وَ خدایی که به شدت کافیست ...
وَ خدایی که به شدت کافیست ...
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

ای با غریب های جهان آشنا حسین...


ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا حسین

ای دل بُریده از همه ی رنگ ها حسین


بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی

ای کشته ی شیوخِ مقدس نما حسین


سَمتِ تو از تمامی مردم فراری ام

ای با غریب های جهان آشنا حسین


ای بی کفن رها شده ی دشتِ کربلا

ما را به حالِ خود تو نکردی رها حسین


مصراعِ (شهریار) چنین نیز خواندنیست:

ای عهده دارِ مردم بی دست و پا حسین


در حقِ دشمنانِ خودَت هم تو سالها

کردی به جای لعنت و نفرین دعا حسین


با یک نفس تمامِ جهنم شوَد بهشت

گویند اگر جهنمیان یک صدا : حسین


امیدِ عابدان شده بعد از نماز حج

امیدِ عاشقان شده بعد از خدا حسین


آری برای یاری او استخاره ها

کردند مومنان و نماندند با حسین


معیار اگر که پینه ی پیشانی است و ریش

تنها نبود این همه اربابِ ما حسین


ننگا به ما که بی ادبانه برایمان

گشته خلاصه در عطش و کربلا حسین


من از حسینِ معرکه گیران گریختم

از این حسین راهِ زیادیست تا حسین


او را اگر که زنده شود باز می کُشند

یک عِدّه زاهدانه و با ذکرِ یاحسین!


ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان

ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان...


محسن کاویانی





شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید