💠 کلبه کرامت - جلسه ۱۱۳۸
سرفصل: جنگ سرد جدید (۱۷)
جنگ ایران اسرائیل – پیمان کوروش؛ معاهدهای برای نابودی ایران
اسلام گرایان چگونه ایران را از شر کوروش گرایان نجات دادند!
برگزارشده در ۵ تیر ماه ۱۴۰۴

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین، إنه خیر ناصر و معین.
خب، بعد از اینکه این نبرد ۱۲ روزه، این جنگ ۱۲ روزه، به آتشبس یا موقت یا دائم کشیده شده و اتفاقاتی که پیرامون این واقعه افتاد، تاریخ را به ۲ قسمت تقسیم میکند: قبل از این واقعه بسیار عظیم که برای نابودی و انهدام اسلام و جمهوری اسلامی طراحی شده بود توسط جمیع شیاطین و مستکبران عالم، و بعد از این تقسیم میشود دورهای که اساساً دیگر تمدن بشری به شرایط ما قبلش برنمیگردد و عمده سازوکارهای حکمرانی تغییر کرد، عمده سازوکارهای نظامی زیر و رو شد و متحول شد، و نظامات تمدنی و انسانی هم دیگر به حالت قبل خودش برنمیگردد. تبیین این شناخت این و ارزیابی و تحلیل این برای تولید علوم انسانی اقتدارآفرین در حوزه این منازعه، فرض واجبی است که محافل فکری و اندیشکدهای نباید بگذارند شامل مرور زمان شود. در اسرع وقت باید تبیین شود، تحلیل شود، ارزیابی شود و دیده شود که ما کجا بودیم، چه دستاوردهایی داشتیم، نواقص و اشکالات ما کجا بود، آنچه که موجب بسط ید ولی فقیه شده بود چه بود، و ولی فقیه کجا بسط ید نداشت، چه خلأهایی داشتیم، چه چیزی را باید تبیین و جایگزین کنیم و پر کنیم تا این مشکلات مرتفع شود. برای این منظور، من بنیانهای استراتژی این جنگی که رخ داد را به طور اجمال به آن میپردازم و نکات کلی این را میبینیم که چرا ما در این مقطع تاریخی در این وضعیت قرار گرفتیم، این جنگ رخ داد و پیامدهای این جنگ چیست.
طرح استراتژیک یهود برای اینکه خودش را به جامعه جهانی تبدیل کند و جهان را به زیر سلطه خودش بکشد، حالا از همه سران کشورهای دنیا، آنطور که رسانههای خود آمریکایی اطلاع میدهند، اینها اتو را دارند، همه را از نظر فساد مالی و فساد اخلاقی اسیر میکنند، در چنگ خودشان میگیرند و مدیریتشان میکنند؛ چون اشاعه فحشا و منکرات میکنند و با فحشا و منکرات جامعه بشری را در چنگ خودشان میگیرند. قوم مغضوب هستند، خدا به آنها غضب کرده. اینها برای اینکه جهان را در چنگ خودشان داشته باشند، از راه فساد وارد میشوند، از راه صلاح وارد نمیشوند، اصلاح نمیکنند، جامعه بشری را فاسد میکنند و در چنگ خودشان میگیرند، چون از این راه سلطه و سیطرهشان را رقم میزنند. راه و روششان همان راه و روش ابلیس است.
اما این بخشی از سازوکار تسلطشان بر نظام جهانی است. در دوره بیش از ۷۰ سالهای که رژیم منحوس یهود را در فلسطین اشغالی با غصب آن سرزمین به وجود آوردند، کشورها را آرام آرام درگیر کردند، آلوده کردند. یک رینگهایی تشکیل دادند، یک نظام خانوادگی تشکیل دادند که قبلاً توضیح دادم، با آن آشنا هستید. اجمالاً ۵ تا از اینها را فهرستوار دوباره به آنها میپردازم که کلیات مبحث برایتان روشن شود.

اینها یک رینگ پیرامونی تعریف کردند از نظر جغرافیایی که کشورهای پیرامون فلسطین. اینها ابتدا به انقیاد رژیم صهیونیستی درآمدند. اولین کشوری که به انقیاد درآمد بعد از خود فلسطین، کشور اردن بود. کشور بعدی را که شکستش دادند، کشور مصر بود که بزرگترین کشور عربی بود. کشور سوم که مسلمان نبود و مسلمان نیست اما به آن نیاز داشتند به عنوان عمق استراتژیکیشان در دریای مدیترانه، کشور قبرس جنوبی بود. کشور بعدی که نیاز داشتند به انقیاد خودشان دربیاورند، سوریه بود و بعدش هم لبنان. که در ماجرای شکست بشار اسد سال گذشته در ۱۴۰۳ و سقوط سوریه، عملاً سوریه هم در رینگ پیرامونی فلسطین اشغالی به سلطه رژیم صهیونیستی درآمد و به دلیل تضعیف لبنان و بعد از شهادت سید حسن و واقعه عملیات پیجرها و غیره، لبنان هم دولتی در آن سر کار آمد که رئیسجمهورش کاملاً با رژیم صهیونیستی هماهنگ است. و در این جنگ ۱۲ روزه اخیر، هنگامی که ایران پاسخ بمباران فوردو را در پایگاه العدید در قطر داد، رئیسجمهور لبنان با لحن بسیار بیادبانهای به ایران توهین کرد و خیلی خط و نشان کشید. بعدش هم که آتشبس شروع شد، اعلام کرد که ما افتخار داریم که برای اولین بار یک جنگی شد، نگذاشتیم لبنان در آن جنگ درگیر شود.
این نکات و اتفاقاتی که افتاده، الان رینگ پیرامون رژیم صهیونیستی را کاملاً برایش به یک محیط امن تبدیل کرده. طی هفتاد سال موفق شد که لبنان، سوریه، اردن، مصر، قبرس و لیبی را به انقیاد خودشان دربیاورند. البته آنجا کشور تونس هم هست که هنوز خیلی رژیم صهیونیستی را نپذیرفته، اما خطری هم برای رژیم صهیونیستی نیست. لذا در حاشیه دریای مدیترانه و در وجه سرزمینی، الان رژیم صهیونیستی دیگر هیچ تهدید سرزمینی ندارد که خیلی خطرناک باشد، و رژیمهای این کشورها کاملاً با این هماهنگند. پس اتفاقی که افتاده، رینگ اول که محیطی جغرافیایی خانواده صهیونیستی سرزمین دریایی اطرافش، الان دیگر کامل شده. این خانواده پیرامونی در طول تقریبا یک سال گذشته تقریباً کامل شده.
رینگ دوم که در ماجرای پیمان ابراهیم نهایی شد، حاشیه جنوب خلیج فارس بود که جریانی شکل گرفت به نام خانواده شیوخ. خانواده شیوخ رژیم صهیونیستی که امارات، قطر، بحرین، کویت، سعودی، عمان این کشورها هستند. اینها رینگ دوم را شکل میدهند. دستگاه سیاست خارجی رژیم صهیونیستی خیلی هوشمندانه در ۷۰ سال این بخش را طراحی کرده و آرام آرام اینها را به خودش وابسته کرده، یواش یواش رابطه را با اینها به وجود آورده. رابطه اول غیرعلنی بوده، بعد یواش یواش سفارتخانهها را علنی کردند و امروز اینها دیگر در واقع رینگ دوم محسوب میشوند.
رینگ سوم کشورهای تورانی هستند، شش کشوری که ادعای جریان ترک بودن را دارند با محوریت ترکیه؛ چون ترکیه اولین کشوری که در منطقه جهان اسلام رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. جمهوری آذربایجان که بسیار وابستگی شدیدی به رژیم صهیونیستی دارد، کشور ترکمنستان، کشور قزاقستان، قرقیزستان، بخشی هم ازبکستان. البته ازبکستان همانطور که میدانید بیش از نیمی از جمعیتش فارسزبانند، دیگر یعنی از تاجیکها هستند که آنجا از کشور تاجیکستان رفتم. در ازبکستان بیش از جمعیت خود تاجیکستان، فارسزبانهای تاجیک در ازبکستان هستند. اما چون بسیاری از مقامات ازبکستان خودشان را در هماهنگی با آن جریان اصطلاحاً تورانی یا جریان ترک تعریف میکنند، این شش خانواده هم رینگ سوم را تشکیل میدهند. با حوصله در ۳۰ سال گذشته بعد از فروپاشی شوروی، رژیم صهیونیستی در این کشورها نفوذ کرده، شبکهسازی کرده، همانطور که مثلاً در آذربایجان خبر دارید، کاملاً آذربایجان در چنگ یهودیهاست و توانسته در رینگ سوم برای خودش یک حاشیه امن درست کند.
رینگ چهارم ربطی به جهان اسلام ندارد؛ چون این سه تا رینگ که الان مطالعه کردیم، غیر از استثنای قبرس که اسلامی نیست، بقیه این کشورها در این سه تا رینگ اسلامی هستند. یک رینگ چهارم تعریف کرده، رینگ خانواده شرقی که مبتنی بر منافع اقتصادی است که شاخصش که بسیار روابط استراتژیکی دارد، هند، کشور چین است، ژاپن، کره جنوبی، میانمار. این رینگ شرقی اوضاع رژیم صهیونیستی را در مناطق شرقی تثبیت کرده. همانطور که اشاره کردم مبتنی بر وابستگیهای اقتصادی است، یعنی شاخصها را آنجا وابستگیهای اقتصادی تعریف کرده؛ چون اگر کشورهای اروپایی و آمریکایی، این کشورهای شرقی میخواهند با کشورهای اروپایی و آمریکایی کار کنند، پیشنیازش این است که تعاملشان با اسرائیل مورد قبول و وثوق باشد. از این راه وارد شده.
رینگ اصلی که از روز اول شکل گرفته در ۷۰-۸۰ سال پیش و بانی این حرکت بوده تا به امروز، همانطور که میدانید، رینگ به اصطلاح خانواده غربی که در رأسشان آمریکا است، انگلیس است که بانی این حرکت بوده در اعلامیه بالفور، فرانسه است، آلمان که در ماجرای به اصطلاح هیتلر خودش را مقصر میداند که نمیدانم این یهودیها را میگم سوزاندن و از این دست موارد، کشور استرالیاست و کشور کانادا. این رینگ اصلی است که با ثباتترین رینگ محسوب میشود.
اینها را وقتی در کنار هم یک، دو، سه، چهار ببینیم، یعنی همه را تجمیعشده ببینید، یک سیستم عجیب و غریبی طراحی کرده رژیم صهیونیستی که از نظر طراحی روابط بینالملل درباره خود، تقریباً میشود گفت در دنیا بینظیر است. یعنی رژیم صهیونیستی آمده خودش را گرفته مرکز عالم، بعد رینگ به رینگ، همه را با خودش تعریف کرده و این لایه لایه همینطوری بسط پیدا کرده. جوری این سیستم را چیده که هیچ خلل و فرجی در روش کارش به وجود نمیآید. یعنی وقتی شما همه این سیستمها را کنار هم میبینید، متوجه این وضعیت میشوید. خب این روندی که در همه این پنج تا رینگ به صورت تجمیعی شکل گرفته، انگار مرکز عالم و کعبه عالم اسرائیل در فلسطین اشغالی و همه در پیرامون آن تعریف میشوند در این شش پرها.
این لایهبندی تقریباً الان دارد نهایی میشود، یعنی ۷۰-۸۰ سال برایش کار کردند، ذره ذره این را گزاره گزاره نمایی و جانمایی کردند، الان دارند مثل آن قطعات پازل به هم میچسبانندش، یکپارچهاش میکنند. این دارد نهایی میشود و در سالهای آینده به یک سیستم بتن آرمهای تبدیل میشود که مثلاً دیگر نشود در آن خلل و فرجی ایجاد کرد.
البته الان بلافاصله شما به ذهنتان خطور میکند که خب پس آمریکای لاتین کجاست؟ آفریقا کجاست؟ اینها اساساً برای آمریکای لاتین و آفریقا محدوده خانوادگی تعریف نکردند؛ چون آنها را اصلاً جزو تیول خودشان میدانند، آنها را در مرحله ماقبل مخاطرهآمیز بودن ارزیابی میکنن یا اروپای غربی.
اما من حیث المجموع، یک خلی اینجا الان در این خانوادهها میبینید، آن هم خانواده فارسیه. خانواده عربیش را دیدید، تورانیش را دیدید، شرقیش را دیدید، غربیش را دیدید. خانواده فارسیش کجاست؟ قبل از اینکه به خانواده فارسیش بپردازم، این نکته را باید عرض کنم که در رینگ دوم، اینها آمدند یک طرحی تعریف کردند به نام پیمان ابراهیم. داماد همین دونالد ترامپ، کوشنر، در دوره قبل که ترامپ رئیسجمهور شد در ۱۳۹۷، ترامپ وقتی سر کار آمد، پروژه پیمان ابراهیم را که مقدماتش فراهم شده بود، دامادش به یک سرانجامی رساند و کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس آرام آرام به این پیوستند. حتی بیرون حاشیه خلیج فارس، کشورهایی مثل سودان، مثل موریتانی، مثل خود مراکش و بقیه هم درگیر این کار کردن در بخشهای دور آفریقا. اما در خود حاشیه جنوبی خلیج فارس، آن ۵-۶ کشور اصلی هدف بودند، کشورهایی که این ظرفیت را دارند از نظر مادی و مالی رژیم صهیونیستی و آمریکا را پشتیبانی کنند. کما اینکه شما در یک ماه گذشته دیدید، دونالد ترامپ آمد اینجا، چیزی در حدود ۵.۱ تریلیون دلار اینها را دوشید و رفت.
این وضعیت خاص یعنی پیمان ابراهیم که ناظر به حرکت حضرت ابراهیم از شهر اور و نجف در حاشیه آن رودخانه تا برود بالا در سوریه، از آنجا برگردد بیاید سمت فلسطین و بعد برود مصر. طرح ابراهیم ناظر به حرکت حضرت ابراهیم علیه السلام است. اینها وقتی این را عملیاتی کردند و توانستند نتیجهاش را بگیرند، اسمش را گذاشتند نرمالیزیشن، یعنی تطبیع که در ایران ترجمه شده به غلط به عادیسازی. عادیسازی یعنی شما اصلاً یهود و صهیونیستها را دشمن خودتان ندانید. البته اخیراً یکی از نمایندگان آمریکایی مجلس آمریکا یک توییتی زده وسط جنگ، همین جنگی که جنگ ۱۲ روزه بین رژیم صهیونیستی و آمریکا با ایران، و در آن توییتش میگوید که یک میلیون عرب فدای ناخن یک یهودی. بعد زیرش مینویسد که این تقبیح میکند جنگ ایران و اسرائیل را که چرا الان ایران دارد موشک میزند و اسرائیلیها آنجا میترسند و کشته یا زخمی میشوند. نگاه نژادپرستانه اینها به یهود این است که یک میلیون عرب باید فدای یک دانه ناخن یک دانه یهودی بشود. عادیسازی یعنی اینکه بپذیرید که اسرائیل سرور شماست، شما برده یهودیت. بله، این سولیوان میگوید که یک میلیون عرب اندازه ناخن یک انگشت یک یهودی نمیارزد. از قول یک رابی گفته، رابی یعنی همین چیزی که اینجا به آن میگویند خاخام، یک خاخامشان، یک عالم یهودی، نظریهاش این است که یک میلیون عرب فدای ناخن یک یهودی بشوند. آن را آنجا نوشته از قول آن رابی و بعدش هم تقبیح کرده درگیری ایران و اسرائیل و ایران را، بعد گفته باید این خاتمه پیدا کند. و این یک سیاستمدار آمریکایی است. این نگاه نژادپرستانه را ببینید.
در یک چنین فضایی، انسان عرب تحقیر شده طرحی را امضا میکند در پیمان ابراهیم که به تیول ایالات متحده درمیان و رژیم صهیونیستی، کشورهای عربی و آن میآید اینجا راحت اینها را به قول خودش میدوشد و ۵ تریلیون دلار ازشان میگیرد و میرود. حالا متوجه میشوید وقتی ایران نه میگوید به آمریکا و رژیم صهیونیستی و موشک میزند تو سر رژیم صهیونیستی، جوانان عرب چرا آنجوری شادی میکنند؟ چون جوان عرب را اینها تحقیر کردند، جوان کشورهای اسلامی در کشورهای مختلف را تحقیر کردند. تنها کسی که میتواند این تحقیر را پاسخ دهد، نه بگوید و بزند به دهن رژیم صهیونیستی و آمریکا، ایران است و این است که در این شبهایی که موشک زده میشد، اینها را پشت بامهایشان فریاد میزدند، جیغ میزدند و جیغ میکشیدند و شادی میکردند، چون پاسخی بود به آن دردهای تحقیری که در وجود اینها زخمهایی که شکل گرفته بود.
این رینگ دوم که مبتنی بر طرح ابراهیم، سازوکارش رقم خورده و شکل گرفته، پیمان ابراهیم را برای رینگ فارسی و ایرانی، یک سازوکار برایش تعریف کردند به اسم پیمان کوروش. اینها گفتند کشور ایران، کشور افغانستان، کشور تاجیکستان، اینها کشورهای فارسی هستند، یک رینگی از دوستان یهودی باید شکل بگیرند، دوستان رژیم صهیونیستی که اینها فارسزبان باشند. این که الان شد ۳ تا پس، مگر نباید ۶ تا باشد؟ گفتند خب بله، ولی ایران باید تجزیه بشود، خود ایران باید به ۳-۴ تا کشور تقسیم بشود با آن ۲ تا کشور افغانستان و تاجیکستان، تشکیل خانواده فارسی رژیم صهیونیستی را بدهند.
این اتفاق عجیب و غریب فتنهای را رقم زد به نام پیمان کوروش. چون پیمان ابراهیم سهلالوصول بود و زود کشورهای عربی چون از سرانشان فیلم و عکس دارند و اینها یک گافهایی دادند، در چنگ اسرائیلیها بودند، آمریکاییها تهدیدشان کردند، آنها مجبور شدند زود بپذیرند. به سمت ایران که میخواست بیاید، دیدند نه، پیمان کوروش به همین سادگیها شکل نمیگیرد. برای اینکه هویت ایرانی بدهند به جامعه فارسیزبان، باید پروژه ایران شهری که از قبل شکل گرفته را شارژش کنند. خب چطور بیایند این را بسطش دهند؟ ما یک منجی داشتیم، ما یهودیها به نام کوروش. ما حول محور کوروش میآییم فارسزبانها را جمع میکنیم و جریان ایران شهری را بسطش میدهیم. چکار کنیم؟ میگوییم آقا کوروش اصالت دارد، مردم ایران بیایید پیرامون کوروش باشید، مردم افغانستان و تاجیکستان، شما خودتان را با تمدن ایران شهری تعریف کنید. لذا یک پولهایی فرستادند داخل ایران، یک جریاناتی را در ایران و آمریکا و اروپا شکل دادند با مدیریت موساد و سیآیای (CIA) که جریان موسوم به ایران شهری را بسطش دهند.

خب میدانید چهار نهله ایران شهری داریم که سه تاش زنده است دیگر. اولیش که همان سنتی است که زرتشتیهایی هستند که به ایرانشهری باستان معتقدند، جریان اوستا و یشتها و سازوکارهای اینچنینی. خب بردی ندارند چون هم جمعیت زرتشتیها کمه، اینکه کشور ایران که بیشترش مسلمان است، خب این نمیگیرد.
جریان دوم جریان آریامهری است، جریانی که از دوره محمدعلی فروغی و گروههای دیگر در دوره رضاخان شروع شده، در دوره محمدرضا به اوج خودش رسیده، در جشنهای ۲۵۰۰ ساله هخامنشیان در شیراز ۲-۳ سال قبل از انقلاب نهادینه شده. این جریانی که موسوم شد به جریان آریامهری با اصالتبخشی به کوروش با مدیریت و هدایت یهودیها و صهیونیستها در دوره قبل از انقلاب در ایران،
جریان ایرانشهری سلطنتطلب که الان نمادش میشود پسر پهلوی در آمریکا و جریان و حزبی به نام فرشگرد.
یک جریانی هم در ایران این را دنبال میکرد ایران شهری را که با هدایت سرویسهای اطلاعاتی فرانسه و سیآیای و موساد داخل ایران انجام میشد به اسم ایران شهری که جواد طباطبایی پشتش بود و این آمد رسوخ کرد در احزاب لیبرال داخلی مثل حزب کارگزاران، اعتدال، توسعه، و جواد طباطبایی شاگردانش را از بین همین جریان گرفت، جریان حزب کارگزاران و غیره، مجله مهرنامه، روزنامه شرق و مجلههای از این دست این ماجرا را پشتیبانی کردند. اینها جریان ایران شهری دموکراسیخواهان است، یعنی اینها دموکراسیخواه و جمهوریخواهان. جریان پهلویها ایرانشهری سلطنتطلبند. تفاوتشان در این، وجه اشتراک که همهشان در یک نکته است: ایران شهری حول شخصیت کوروش. اما یکیشان میگوید سلطنتطلبی، یکیشان میگوید جمهوریخواهی.
البته خود منافقین هم، سازمان منافقین هم جزو این گروهه اما آنها خودشان را ناسیونالیست و ملیگرا میدانند و نزدیک به مثلاً جریان مصدق. و از این جهت سازمان منافقین هم که شما بارها دیدید که مثلاً همین شهردار سابق نیویورک، رودی جولیانی توی جمهوریخواهان یا آن به اصطلاح ماتیس معاون اول ترامپ در دوره قبلی، در همایشهای سازمان منافقین شرکت میکرد و آنجا یک بار گفت که ما با این ۷ آبانهای کوروشی جمهوری اسلامی را ساقط میکنیم که آن جواب را من در همدان بهش دادم که من از کنار قبر مادر یهودیها استر دارم این پیام را به شما میدهم که چه و چه. ماتیس حتی در نشست عمومی سازمان منافقین از اینکه منافقین هم حرکتشان کوروشی و ایران شهری است یاد کرد. منتها ایران شهری منافقین جمهوریخواهان است، ایران شهری سلطنتطلبها پهلوی اینها سلطنتطلبانه است، ایران شهری اصلاحطلبهای داخلی دموکراسیخواهان است. بین دموکراسیخواهی با جمهوریخواهی فرق بگذارید تا نگویید چون هر دوتاش به رای و نظر مردم برمیگرده پس یکی اند. اساساً جریانات جمهوریخواه با جریانات دموکراسیخواه میتوانند هیچ انطباقی نداشته باشند مگر در اینکه رای و نظر جمهور برایشان مهم باشد و رای مردم، والا سازوکارشان متفاوت است.
پس الان شما میدانید که اصالت براندازی جمهوری اسلامی با هویتبخشی به پدیدهایست به نام کوروش و ایران شهری به جای اسلام شهری و تقابل، از تقابل کوروش با امام علی علیه السلام، امام حسین علیه السلام، پیامبر جلیلالقدر اسلام صلوات الله علیه و حضرت حجت عج الله و غیره است. این حرکتی که انجام دادند، کوروش را گذاشتند رو به روی انبیا و ائمه، شاهنامه را گذاشتند به جای قرآن، ایران شهری را گذاشتند به جای اسلام شهری، هویت بهش دادند. حالا یک مدلش ناسیونالیستی در منافقین، یک مدلش سلطنتطلبانه است در جریان فرشگرد، یک مدلش دموکراسیخواهانه است در همین اصلاحطلبهای داخل کشور و در درون نظام. اما اینکه ایران اصالت داشته باشد نه اسلام، این مقدمهچینی داشته که سرویس اطلاعات خارجی فرانسه از طریق جواد طباطبایی نهادینهاش کرده، بعداً سازمان سیا روی جریان جواد طباطبایی سوار شد، کار را جلو برد در داخل کشورم که حسن روحانی در دوره دولت خودش در ۹۷-۱۳۹۶ بهش جایزه فارابی را داد و اعوان و انصار حزب کارگزارانی و عوامل هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی مثل عباس آخوندی و غیره. بعد از اینکه جواد طباطبایی مرد، الان این پروژه ایرانشهری اسلامستیز را دارند دنبال میکنند.
خب اینکه سرویسهای اطلاعاتی فرانسوی، آلمانی، انگلیسی، آمریکایی و اسرائیلی موفق شدند جریان ایرانشهری را در درون حکومت جمهوری اسلامی نهادینه کنند، این برد زیادی برایشان دارد. حالا این پروژه تعریف کردند به نام پیمان کوروش. ظاهر پیمان کوروش پسر پهلوی است و حزب فرشگرد، اما باطن پیمان کوروش جریان اصلاحطلب داخل کشور. چون سازمان سیا و موساد میدانند که پسر پهلوی بلد نیست کشورداری کند، میدانند که تیم و عِده و عُده ندارد و میدانند که پذیرفته نیست داخل کشور، اما اصلاحطلبها هم عِده و عُده دارند، هم تجربه حکمرانی در سطح وزارت و وکالت دارند در مجلس و دولت، هم داخل نظام که کار کردند، مقبولیت پیش مردم دارند، یک جاهایی مردم اینها را میشناسند، میپذیرند، اینها را بیشتر از سلطنتطلبها قبول دارند. منافقان هم که اساساً چهره خطرناک و تروریست و خشنی ازشان وجود دارد، مردمشان گرایش ندارن. اینجاست که سازمانهای اطلاعاتی غربی در پروژه پیمان کوروش بیشتر تکیهشان به ایران شهریهای داخل کشور است نه به ایران شهری خارج کشور.
این ۵ تا رینگی که دیدید، یک رینگی اینجا خالی بود، رینگ فارسیش. رینگ فارسی را چطور دارند تعریف میکنند؟ رینگ فارسی را دارند با روش اصالتبخشی به ایران، وطن، ایران، کوروش، آرش و زدن هر چی رنگ و بوی امت، اسلام، امامت و سازوکارهای اینچنینی دارد که الان بسیار پررنگ است. الان در صدا و سیما بسیار پررنگ، در تبلیغات در و دیوار بسیار پررنگ است. در همین اتفاقی که در این جنگ اخیر افتاد، شخص رئیسجمهور و بیانیه هیئت دولت و اکثر وزارتخانههایش که در مورد آتشبس بیانیه دادند، ذرهای نام خدا و اثر حضرت الله، دست حضرت الله و ائمه و اسلام و اینها نیست. تا جایی که شخص آقای اژهای رئیس دستگاه قضایی ۵-۶ شب پیش، قبل از اینکه این جنگ به این مرحله برسد و آتشبس بشود، در یک برنامه تلویزیونی گفت که در یک جلسهای بودیم با مسئولین، آنجا من گفتم ایران اسلامی، آقایون به من اعتراض کردند که چرا میگی ایران اسلامی، بگو ایران ملی. بعد ایشون میگفت گفتم که خب ایران ملی هم همان ایران اسلامی است. ببینید در جلسات مسئولین کلان مملکتی، مقامات روحانی مملکت جرئت ندارند بگویند ایران اسلامی. کار به کجا رسیده که رئیس قوه قضاییه باید بشود در تلویزیون میگه من گفتم ایران اسلامی، به من حمله کردند که نگو ایران اسلامی، بگو ایران ملی. این حرکت بسیار خزندهای که انجام شده، یک کودتای ایدئولوژیک در درون نظام محسوب میشود. یعنی در درون نظام به زاویه راندن اسلام، به زاویه راندن قرآن، به زاویه راندن دین.
لذا در ایرانگرایی مسئله اینها این است که باید یک نظام یکپارچهای از ایران، افغانستان، تاجیکستان به وجود بیاید و خود ایران تجزیه بشود، تجزیه بشود ۵-۶ تا جز بشه: ایران و افغانستان و تاجیکستان. خانواده ایرانی هم شکل بگیرند حول چه چیزی؟ حول محور کوروش. و در نحلههای گوناگونش این را در ۳ لایه تعریف کردند: لایه قطعی و زیربنایی و اجتماعیش اصلاحطلبها در ایران در مکتب ایرانشهری جواد طباطبایی و حزب کارگزاران و اعتدال توسعه و غیره و ذلک داخل نظام؛ لایه دوم ملیگراییش با سازمان منافقین، هستههای خفته تروریستی منافقین؛ و لایه روبناییاش فرشگرد سلطنتطلبها با نمادی به نام مثلاً شاهزاده و از این دست مواردی که در رسانههای ضد انقلاب مطرح میشود.
این دستهبندی که صورت گرفته برای این کار، فتنهای شکل گرفت در ۲-۳ سال گذشته از سال ۲۰۲۳ به این سو، بعد از دیداری که خود نتانیاهو با پسر پهلوی داشت و آنجا ماجرای فرشگرد که سال قبلش در فتنه ۱۴۰۱ عینی شده بود و تبلور پیدا کرده بود از جنس اینکه مانیفست برایش نوشته بودند برای براندازی و گروههایشان را تشکیل داده بودند. حالا دیگر نتانیاهو این را برجسته کرد، عینی کرد، موساد هم آمد این ۳ گروه: اصلاحطلبها و منافقین ملیگراها و سلطنتطلبها را یکپارچه کرد، از ظرفیت هر سهتاشان برای براندازی جمهوری اسلامی استفاده کند. این بود که ۲ سال روی این پروژه کار کردند برای روزی که به ایران حمله میشود، بتوانند این را عملیاتی کنند و اجراش کنند با این پیشفرض که اگر کوروش که در تجمعات پاسارگاد مثلاً ۱۰۰ هزار نفر جمع میشد برایش و این چیزی که امسال گولشان زد که ۴۷۰ هزار نفر امسال توریست در وضعیت ماه رمضان بلند شدند رفتند شیراز رفتند تخت جمشید و پاسارگاد و اینور و آنور گشتند، رژیم صهیونیستی گفت خب دیگر تمام شده جمهوری اسلامی، اینکه در ماه رمضانش افراد بلند میشوند میروند پاسارگاد و میروند تخت جمشید، پس دیگر ما برای اجرای پروژه اصطلاحاً پروژه ایران شهری کوروشگرای پیمان کوروش کار را بستیم، رفته جلو.
