احتمالاً شما هم شنیدین که میگن، از رو ظاهر، آدمها رو قضاوت نکنین! این حرف میتونه هم درست باشه هم غلط! در مورد درستیاش زیاد نمیتونم اظهارنظر کنم چون یه موضوع اخلاقی و شخصی هست؛ ولی این مطلب در مورد این هست که این جمله گاهی ممکنه اشتباه باشه! چرا؟!
لباس بیانگر قدرت خاصی هست، چرا که به عنوان یک رسانه شخصی محسوب میشه. افراد از طریق نشانههای تصویری Visual Cues نسبت به هم برداشت میکنن. همه ما با استایلمون و لباسهایی که میپوشیم باعث میشیم دیگران برداشتهایی از طریق ظاهر ما داشته باشن. برداشتهایی که ما از طریق لباس ایجاد میکنیم، دیگران درباره ما، سلیقه ما، شخصیت و نگرش، درک ما از زندگی و حتی شغل ما قضاوت و تصمیمگیری میکنن و نمیشه این رو مساله رو درنظر نگرفت.
یه قانونی هست به نام قانون «آلبرت محرابیان» که تو سال 1967 در دانشگاه کالیفرنیا مطرح و اثبات شده، میگه ارتباط بین افراد از 3 طریق صورت میگیره:
کلامی: محتوای چیزی که میگین.
شنیداری: چهطور مطلب رو عنوان میکنین، مواردی مثل تن صدا، لحن و لهجه گوینده و...
دیداری: ظاهرتون وقتی اون مطلب رو دارین عنوان میکنین، زبان بدن Body Language، حالت بدن Body Gesture ،همچنین لباس و استایل.
اگه نمره یک ارتباط رو 100 درنظر بگیریم؛ محتوای شما فقط 7% روی شنونده ممکنه تاثیر بگذاره، از طریق شنیداری 38% و از طریق دیداری 55% . پرواضح هست که این درصدها تو هر موقعیتی متفاوت هست چون به هر حال محتوای کلام خیلی مهمه؛ ولی ارتباطات غیرکلامی رو اصلاً نباید دست کم یا سرسری گرفت!
مطالب خیلی زیادی در این مورد هست که باید چی بپوشیم، چه طور بپوشیم، کجا چی بپوشیم و... از طرفی مقالات زیادی هم در مورد اینکه چهطور لباس و نحوه پوشش ما بر نحوه فکر کردن خودمون، مهارتهای مذاکره، حتی سطح هورمونها و ضربان قلب تاثیر میگذاره.
در واقع، لباسها بر عملکرد مغزی و بدنی ما خیلی تاثیر دارند که خیلی وقتها خودمون هم ازش بیخبریم!
حتماً شنیدین که میگن پوشیدن لباسهای غیر رسمی و کژوال Casual تو مذاکرات خوب نیست؟ دلیلش فقط این نیست که شما باید Dress Code و نحوه پوشش رو در مذاکرات رعایت کنین، بلکه به این دلیل هم هست که لباسها بر نحوه تفکرات و تصمیمگیریهای شما هم تاثیرگذارند.
از جمله این مقالات میتونم اشاره کنم به مطالعهای که تو سال 2015 انجام شد با عنوان «نتایج شناختی لباسهای رسمی» The Cognitive Consequences of Formal Clothing که به افراد گفته شده بود قبل از انجام این تست شناختی یکبار لباسهای فرمال یا رسمی بپوشند، و یکبار لباسهای کژوال، غیر رسمی و راحت. نتایج نشون داد که پوشیدن لباسهای رسمی و بیزینسی مثل کت و شلوار، تفکر انتزاعی و منطقی مثل خلاقیت و ایجاد استراتژی بلند مدت رو تو افراد بالاتر میبره و این به دلیل احساس قدرتی هست که این لباسها برای افراد ایجاد میکنند.
یه تحقیقی تو سال 2014 انجام و در ژورنال رسمی روانشناسی هم عنوان شد که مردان رو به 3 دسته تقسیم کردند، افرادی که لباسهای معمولی خودشون رو پوشیده بودن، افرادی که لباس رسمی مثل کت و شلوار داشتن، و افرادی که لباسهای راحتی و اسپورت پوشیده بودند. این افراد رو وارد یه بازی کردند که تو این بازی، هر کسی باید با یک نفر وارد مذاکره میشد. نتایج تحقیق نشون داد، افرادی که لباسهای رسمی و کت و شلوار پوشیده بودند، معاملات پرسودتری نسبت به اون دو دسته دیگه بدست آوردند، و هم اینکه اون دو دسته دیگه، سطح تستسترون پایینتری نسبت به گروه لباس رسمی داشتن! این مقاله رو میتونین با عنوان Sartorial symbols of social class elicit class-consistent behavioral and physiological responses: A dyadic approach سرچ کنین و بخونین.
با توجه به تمامی این مطالب، باید بگم که تاثیرات استایل و پوشش ما چیزی بیشتر از لباسهایی هست که میپوشیم! لباسها بر خودِ ما تاثیر میگذارند و از طرفی بر روی مخاطب ما، دیگرانی که باهاشون ارتباط داریم تاثیرگذارند و باعث ایجاد برداشتها و قضاوتها میشن. پس خیلی مهمه که بدونیم استایل مناسب ما چی هست. اینجاست که مساله استایل شخصی یا پرسونال استایلینگ پیش میاد.
استایل شخصی ما مثل امضای ماست، باید منحصربفرد و مخصوص خود ما باشه.
همچنین در روند پرسونال برندینگ، مبحث استایلینگ جز هویت بصری برند شخصی محسوب میشه که باید با هویت برند فرد یکپارچه، هماهنگ و سازگار باشه. چرا که برند شخصی برآیندی از چیزهایی هست که میگیم، شیوه گفتن آنها، کارهایی که میکنیم، زبان بدن، آراستگی، سبک پوشش و استایل و درنهایت تصویر و «ایماژی» از ماست که شیوه ارائه خودمون به جهان اطرافمون رو مدیریت میکنه.