول ندارن. خیلی از دیزاینرهای فشن هم جنبه هایی از هنر رو در کارهاشون اقتباس کردن. ولی فشن دغدغه های خاص خودش رو داره که همین باعث میشه هیچ وقت نه صرفاً هنر باشه نه صنعت؛ بلکه فرمی از طراحی و دیزاین هست که عناصری از دو رویکرد رو هم دربرگرفته. فشن، به دلیل تاکیدی که بر بدن و لباس داره و این واقعیت که برای فروخته شدن و پوشیده شدن طراحی و اجرا میشه پس شاید نشه اون رو هنر ناب درنظر گرفت ولی از طرفی هم نمیشه فشن رو خالی از معنا فرض کرد.
از نظر تاریخی، فشن مثه نقاشی ، موسیقی، مجسمه سازی و معماری قدمت چندانی نداره ولی یکی از خالص ترین بیان های هنری هست که به صورت روزمره در زندگی ما جریان داره. فشن جلوه ای از هنر و ارتباطات انسانیه که کمک میکنه ارتباطاتی زیبایی شناسانه برقرار کنیم.
فشن توسط هر کسی مورد استفاده قرار میگیره و ربط خیلی زیادی به فرهنگ داره. فشن منبعی هست که به ما کمک میکنه تا بهتر و جذاب تر دیده بشیم. دلیل اینکه فشن مساله مهمی به شمار میره اینه که ساختارهای ذهنی و سلیقه ای رو تغییر میده، استانداردهای زیبایی رو در جوامع و بین افراد جا به جا میکنه. فشن با جهان ما در ارتباط هست و روی تاریخ همین لحظه زندگی انسان تاثیر میذاره.
شاید بد نباشه لباس رو به عنوان یه رسانه قوی نام ببریم. چرا که حرف میزنه و تاثیر میذاره، جایگاهی از ما رو در ذهن و درک دیگران ایجاد میکنه. به جرات میشه گفت که یکی از دلایلی که فشن موضوع بااهمیتی هست اینه که چیزی که ما میپوشیم ما رو تعریف میکنه. به ما هویت میده، باعث احساس جذابیت و اعتماد به نفس میشه، و در روابط میان فردی و در اجتماع باعث تاثیرگذاری میشه. اینجاست که استایل و نوع پوشش اهمیت پیدا میکنه که سعی میکنم تو مطالب بعدی بیشتر از استایل باهم صحبت کنیم.