اینکه پیمان ابراهیم را برای کشورهای عربی، پیمان کوروش را برای ایران، و پیمان چنگیز و هلاکو خان را برای مثلاً ترکها و جریانات تورانیها تا مغولستان در نظر بگیرند و برای هر کدام یک شخصیتی را بتراشند و حول آن وحدت به وجود آورند، همه را به خودشان متصل کنند، این هنر استراتژیک یهودیهاست.
۱- طرح استراتژیک یهود برای تحمیل خودش به جامعه جهانی و کشیدن جهان به زیر سلطه خودش در ۷۰ سال اخیر با تعریف رینگهای هموندانش به اجرا درآمده. در این طرح، رژیم یهود چند رینگ طراحی کرده و کره زمین را حول محور رژیم اشغالگر ردهبندی کرده: رینگ نخستش همسایگان جغرافیایی است، رینگ دومش آلهای شیخنشینهای خلیج فارس است، رینگ سومش خانواده تورانیان، رینگ چهارمش خانواده شرقی است که حول منافع اقتصادی است. رینگ پنجمش خانواده غربی است که برای بقای رژیم یهود تعهد استراتژیک دارند.
۲- این طرح در ۷۰ سال گزاره نمایی شده و از سال ۲۰۲۰ به این سو در حال یکپارچهسازی آنهاست.
۳- در رینگ دوم، خانوادههای ۶ آل خلیج فارس را برای عادیسازی (یعنی تطبیع) موسوم به نرمالیزیشن که پیمان ابراهیم نام گرفته، ذیل یک شبکه عادیسازی دستهبندی کردهاند که در سفر اخیر ترامپ، این رینگ بیش از ۵ تریلیون دلار شیر داد به کاخ سفید. در دوره قبل ریاست جمهوری ترامپ، داماد یهودیاش یعنی کوشنر متولی این طرح بود و پیمان ابراهیم به مرور شیخنشینها را در بر گرفت.
۴- ایران در این رینگها کجاست؟ رینگ خانواده کوروش شامل ایران، افغانستان، تاجیکستان؛ و پس چرا ۶ تا پر ندارد؟ این خانواده باید تجزیه بشوند و به ۶ کشور تبدیل بشوند. طرح اسرائیل این است.
۵- خب، رضا پهلوی به دیدن نتانیاهو رفت و کلیات پیمان کوروش را برای بخش اپوزیسیون خارجنشین جمهوری اسلامی دریافت کرد. تشکیلات فرشگرد برای اجرای بخش اپوزیسیونی پیمان کوروش آماده شد.
۶- اما پیمان کوروش برای اجرا ضمانتی بیش از توان اپوزیسیون و فرشگرد نیاز داشت. موساد در دهه اخیر ظرفیت کوروشگرایی را در سه محور کلی دیده بود: کوروشگرایی زرتشتیان (یعنی باستانگرایی خام)، کوروشگرایی سلطنتطلب (یعنی جریان ایرانشهری آریامهری فرشگرد)، کوروشگرایی دموکراسیخواه (یعنی جریان ایرانشهری اصلاحطلب داخل نظام).
۷- نتانیاهو در ظاهر پیمان کوروش را به اصطلاح اپوزیسیون خارجنشین سلطنتطلب پیش میبرد؛ با نظر نتانیاهو، حتی مایک پنس معاون ترامپ نیز در نشست منافقین علناً از براندازی جمهوری اسلامی در ۷ آبانهای متعدد به نام کوروش گفت. اما تکیه نتانیاهو و ترامپ بر کوروشگرایان داخلی، یعنی جریان ایرانشهری اصلاحطلب، بوده و هست.
به نکات اصلی این جنگ داریم یواشیواش نزدیک میشیم.
۸- همه ظرفیت ایرانشهریگرایان برای مقابله با اسلامشهریگرایان توسط موساد و سیا جمع شده. در واقع، پیمان کوروش چتری شد بر فراز سر همهی اپوزیسیون داخلی و خارجی؛ از سلطنتطلب فرشگردی تا جمهوریخواه منافقین، تا دموکراسیهای اصلاحطلب. همه این گروه مدعی ایرانشهری بودند، اما یک نقطه اشتراک و یک نقطه افتراق داشتند: اشتراک همه اینها، مقابله با اسلامشهری است؛ افتراق اینها این است که ایرانگرایان پذیرش جداییطلبی و تجزیه ایران را رقم زدهاند. معضلی که فقط اسلامگرایان میتوانند جلوش بایستند و خنثی کنند.
ببینید پروژه کوروشگرایی یک ویژگی دارد: رژیم صهیونیستی و آمریکا دنبال تجزیه ایراناند. الان بین اپوزیسیون یک دعوایی شده که آیا ما میخواهیم ایران یکپارچه را حفظ کنیم، یا میخواهیم اجازه بدهیم ایران تجزیه بشود؟ چون موساد با تجزیهطلبهای ترک همکاری میکند، با تجزیهطلبهای کرد همکاری میکند، با تجزیهطلبهای عرب، با تجزیهطلبهای بلوچ. چطور میشود هم میخواهند ایرانشهری را رقم بزنند ایران اصالت داشته باشد، هم میخواهند ایران را تجزیه کنند؟ اشتراکشان در کجاست؟ در یک نکته است: کوروش را همهشان قبول دارند. افتراقشان در کجاست؟ در این است که دچار مشکل شدهاند سرِ تجزیه. نه فقط افتراق در اینکه یکیشان میخواهد سلطنت ایجاد کند به نام پهلوی، یکیشان میخواهد جمهوریخواه باشد، من به منافقین که میخواهد به اصطلاح دموکراسیها باشد به نام اصلاحطلبان. فقط آن چیزی که میتواند، آن جریانی که میتواند یکپارچگی در ایران به وجود بیاورد، نگذارد ایران تجزیه بشود، آن فقط جریان اسلامگرا و امتگراها هستند.
در این بین، جریان ایرانشهری داخلی موسوم به اصلاحطلبان، نسبت به جریان ایرانشهری کوروشگرای خارجی، یک مزیت نسبی برای موساد و سازمان سیا دارد: بخشی از مصادر قدرت را الان در داخل در دست دارد که آنها ندارند (یعنی فرشگرد و سلطنتطلبها ندارند) و برخلاف جریان سلطنتطلب، تجربه وزارت و وکالت دارد. آمریکاییها احساس میکنند اینها برایشان بهترند، موساد احساس میکند اینها برایشان بهترند.
۹- جمهوریخواهانی که در دوره نخست ترامپ پیمان ابراهیم را مساعدت کردند و مقدمات گرد آوردن اپوزیسیون ایران زیر پرچم کوروشگرایی را فراهم ساختند، برای دوره دوم ترامپ، با دست پر وارد صحنه شدند: پیمان کوروش. اکنون، همهی اپوزیسیون خارجی و داخلی ایران که متعهد به ایرانشهری سکولار و ضدیت با اسلامشهری بودند، با یکدیگر رقابت میکنند در چه چیزی؟ در بهرهمندی بیشتر از کیک پیمان کوروش. میراث داران محمدعلی فروغی و جریان ایرانشهری پهلوی در دوره پهلوی اول و بعد پهلوی دوم، با میراث داران سید جواد طباطبایی و جریان ایرانشهری لیبرال دموکراسیهای درون نظام، به تکاپو افتادهاند تا سهم بیشتری داشته باشند؛ غافل از آنکه ایران سرزمین اسلام است و تمدن آن اسلامشهری است، نه ایرانشهری. اینجا مملکت امام علی علیهالسلام، امام حسین علیهالسلام، امام رضا علیهالسلام و امام مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف است (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم)، نه سرزمین کوروش. سیا و موساد خطا کردند که کوروش را رودرروی علی علیهالسلام و آل علی علیهالسلام قرار دادند. هر که با آل علی درافتاد، ورافتاد.
این مبانی، آن چیزیست که شنیدید: قرار بوده که روز جمعهای که اینها جنگ را شروع کردند و ترورها را انجام دادند، مردم در بازی ایرانشهری بریزند تو خیابان و جنگ را رقم بزنند. الان شما دیگر میدانید که خطری که جمهوری اسلامی را تهدید میکند، پروژه ایرانشهری است. سیا، امآیسیکس، موساد و سرویسهای دیگر، ایران را گذاشتند جای اسلام، کوروش را گذاشتند جای امام علی، پیامبر، امام حسن، امام حسین، شاهنامه را گذاشتند جای قرآن، پاسارگاد را گذاشتند جای حرم امام رضا و مواردی از این دست. این ثنویت و دوگانه بود، تقسیمی که انجام دادند. این باید مطالعه بشود. سرتان را بیندازید پایین، چشمتان را باز میکنید، میبینید شدهاید یک جامعه بیهویتی که یهود طراحی کرده: اول، یهود کشورهای عربی را از عرب بودن تهی کرد، از اسلام تهی کرد، آمد دوشیدشان. رفت ترکها را از هویت اسلامی جمهوری آذربایجان، ترکیه و غیره و ذلک خالی کرد، دوشیدشان. حالا میخواهد ایرانیها هم از هویت اسلامی خالی کند؛ یک ایرانی بیهویت. معماری که اسلامی، حافظ و سعدی و مولوی و صائب تبریزی و فردوسی و اینها همه که اسلامگرا هستند، این ایران به چهار تا تکه سنگ که در تخت جمشید است؟ اول تو را از بنیانهای دینیت میزنند، از امام حسین جدا میکنند، از قرآن جدا میکنند. بعد وقتی از خاصیت افتادی، بعد آن وقت بنشین ایرانیگرایی سق بزن!
موفق و موید باشید انشاءالله. والسلام.
◀️ مشاهده در یوتیوب:
◀️ مشاهده در آپارات: