💠 کلبه کرامت - جلسه ۱۱۲۷
سرفصل: دکترین دموکراسی آمریکایی (۵۲)
حفظ نظام (۲۲)
ترامپ را فقط ترامپ نابود میکند!
برگزارشده در ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۴

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین، انه خیر ناصرا و معین.
خب ترامپ خط و نشون کشید و همه رو آورد پای به قول خودش میز مذاکره با این تعبیر بی ادبانه که دیروز به کار برده که همه افتادن دنبال این و مثلاً باسن اینو میبوسن که این در مورد تعرفهها کوتاه بیاد و همه دارن التماسش میکنن مذاکره کنه و از رژیم صهیونیستی که سر تعرفهها رفته مذاکره کنه تا چین، از کانادا تا اروپا، از کشورهای عربی وابسته به ایالات متحده تا جمهوری اسلامی ایران، همه رفتن با شیطان مذاکره کنند و این مذاکره نیست، این مغافله است.
توماس فریدمن، سرمقالهنویس معروف روزنامههای شاخص ایالات متحده، پریروز یه متنی نوشته بود در مورد اینکه آبراهام لینکلن یه روزی نوشت که آمریکا را فقط آمریکا میتواند نابود کند و گفت که ترامپ داره آمریکا رو نابود میکنه. واقعیتش اینه که ترامپ را فقط ترامپ نابود میکند و این نیست مگر از این جهت که او یک فرعون است.
خب، سوال اینه که ترامپ کیه و درباره چه میاندیشه؟ چگونه میاندیشه؟ همون طور که مستحضرید، ترامپ یه سلبریتیه. ابتدا یک سلبریتیه. ترامپ از تقریباً ۳۵ تا ۴۰ سال پیش که به شدت رسانهای بود، حتی در بعضی فیلمهای سینمایی و آثار نمایشی در حد یه پلان سکانس نقش ایفا میکرد با هویت اصلی خودش. مثلاً در همون فیلم سلبریتی ۳۰ سال پیش ساخته شده بود، دیدید که ترامپ اونجا نشسته داخل یک رستوران گرونقیمتی و خبرنگار میره، این چون شناخته شده است، میره میگه: «آقای ترامپ هم اینجاست»، میره مثلاً باهاش مصاحبه میگیره. ترامپ اساساً یک سلبریتیه و سلبریتی با یک پدیدهای روبروست به نام خودانهدامی. سلبریتی ماهیتاً آنتروپی سیستمی داره، چون میخواد دیده بشه، میخواد همیشه توی چشم باشه. اصطلاحاً تعبیر قرآنیش به قول یکی از علما «ملاء» یعنی چشمپرکن، یعنی اگر در چشم نباشه احساس میکنه یه چیزی رو گم کرده، یه چیزی رو نداره، یه خلائی داره. پس اولین چیزی که یک انسان رو نابود میکنه و انسان رو به ضد خود انسان تبدیل میکنه، سلبریتیسم یعنی در چشم بودن و چشمپرکن بودن و اینکه اگر یه موقعی جلو چشم نبود حتماً نیست دیگه، نابود شد. میگفت: «از دل برود هر آنکه از دیده برفت». اینا میخوان از دلها نرن، لذا مدام سعی میکنن که در دیدهها بمونن.
خب، این اشکال بزرگیه. قاعده معکوس داره. قاعده معکوسش اینه که انسان بهتره در دیدگان دیگران نباشه مگر به حسب اقتضا و نیاز. دیگه بالاخره شما میخواید برید نونوایی، نون بگیرید، باید اون آقای نونوا رو در اون حدی که نیاز شما رو تامین میکنه رو ببینید. سوار تاکسی میشید، باید در اون لحظاتی که داره شما رو میرسونه تا مقصد، اون راننده تاکسی رو ببینید. دردی دارید، به طبیبی مراجعه میکنید، اون لحظاتی که داره درد شما رو درمان میکنه و طبابت میکنه، شما طبیعتاً مجبوره که جلو چشم شما باشه تا شما ببینیدش. به حسب نیاز، انسانها در چشم دیگران باشند. اما اگر فراتر از نیاز هر کسی سعی کرد در چشم دیگران باشه، این ایجاد آنتروپی سیستمی میکنه و خودانهادمی و انسان خودش رو منهدم میکنه. وقتی کسی زیادی خواست در قلب دیگران باشه، خواست در چشم دیگران جا باز کنه، خواست در گوش دیگران باشه، اون خوانندهای که زیاد در گوش دیگرانه، اون کسی که زیاد در چشم دیگرانه، اون کسی که زیادی میخواد جایی در قلب همگان داشته باشه، در قلب هیچ کس جا پیدا نمیکنه و خسته میکنه دیگران رو. یه روزی خلاصه، همه این رو از قلب خودشون میریزن بیرون. ضمن اینکه قلب انسانها خانه خداست و کسی که سعی میکنه در قلب انسانها که خانه خداست برای خودش یک جایگاه ثابت ایجاد کنه و میخواد جای خدا رو در قلب دیگران بگیره. پس سلبریتی و رویکرد خلق و خوی سلبریتی داشتن برای ترامپ یک عامل انهدامش محسوب میشه.
ترامپ یک ویژگی دوم داره، اینه که قماربازه Gambler، اهل قماره. قدرت به قول خودشون خطرپذیری بسیار بالایی داره. یه گوشههایی از نیویورک رو میگیره، مثلاً یه چیزی ایجاد میکنه، یعنی یک محاسباتی داشته در خرید و فروش و همیشه قمار میکرده و غالباً هم برنده بوده. حالا با کلک و با دوز و با حقه و نیرنگ و با هر چیزی. کسی که قماربازه و روی سازوکارهای حقیقی معامله نمیکنه، مبایعه نمیکنه، بلکه تاس میریزه و به قول فرانسویها روی شانس حساب میکنه. کلمه مثلاً فرانسوی «شانس». میخواد از اون سازوکار جلو بره. چنین کسی مثل فواره میمونه که وقتی رفت بالا، بالاخره یه بارم تو این قمارش میبازه همه چیز رو و همه چیز رو از دست میده.
پس یه عامل دیگه خودانهدامی و آنتروپی سیستمی هم روحیه قماربازی داشتن و گمبل بودن و بورس بازی. شغل اصلیش تاجره، یعنی مرچنت، یعنی سوداگر. بدترین خوی در وجود انسان، سوداگری. انسانی که خوی سوداگری و به اصطلاح خوی مرچنت بودن داشته باشه، این به انهدام خودش میانجامد. سوداگری انسان رو از انسانیت انسان تهی میکنه. انسانی که فقط دنبال محاسبه دو دو تا چهار تا برای اینکه هی مال و اموالش رو بیشتر کنه و حسب آنچه که در قرآن فرموده: «ٱلمَالُ وَٱلبَنُونَ زِينَةُ ٱلحَيَوٰةِ ٱلدُّنيَا»، اینکه با سوداگری انسان هی مال مال بیشتری ایجاد کنه یا فرزندان بیشتری داشته باشه، اینا صرفاً و علیالنهایه زینت حیات دنیا هستن و زمینه ابتلا.
این مشکل سوم در ویژگیهای دونالد ترامپ که تاجر و مرچنت و نوع تفکر مرچنت و سوداگری امروز، خلق و خوی یهودیه. این فرهنگ مرچنت بودن، رباخوار بودن، گمبلر و قمارباز در بورس بودن، این ساز و کارها از ذهن و قلب و مغز یهودیها تراوش کرده. در تاریخ ۳۴ هزار ساله اخیر یهود در نظام مالی ربوی و بعداً در ۵۰۰ ۶۰۰ سال اخیر در ایجاد بانک، سپس ایجاد بورس، سپس ایجاد ساز و کارهای مالی اینچنینی و علیالنهایه تبیین و تدری مفهومی به نام مرکانتیلیسم و مرچنت بودن و سوداگر بودن، ساز و کاری رو به عنوان فرهنگ مالی و اجتماعی نهادینه کرد که امروز به عنوان یک ایدئولوژی در جهان مطرح. مرکانتیلیسم، مرچنت بودن و تبدیل شدن به بورژوا، نظام بورژوازی، این خوی یهودیه. هر کس خلق و خوی مرچنت بودن داره، از این حیث او در عمل یهودیه. یهودیان امت حضرت عیسی، یهودیان امت پیامبر اسلام، یهودیان بودا، یهودیان شینتو، یهودیان هر دین و نحله آسمانی و زمینی، کسانیاند که یه دین و مرام و مسلک دیگهای دارن اما باور اجتماعیشون مرکانتیلیستی و سوداگرانه است.
سوداگری در خوی، خوی سوداگری در انسان برای یک هدف گذاشته شده که انسان خودش رو به خدا بفروشه. مبناش هم آیه ۱۱۱ سوره توبه است. البته خدا از ناس نمیخره، فرموده فقط از مومن میخره: «إِنَّ ٱللَّهَ ٱشتَرَىٰ مِنَ ٱلمُؤمِنِينَ أَنفُسَهُم وَأَموَٰلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ ٱلجَنَّةَ». این خوی در انسان به ودیعه نهاده شده که انسان بداند باید فروشنده باشد و مشتریش یکی بیشتر نیست، اونم الله است «إِنَّ ٱللَّهَ ٱشتَرَىٰ» الله مشتریست. «إِنَّ ٱللَّهَ ٱشتَرَىٰ» من الناس نیست، «إِنَّ ٱللَّهَ ٱشتَرَىٰ مِنَ ٱلمُؤمِنِينَ»، فقط از مومن میخره. چه چیزی رو میخره؟ مالش و نفسش رو: «إِنَّ ٱللَّهَ ٱشتَرَىٰ مِنَ ٱلمُؤمِنِينَ أَنفُسَهُم وَأَموَٰلَهُم». چی به جاش میده؟ به «بِأَنَّ لَهُمُ ٱلجَنَّةَ». «فَاستَبشِروا بِبَيعِكُمُ» و وقتی که مومن میفروشد مال و نفسش رو به الله، بشارت میده بهش با این بیعی که کردید که «ذلک فوز العظیم»، این فوز عظیم هست. اما انسانی که این قوه رو در خودش داره، قوه مبایعه، انسان قوه فروشندگی داره، بهش میگیم قوه مبایعه، قوهی بیع کننده. شهید به این قوه دست پیدا میکنه، قوه بیع خودش رو میفروشه. در همین آیه میفرماید: چه بکشید چه کشته بشید «وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ»، وعده حقی است در تورات و انجیل و قرآن که شما با این فروشی که کردید، خدا این بیع رو از شما میخره. وقتی شما فروختید و فوز عظیم رو به شما میده، شهید این قوه رو در خودش برجسته میکنه، قوه مبایعه.

اما قوهای که انسان دیگهای در خودش میپرورونه، انسان مرچنت و انسان بورژوا، قوهی خریده. ببینه، خیلی فرق میکنه ها، کاملاً ماهیت متضاد داره. انسان مومن خود فروشه، خودش رو میفروشه به خدا. به این فروش میگن بیع. شرا و مفهوم مشتری درباره حضرت الله است: «إِنَّ ٱللَّهَ ٱشتَرَىٰ» الله مشتریست و این کسی که فروخت «فَاستَبشِروا بِبَيعِكُمُ» بشارت باد: «بر این بیعی که کردی، خودتو به الله فروختی». اما در مرکانتیلیزم برعکس، کسی که مرچنت سوداگره چیکار میکنه؟ مال خودش، مال خودش، مال دیگران هم مال خودش، یعنی میخره. جای شرا که مربوط به حضرت الله با بیع، عوض میشه میشه مشتری، همه چیز رو میخره. خب این وقتی میخواد همه چیز رو بخره، چیزی رو باید بفروشه، دیگه چیزی باید ما به ازش بده. چه چیزی رو میده؟ خودش رو میفروشه. به این دلیل، این خوی، خوی یهودیه. این خوی، خوی مذموم شده است، مذمت شده است، ممدوح نیست، مدح نمیشه.

تکرار میکنم، انسان هیچی نگفت، هر چی داره مال و نفسی که هست، الله بهش داده. اینی که الله بهش داده، این مال و نفس رو میفروشه به الله. وقتی فروخت به الله، در این مبایعه، در این بیعی که صورت میگیره، به فوز عظیم میرسه، مثل شهید. اما یه کسی همین مال و نفسی که داره که از الله بهش رسیده، با این شروع میکنه مال و نفس دیگران هم برای خودش میخره. همین خلقیاتی که الان ترامپ داره، به همه زور میگه، مال همه داره میگیره. توی همین یکی دو ماه اول، ۵ تریلیون دلار از بحرین و امارات و قطر و عربستان و ژاپن گرفت. بعدم رفت گفت: «من از ۷ تریلیون دلار کسری، ۵ تریلیون دلارش رو، یعنی ۵۰۰۰ میلیاردش رو تامین کردم». به همه هم تعرفه بست و مال خود آمریکاییها، مال خود آمریکاییها، مال دیگران هم مال آمریکاییها با شعار «اول آمریکا». میشه سوداگری میشه خلقیات یهودی، یعنی تلاش میکنند که آنچه در دست دیگران هست را تصاحب کنند و میخرند. سوداگرن.
این تاجر مسلکی و مرچنت بودن و تربیت و خوی یهودی، اون رو نابود میکنه. ما در قرآن مفهومی داریم و مفقودی داریم به نام «تجارت لن تبور»، تجارت لن تبور، تجارت لن تبور که انسان رو نجات میده. اما تاجری مثل ترامپ دزد سر گردنه است. پس سومین ویژگی ترامپ تاجر و مرچنت بودن و داشتن خلق و خوی یهودیه.
ترامپ سلبریتی، قمارباز، مرچنت، چهارمین ویژگیش اینه که طاغوته، طاغیه، مستکبره، مقام استکباری برا خودش قائله. میگه: «من ترامپ اکبر». ما میگیم: «الله اکبر». یعنی مقام کبریایی فقط مختص الله است. ترامپ میگه: «نه، نگید الله و اکبر، باید بگید ترامپ اکبر، ترامپ اکبر». یعنی برای خودش مقام استکباری رو مثل فرعون استعلایی قائله. ضمناً مستبد، استبداد جهانی رو حاکم کرده، خودش رو مستغنی میدونه، در صورتی که داره دست میکنه تو جیب همه ملتها، همه کشورها، اما جوری رفتار میکنه انگار که مستغنیه، یعنی نه نیاز به الله داره، نه نیاز به چیز دیگهای داره. خیلی روحیه عجیب و غریبی داره. جمیع این خصال میشه طغیان. لذا ابلیس خلق، خلق و خوی رو پایهگذاری کرد که الان نمرود و فرعون و صدام و مثلاً رضاخان یا چنگیز و هیتلر و در دوره اخیر هم ترامپ و نتانیاهو این رو بسطش دادن.
الان نماد طاغوت: «ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۖ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَولِيَآؤُهُمُ ٱلطَّـٰغُوتُ يُخرِجُونَهُم مِّنَ ٱلنُّورِ إِلَى ٱلظُّلُمَٰتِ». الله ولی اونایی که ایمان آوردن میگیره، خارجشون میکنه از ظلمات، میبرشون سمت نور. «ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ». اما طواغیت برعکسن «وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ». اینایی که اهل زد و بند با ترامپ هستن و منتظرن ترامپ یه تکه استخونی جلوشون بندازه و تحریمی رو براشون برداره و «وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَولِيَآؤُهُمُ»، اینایی که کفر میورزن، یه دونه ولی ندارن، جمع میبنده:«أَولِيَآؤُهُمُ ٱلطَّـٰغُوتُ». این «أَولِيَآؤُهُمُ ٱلطَّـٰغُوتُ يُخرِجُونَهُم مِّنَ ٱلنُّورِ إِلَى ٱلظُّلُمَٰتِ»، اینا رو اخراج میکنن، اخراج میکنن اون طواغیت. از نور میبرنشون به سمت ظلمات. به این دلیل که هیچ جور مذاکرهای با امثال ترامپ به نتیجه نمیرسه، چون مذاکره بر سر ظلمات. یه همچین سازوکاری داره.

یک فرعون مدرن، یک طاغوت بالفعل. فرعون رو فرعون نابود کرد با اسراف انبیا. اون مسلمانی که تقیه کرده بود در دربار فرعون بود، به اون قوم و به درباریان و فرعون به همه گفت که یه یوسفی آمد، یه پیامبری به نام یوسف، اسرافش کردید، توجه نکردید. حالا هم یک پیامبری اومده به اسم موسی، دارید دوباره اسرافش میکنید. خب اگر فرعون و اطرافیانش میپذیرفتند اسراف نمیکردن، نتیجه این نمیشد که بلند شن. وقتی این داشت قوم بنی اسرائیل رو میبرد، دنبالش بیان، اونجا که در رودخونه وقتی شکافت و اینا رد شدن از اون آب دریا و رودخونه، دنبال اینا رفتن، آب به هم اومد و اینها غرق شدن. آخرین لحظه گفت که اسلام آوردم. خدا فرمود: «الان دیگه دیره، اما تو رو آیت قرار میدم برای آیندگان». آیت. تو رو آیت قرار میدم برای آیندگان.
فرعون رو فقط فرعون میتونست نابود کنه به دست خودش، چون خدا برای رستگاریش موسی رو فرستاد که حجت تموم بشه. ترامپ هم به دست خودش نابود میشه، خودش و آمریکا رو نابود میکنه و مدرنیته رو نابود میکنه. البته آیت، آیه بینهای به نام جمهوری اسلامی برای تنبه و عبرتگیری آمده و اینا اگه توجه کنن، آمریکاییها، اروپاییها، مستکبرین، فراعنه در راسشون طاغوت کاخ سفید، متوجه میشن که آنچه به اسم جمهوری اسلامی است، یعنی آیه بینهای به نام شجره طیبه جمهوری اسلامی، او باید توجه کنه و از این مسیر رستگاری خودش رو رقم بزنه. مطمئنیم که توجه نمیکنه مثل فرعون و مطمئنیم که خودش غرق میشه، همراهانش رو هم غرق میکنه، آمریکا رو هم نابود میکنه. و آمریکایی که روزی بود تا ترامپ شد رئیس جمهورش و امروز ترامپ خودش رو رئیس جمهور آمریکا نمیدونه، خودش رو امروز شاه آمریکا میدونه با اون تصاویری که تو نشریات آمریکایی عزیز زدن تحت عنوان کینگ و یک تاجی هم روی سرشه و خودش رو حاکم جهان میدونه. خیلی تلقی و ظهور و بروز و تظاهرهای کودکانهای ازش سر میزنه، مثل همین نگاه استکباری دیروزش که توهینآمیز، همه کشورهایی که ازش درخواست کرده بودن که فعلاً تعرفهها رو تاخیر بندازه و رفتن یکی یکی با مذاکره کردن. خب یه تعدادی زیادی از کشورها رو ۹۰ روز وضع تعرفه رو براشون به تعویق انداخت دیگه. تا با یه توافقهایی باهاشون برسن. اما تحقیرشون کرد. آمد دیروز پشت میکروفونها و گفت که اینها آمدن پشت این رو دارن میبوسن، التماسش میکنن که برای مذاکره چیکار کنن. این هی اینا رو داره میریزه به حساب خودش که چقدر مقتدره و چقدر قویه و چقدر فلانه. و فرعون را فرعون نابود میکند و به تعبیر آبراهام لینکلن، آمریکا را فقط آمریکا میتواند نابود کند و ترامپ را ترامپ نابود میکند.
پس در پاسخ به این پرسش که ترامپ کیست؟ ترامپ یک سلبریتی، قماربازه، به طور مشخص تاجر، طاغوت و سرنوشت همه طواغیتی که از هوای نفس خودشون تبعیت کردند و همه پیروانشون که از هوای نفس او تبعیت کردند مشخصه، از فرعون و نمرود گرفته تا رضاخان و محمدرضا و صدام و همه جنود این چنینی ابلیس.
اما بعد از پاسخ به این پرسش که ترامپ کیه و چگونه میاندیشه، باید بگیم که بپرسیم که ترامپ درباره ما چگونه میاندیشه؟ ترامپ دو تا زاویه نگاه به ما داره: یه بار زاویه نگاه خودشه، یه بار زاویه نگاه نتانیاهو، از منظر او و عینک نتانیاهو به ما نگاه میکنه. ترامپ جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی رو تحقیر کننده آمریکا میدونه. یه روز ریگان، ابتدای انقلاب، تازه شده بود، رئیس جمهور گفت: «ایران ما را تحقیر کرده است». امام فرمود: «این تازه اول کار است». خیلی انعکاس داشت، یعنی اون جملهی ریگان اعترافی بود که ایران ما را تحقیر کرد با این انقلابش و امام صحه گذاشت که این تازه اول کاره. این سال ۶۰-۵۹ و بود. ۴۰ سال بعد، استمرار این روند تحقیر برای آمریکا بسیار دشوار بوده. آمریکا فقط یک چیزی نیاز داره: نیاز داره که ایران بره بنشینه باهاش مذاکره کنه. هیچ نتیجهای هم حاصل نشه، یعنی نه از طرف آمریکا تحریمی برداشته بشه، نه از طرف ایران موشکی حذف بشه، انرژی اتمی، پیچ و مهرههاش باز بشه، هیچ توافقی صورت نگیره. فقط اینکه ایران شیطان بزرگ رو به رسمیت بشناسه، بره بنشینه باهاش پای میز مذاکره. حالا متوجه میشید حسن روحانیها که این روزها از لونه اومدن بیرون، دارن نسخه میپیچن یا جواد ظریفها یا خیلیهای دیگهشون. سخن ترامپ اینه که: «من میراثدار حکومتی در کاخ سفید هستم که ۴۶-۴۵ سال پیش، ایران این حکومت و این کاخ سفید رو در دوره کارتر و ریگان و بوش پدر و کلینتون و بوش پسر و اوباما و دیگران تحقیر کرد و من باید پاسخ این تحقیر رو بدم». هر آمریکایی در هیئت حاکمه آمریکا در کنج ذهنش این هست که باید پاسخ این تحقیر رو بده. تنها ملتی که آمریکاییها رو تحقیر کردن، ایرانیها بودن و شیطان بزرگ از این ماجرا عصبانیه، چون تنها ملتی که توانست چنین اتیکت و برچسبی به این موجود خبیث بزنه و بگه آمریکا شیطان بزرگ و استکبار جهانی و تروریست به الذات و ام الفساد قرنه، فقط ایران و امام بود.

امام گفت: «این آمریکا تروریسته به الذات، ذاتش تروریستیه». رفتن پوست کله سرخپوستها رو کندن، اسمش رو گذاشتن آمریکا، کشوری به نام آمریکا نبود. ام الفساد، یعنی مادر همه فسادهاست. خب امروز دیگه کسی نمیتونه این رو رد کنه. اون روزی که امام میگفت اینا پشت زرورق حقوق بشر و دموکراسی و به قول خودشون آزادیخواهی و آپارچونیتی، آمریکا سرزمین فرصتها قایم شده بوده، امروز همه میدونن که آمریکا منشا همه فسادهاست، یعنی علناً از همجنسبازی دفاع میکنن، علناً از فحشا دفاع میکنن، علناً از ربا دفاع میکنن، علناً از قمار و شرب خمر و ظلم و زور و کفر و الحاد و شر و شرک و عناد و از همه چیز، پشت همه چیز آمریکاست. خب اون پیرمرد خیلی حکیم بود که اون روز درست تشخیص داد که آمریکا مادر همه فسادهاست. ام الفساد. فرمود استکبار جهانیه، برای خودش مقام استکباری قائله، مقام کبریایی، مقام کبریایی فقط شان خداست. ما میگیم: «الله اکبر». آمریکا میگه: «نه، من اکبر». الان ترامپ میگه: «نه، من، من ترامپ اکبر». این تروریست به الذات، ام الفساد قرن، استکبار جهانی. این همه این خباثتها رو که جمع کنید یک عنوان اسم بیشتر نداره، اون عنوان و اسمم میشه شیطان بزرگ،Great Satan. کی به آمریکاییه که خودش رو شان حقوق بشری برای خودش قائل بود و مهد سازمان ملل و سرزمین فرصتها و مهد آزادی، یه دفعه یکی بیاد بگه که تو شیطان بزرگی. خیلی اذیت شدن آمریکاییه. البته ایادی شون در داخل در همه این سالها تلاش کردن که این کلمه شیطان بزرگ به محاق بره و سعی کردن از آمریکا قباحتزدایی کنن، سعی کردن آمریکا رو بزک کنن، کما اینکه در این چند روز گذشته هم این کار رو کردن.
اما ترامپ در مورد ما چطور میاندیشه؟ کل هیئت حاکمه آمریکا در همه دورهها درباره ما چطور میاندیشن؟ اونا یه کینهای از ایران و جمهوری اسلامی به دل دارن که این جمهوری اسلامی و ایران تحقیر کرده آمریکا رو میخوان پاسخ این تحقیر رو اینجوری بدن که جمهوری اسلامی رو بکشونن پای میز مذاکره با همین شیطان بزرگ که دیدید ما شیطان بزرگ رو، شما اومدید نشستید باهاش مذاکره کردید.
اما یه بار از عینک نتانیاهو نگاه میکنه. نتانیاهو در مورد ما چطور فکر میکنه؟ مزاحم صهیونیسم، مزاحم سلطه جهانی صهیونیسم، برملاکننده باطل بودن صهیونیسم. لذا ترامپ یه بار ما رو تحقیر کننده آمریکا میدونه، یه بار ما رو مزاحم صهیونیزم میدونه. امام ضد لیبرالیزم نبود، ضد کپیتالیزم نبود، ضد سوسیالیزم نبود، ضد کمونیزم نبود، ضد مارکسیزم نبود. امام ضد صهیونیزم بود. کسی که ضد صهیونیسم باشه یعنی ضد کپیتالیزم، ضد سوسیالیزم، ضد کمونیزم، ضد لیبرالیزم، ضد ایندیویژوالیزمه، ضد سکولاریم، ضد اومانیزم، ام الخبائث. ایدئولوژی صهیونیسم. شما صهیونیسم، ایدئولوژی صهیونیزم رو تارگت کنی و بذاریش هدف، مقابله با صهیونیسم یعنی مقابله با همه ایسمهای مدرن از چپ و راستشون. این هنر امام بود و این اذیت کرده صهیونیستها و یهودیها. یهودیها و صهیونیستها اذیت شدند. ترامپ ما رو تحقیر کننده آمریکا میدونه و با عینک صهیونیستها از داماد صهیونیستش یعنی کوشنر تا دوستش نتانیاهو و اعضای آیپک ما رو مزاحم صهیونیزم میدونن.
در کره زمین تو ۸ میلیارد نفر، هیچ کس مزاحم صهیونیسم نیست، هیچ کس نافی صهیونیسم نیست، نه چین، نه روسیه، نه ژاپن، نه کره، نه آفریقای کذایی، نه آمریکای لاتین، نه کل اروپا، نه شیوخ عرب. هیچ کس مزاحم صهیونیسم نیست، بلکه همشون حیات و ماتشون به بند ناف صهیونیسم وصله دیگه. اصلاً در منطقه ما ۶ تا آل صهیون وجود داره که اینها هستن که رژیم صهیونیستی رو کاور کردن و تضمین کردن: آل نهیان، آل هاشم، آل خلیفه، آل حمد، آل سعود. این ۶ تا آل که خانواده صهیونیزم رو شکل میدن، اینها نباشن که صهیونیزم نیست.

صهیونیسم با کمک انگلیس و آمریکا یک نظمی رو ایجاد کرده از سال پیش، به مرور کاملترش کرده تا به امروز، از روزی که آل سعود رو شکل دادن و بعد آل هاشم رو، بعد همینطوری اومد بعد که رژیم صهیونیستی در این منطقه کاشتن، بعداً یواش یواش آل نهیان و آل خلیفه و آل حمد و اینها رو هم ساماندهی کردن و این نظم رو به وجود آوردن. حتی در جهان اسلام و جهان عرب، نظم، نظم صهیونیستی، یعنی نظم در منطقه، نظم مارکسیست و کمونیستی و سوسیالیستی یا نظم لیبرالیسم و نظم لیبرالیستی و ایندویژوالیستی و کپیتالیستی نیست. شما الان با متر و میزان و خطکش لیبرالیزم و کپیتالیزم ایندیویژوالیسم یا سوسیالیسم و مارکسیم و کمونیسم نمیتونید نظم منطقه رو محاسبه کنید. نظم منطقه یک نظم صهیونیستیه، نظم منطقه یک نظم صهیونیستیه.
چگونه ترامپ خودش رو نابود میکنه و چگونه آمریکا رو نابود میکنه؟ این طوری که توماس فریدمن پریروز نوشته که همون طور که آبرام لینکلن گفت: «آمریکا را فقط آمریکا نابود میکند». حالا ترامپ چجوری داره خودش رو نابود میکنه؟ با خصلتهای چهارگانهاش، یعنی سلبریتی بودن و قمارباز بودن و تاجر بودن و طاغوت بودن، خودش رو نابود میکنه. اما با نابودی خودش آمریکا رو هم به نابودی میکشونه.
خب، الان یه دورهای شروع شده به نام دوره ناسیونالیزم ترامپی. سیاستی که آمریکاییها بعد از فروپاشی شوروی دنبال کردن، رفتن به سمت گلوبالایز شدن و جهانی شدن بود. همه سازوکارها رو جهانی دیدن. این سازوکارها در چارچوبی که گلوبالیستها داشتن جلو میرفتن. فضایی رو شکل داد که همه تصور کردن گلوبالیسم و جهانی شدن به سمتی میره که آمریکا میشه حاکم یکپارچه جهان. اما ترامپ اومد ناسیونالیزم آمریکایی رو در عصر جهانی شدن نهادینه کرد و این موجب میشه آمریکا دیگه حاکم جهان نیست، بلکه دیکتاتوریست که داره در جهان جهانخواری میکنه. خیلی فرق بین اینکه کسی ارکان جهانی رو دست بگیره، قواعد و نظام جهانی رو شکل بده، خودش هم جزو نظام جهانی باشه، مراودات مشترک تو تجارت و فرهنگ و هر چیزی داشته باشه، امنیت مشترک، پیمانهای دفاعی مشترک، روابط تجاری و معاهدات تجاری مشترک و غیره رو رقم بزنه و همه رو تو یک دست ببینه، این ولی خودش محور باشه، جهان رو مدیریت کنه از این زاویه، این قدرت محوری در جهانی شدن.
یه بارم یه کسی همین کار رو در جهان انجام میده اما میگه: «اول خودم». یعنی شعار ترامپ اینه که: «اول آمریکا». این اول آمریکا یعنی اینکه ناسیونالیسم، این ناسیونالیسم و ملیگرایی یعنی هر چیزی رو که میتونه شبکه جهانی ایجاد کنه ولی منافع آمریکا داخلش نیست، اون رو قطع میکنه. نخستینش استانداردها و قوانین سازمان تجارت جهانی و دبلیو تی او (WTO) بود. اینا در دبلیو تی رو اومدن دو تا پیمان اصلی رو در سه جانبهگرایی ایجاد کردن. اول پیمان نفتا بود، پیمان نفتا در آمریکای شمالی بین مکزیک، آمریکا و کانادا بود که یک نظام یهپارچهی تجاری شکل دادن بین مکزیک و آمریکا و کانادا و آمریکای شمالی که ترامپ اومد این رو به هم میزد، هم به مکزیک گفته تعرفه تو این حده باید بیای بپردازی، به کانادا گفته که تعرفه این مقدار باید بپردازی. هیچی، کانادا هم مقابل به مثل کرده از دیروز. اما اومد گفت: «خب، کانادا هم باید بیاد جز ما». پس نفتا و استانداردهایی که در تجارت جهانی تو مرحله نفتا گذاشته شد، الان مخدوش شد، کلاً پاشید.
مرحله دوم چیه؟ مرحله دوم با اتحادیه اروپا بود در پیمان ماستریخت، بازار مشترک اروپایی که مربوط به دوره به اصطلاح اروپای غربی، زمان شوروی بود، اون قسمتی که طرف سمت به اصطلاح آمریکا بودن، بهشون میگفتن گروه بازار مشترک اروپایی، گرایش با آمریکا داشتن: آلمان غربی بود و ایتالیا بود و انگلیس بود و فرانسه بود و هلند بود، بلژیک بود. بعد که شوروی پاشید، قرار شد اروپایی یکپارچه به وجود بیاد. پیمان برگزار شد به اسم پیمان ماستریخت در شهر ماستریخت هلند. پیمان ماستریخت که برگزار شد، فکر میکنم ۱۹۹۲ بود، یکی دو سال بعد از فروپاشی شوروی، که در پیمان ماستریخت بازار مشترک اروپایی بستر ایجاد اتحادیه اروپا شد و یواش یواش این شکل گرفت که امروز با ۶-۲۵ تا کشور تحت عنوان اتحادیه اروپا میشناسید، یک روابط تجاری یهپارچه شده که با ویزای شینگن کسی وارد میشه تو اتحادیه اروپا، از یه کشور وارد بشه میشه، میتونه تا کشورهای دیگه هم بره، مرزهای سیاسی، تجاری، اقتصادی رو برداشتن، یهپارچه کردن. این قسمت دوم بود، یعنی نفتا در آمریکای شمالی، اتحادیه اروپا در متن قاره اروپا.
ضلع سومش در سه جانبهگرایی: ژاپن، کره جنوبی، تایوان، سنگاپور و کشورهای جنوب شرق آسیا بودن که یه چندتاشون معروف بودن به ببرهای جنوب شرق آسیا. یه روابط تجاری هم اونجا تعریف شد که معروف بود به حوزه آسهآن (ASEAN). حوزه آسهآن هم که یه تکیه هم داشتن، اون پایینتر سمت نیوزیلند و استرالیا. یک ساختار یکپارچه جهانی رقم خورد. چین کنار وایستاده بود، التماس کرد که: «آقا، ما راه بدید». التماس کرد که ما هم راه بدید. همه دوست داشتن به تجارت جهانی بپیوندند، چون خیلی فضای خوبی در گلوبایز شدن و جهانی شدن ایجاد کرده بود. اما ترامپ همه این شیرازه رو پاشونده. در این یک ماهه، یعنی اومد نفتا رو، هرچی که در دوره نفتا تنظیم شده بود تو آمریکای شمالی رو به هم زد، بین مکزیک و آمریکا و بین آمریکا و کانادا روابط رو تیره کرد، تعرفهها رو بالا گرفت، جنگ تجاری رو شروع کرد.
با اروپا سه تا کار کرد: اول اومد پشت اوکراین خالی کرد، ۳۵۰ میلیارد دلاری که در اوکراین هزینه کرده بود بایدن، همش رو مطالبه کرد، ۱۵۰ میلیاردم مالیات و عوارضشم روش کشید، در حد ۵۰۰ میلیارد دلار، معادن اوکراین رو در اختیار آمریکا قرار بده، زلینسکی و یه کاپیتولاسیونی امضا کنه که اونجا آمریکا فعال مایشا باشه، کلاً اوکراین تو دست اینا باشه. پس یه امتیاز داد به روسیه در این جنگ و پشت اینا رو خالی کرد. اروپا ضربه اول رو خورد، دید تو مصب ورودی شرقی اروپا، کشور بزرگ اوکراین الان تحت محاصره روسیه است و آمریکا به جای اینکه کمک کنه، اومده اونجا داره معادن رو بالا میکشه.
ضربه دوم سر قضیه جزیره بزرگ گرینلند بود که مربوط به دانمارک که منابع زیرزمینی بسیار زیادی داره که آمریکا به اون منابع احتیاج داره برای ابرقدرت بودنش و گفت که: «من ترامپ گفتش که اونجا رو اشغال میکنه و اونجا رو میگیره». مردم اونجا تظاهرات کردن، حاکمان دانمارک هم خط و نشون کشیدن، اتحادیه اروپا هم موضع گرفت، ولی آمریکا گفته که اونجا رو میگیره، زور کسی هم نخواهد رسیده جلوش رو بگیره. سومیش هم تعرفههایی بود که به کالاهای اروپایی وضع کرد و کلاً اقتصاد اروپا رو دچار مشکل کرد.
در منطقه شرق آسیا هم همین بلا رو سر ژاپن آورد، سر کره جنوبی آورد، سر تایوان آورد، سر سنگاپور آورد، سر استرالیا، نیوزیلند و اندونزی و مالزی و دیگران. نتیجه طبیعیش این شد که ۵/۵ تریلیون دلار بورسهای آمریکا افت کردن در اثر همین بازی که این راه انداخت و این جنگ تجاری که شروع کرد. ژاپن، کره جنوبی و چین خیلی عجیب بود. چین، ژاپن و کره جنوبی یک نشستی هفته گذشته تشکیل دادن که در مقابل این جنگ تجاری آمریکا چجوری بتونن دوام بیارن، همگرایی بین چین (دشمن آمریکا) با ژاپن و کره جنوبی. اتحادیه اروپا احساس کردن که باید خودشون در قضیه ناتو یه استقلال نسبی داشته باشن، خرج کنن، بودجه بذارن و ارتششون رو مستقل کنن، دیگه نمیشه به آمریکا تکیه کنن. کانادا جنگ تجاری مستقیم رو شروع کرده و اعلام کرده که تقابل میکنه. اما چین خیلی عجیب بود. آمریکاییها اول با ۳۴ درصد، ۳۶ درصد شروع کردن، چین هم همین مقدار تعرفه بست به کالاهای اینا، ولی آمریکاییها بردن به سمت ۱۰۴ در سطح و چین هم آماده شده مقابله کنه.
خب چجوری داره ترامپ خودش رو نابود میکنه؟ یه روزی نیل فرگوسن، اینجا گفتم ۱۰ سال پیش، نائل فرگوسن میگفت: «پیوند چین و آمریکا میشه گربه سگ». یه کارتونی بود ۲۵ سال پیش، ۲۰ سال پیش، کارتون گربه سگ، یه حیوونی بود که یه طرفش سگ بود، یه طرفش گربه. در ماجرای گربه سگ، استعارهای که به کار میبرد فرگوسن، نیل فرگوسن میگفت: «آمریکا و چین مثل کارتون گربه سگ میمونن که دو تا موجود ناقصن، دوتاشون با همدیگه کامل میشن: چین بدون آمریکا ناقص، آمریکا بدون چین ناقصه و این دو تا میتونن ابرقدرت مشترک شرق و غرب عالم بشن، یک نظام متحد دوقطبی به وجود بیارن، گربه سگ و این ۵۰ سال جهان رو مدیریت کنه». کی باور میکرد ۱۰ سال بعد از اینکه فرگوسن این تشبیه خوشبینانه رو کرد در اون کتابش و بیبیسی ازش اون فیلم مستند و ساخت که اینجا رو پرده نشون دادیم، کی فکرشو میکرد که این گربه سگ مستقل بشن مثل سگ و گربه، بیفتن به جون، همونم در جنگ تجاری، یعنی در همون چیزی که فرگوسن میگفت نقطه قوت شونه، ۱۰۴ درصد تعرفه.
خب اومد در منطقه ما به بحرین گفت که ۷۰۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی داری به چه دردت میخوره؟ بدش به من. رسماً با همین لحن و ادبیات. از بحرین ۷۰۰ میلیارد دلار گرفت که تو این ذخیره نیاز نداری، بدش دست ما باشه. از امارات ۱/۵ تریلیون دلار گرفت برای سرمایهگذاری. از سعودی بیش از ۱ تریلیون دلار گرفت. از قطر تقریباً نزدیک ۱ تریلیون دلار گرفت، یعنی ۶۰۰ میلیارد دلار سعودی که اول به اسم سرمایهگذاری رقم خورده بود رسوندش به بالای ۱ تریلیون. ۱ تریلیون هم از ژاپن گرفت. مجموعاً ۵/۵ تریلیون دلار در ماه نخست دولت خودش از این چند تا کشور عربی و ژاپنی به اسم سرمایهگذاری پول جذب کرد و رفت اعلام کرد از ۷ تریلیون دلار کسری بودجه آمریکا، ۵ تریلیون تضمین شد. اما در این جنگ تجاری که بعدش شروع کرد، ۵/۵ تریلیون فقط تو بورسهای آمریکا ریخت. بزرگترین تظاهراتی که میشد در ۱۱۰۰ شهر در آمریکا علیهش برگزار شد و خیلی از رایدهندگان پشیمان شدن. طبقهای از کارتلها و تراستها و سرمایهدارای اصلی رو دور خودش جمع کرده، برای اولین بار یک الیگارشی تجار و متنفذین و سرمایهداران و اینها به نفع اون ۱ درصد دارن، ۹۹ درصد رو میچلونن و شیرهشون رو میمکن.
در این ناسیونالیزم ترامپی، اولین اتفاقی که افتاد، آمریکا همه ارزشهاش و همه ابعاد قدرت نرمش متلاشی و نابود شد. چیزی به نام حقوق بشر، چیزی به نام دموکراسی، چیزی به نام سیویل سوسیتی و جامعه مدنی و چیزی به نام لیبرالیسم، آزادی دیگه معنی نداره. آمریکا یک کشور مستبد، امپریالیست، جهانخوار، طاغوت، استکبار جهانی، زورگو، باجگیر، باجخور. یک تصویر اینچنینی از آمریکا تثبیت شد. همه رو ترسوند و همه رو رم داد، برای همه هزینه درست کرد. بورسهای کشورهای عربی، بورسهای اروپایی به خصوص در انگلیس و آلمان و فرانسه و ایتالیا، بورسهای شرق آسیا در ژاپن و کره جنوبی و تایوان و سنگاپور، همه بورسها دچار تزلزل شدن، قرمز شدن. با این اقداماتی که انجام داد، یک بیثباتی به وجود آورد و یک ساختار هردمبیلی رو شکل داد که نشون داد سیاست دیگه یک قواره علمی نیست، روابط بینالملل دیگه قواره علمی نیست، اقتصاد دیگه نظام علمی نیست. زورگوییه. در ناسیونالیزم آمریکایی، دولت استثنائی ترامپ که شبیه دولت استثنائی اون جریان بناپارتیها و دولت استثنائی هیتلر و دولت استثنائی موسولینی در قبل از جنگ جهانی دوم محسوب میشه. این جریانات دولتهای استثنائی برای حفظ نظام در شرایط استثنائی. پس آمریکا در شرایط استثنائی که دولت استثنائی نیاز داشته، یعنی آمریکا در افول مطلقه که همچین دولتی نیاز داشته.
همون طوری که در فیلم معروفی که فورد کاپولا ساخته بود، اینجا اشاره کردم در مورد فروپاشی آمریکا، سال گذشته ساخته شده که میگه مثل دوره ژولیوس سزار، آمریکا یک رئیس جمهور خواهد داشت که حالت ژولیوس سزار داره، چون ترامپ خودش رو ژولیوس سزار آمریکا میدونه و همون بلایی که سر ژولیوس سزار و امپراتوری روم اومد، سر آمریکا و اون ژولیوس سزار هم میآد. این سومین باره، یعنی یه بار در دوره ژولیوس سزار بود و امپراتوری روم، بار دوم در مورد ناپلئون بناپارت بود که خودش رو ژولیوس سزار فرانسه میدونست و فرانسه با اون شکستی که در علی النهایه خورد، و این بار در مورد ایالات متحده و ژولیوس سزاری به نام دونالد ترامپ.
پس با چین درگیری ارزی، فرصتهای زیادی برای دیگران به خصوص برای ایران ایجاد کرده. درگیریش با اروپا در قضیه اوکراین، تعرفه بر کالاها، کل اقتصاد اتحادیه اروپا و مسئلهی گرینلند در کشور دانمارک، اونجا هم مشکلاتی ایجاد کرده. باجگیریش از کشورهای عربی، لایههای زیرین جامعه عربی رو به عنوان گاوهای شیرده جوری تثبیت کرده که اینها وضعیتشون بسیار مخاطرهآمیز شده و همین فرصت بسیار ضیغیست برای کسایی که میخوان در جهان عرب زلزله بیداری جدی رو به وجود بیارن.
درباره ایران مسئله جدیتره از این جهت که مسئلهاش این بوده: ایران ما را تحقیر کرده. ما برای تحقیر، برای اینکه این تحقیر رو بزداییم، باید بگیم: «ببین، ایران مجبور شد بیاد با ما پای میز مذاکره بنشینه و هرچی خواستیم بهش تحمیل کنیم که اگه جواب نده باش از در نظامی در میآد». خب، تاجر مسلک بودن و سوداگری، اولین مسئله و نقطه ضعفش در اینه که چیزی از جنگ نمیدونه و چون چیزی از جنگ نمیدونه و سازوکارهای جنگ رو نمیشناسه، همینجوری که نمیدونه، خب ژنرالها میتونن دست به سرش کنن. اما اگر هم خباثتی کنه، دست به جنگی بزنه، بلایی سر خودش میآره و این اشتباهش جوری بعداً به ضررش تموم میشه که بارها کارشناسا و مورخین و استادان روابط بینالملل و فرماندهان سابق نظامی که تو این چند روز گذشته در ۲۰ روز گذشته در برنامه تلویزیونی آمریکا اعلام موضع کردن، بعضاً صراحتاً گفتن: «جنگ با ایران میشه جنگ جهانی بعدی». حالا عوام فکر میکنن چرا تا هواپیمای بی دو (B2) اومده و بیاد بمباران کنه و چی میشه، و چون بالاخره جنگ یه طرفش اینه که اون بیاد دوتا بمبارون کنه، تبعات و مسائل و پیامدهاش برای اونا بسیار سنگینه.
ضمن اینکه بالاخره بعد ۵۰۰ روز جنگ غزه، محور مقاومت با رژیم صهیونیستی درگیر نبود، با کل توان ارتش ایالات متحده و انگلیس و متحدینش درگیر بود. اگر محور مقاومت تونسته در محدوده پیرامون فلسطین اشغالی ۵۰۰ روز با ایالات متحده درگیر بشه و نیروهای ایالات متحده، مطمئن باشید که اگر با خود جمهوری اسلامی چنین درگیری شروع بشه، یک همچین ۵۰۰ روزی استمرار داشته باشه، تبعات این ۵۰۰ روز برای اقتصاد جهان و برای ایالات متحده بسیار سهمگین. بله، البته صدماتی ایران میخوره، اما پیامدهاش برای اینها بسیار سنگینتر از اون چیزی است که تصور میکنن و مد نظر دارند که این هم یک عامل دیگه برای نابودی خود ترامپ. هرچند شواهد حاکی از اینه که خودشون هم اعلام کردن که بیشتر برای نمایش نیرو بوده که ایران بیاد پای میز مذاکره، و الا اصلاً نیتی برای درگیری و جنگ ندارن. هرچند رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو بیشتر شیفته این بودن و هستن که آمریکا رو بکشونن به درگیری نظامی با ایران که خواستی خودشون رو در این فضا محقق کنن.
اما جنگ ۵۰۰ روزهای که در ماجرای غزه رخ داد، هم قدرت نرم رژیم صهیونیستی و یهود رو نابود کرد، هم قدرت نرم ایالات متحده رو نابود کرد که اینا ۲۰-۱۰ تا ۳۰ سال طول میکشه بخوان این خلا قدرت نرمی رو که ایجاد کردن رو پرش کنن و دوباره با فیلمهای سینمایی و موسیقی و برنامههای علمی و غیره و ذلک خودشون رو احیا کنن که نخواهند توانست و بر این نابودی ترامپ صحه بیشتری گذاشت. یعنی اشتباه بایدن این بود که در اون جنگ غزه اینجوری عمل کرد. ترامپ اومد به جای اینکه اون مشکلات، اون قدرت نرم و اشتباهشون در دفاع از رژیم صهیونیستی و مظلومکشی در غزه رو یه جوری ترمیم کنه، اومد بدترش کرد، اومد همه رو با خودش دشمن کرد و همه رو به جون آمریکا انداخت.
اینجا این مقوله که در حفظ نظام، برای حفظ نظام در دکترین دموکراسی آمریکایی، گاهی اینا دست از شعارهای کلی جهانیشون و جهانی شدن برمیدارن، به ناسیونالیزم رو میآرن، خودشون میذارن اول، میگن: «اول آمریکا» و در این مسیر دست تو جیب همه میکنن، کل مفاد علمی روابط بینالملل و حقوق بینالملل و اقتصاد بینالملل و تجارت بینالملل رو کنار میذارن و غارت رو شروع میکنن. اینها فرصتهای جمهوری اسلامیه. جمهوری اسلامی میتونه حالا انگشت بذاره رو اینکه اینا تو حقوق بشر دیگه حرفی برای گفتن ندارن، در دموکراسی حرفی برای گفتن ندارن، در غارت جهان تصویر ویژهای از خودشون هست، دیگه اون رعایت شئونات و مودب بودن و سازوکارهایی که یه روزی گفته میشد مثلاً اوباما مودبه، دکترای حقوق داره، سعی میکنه مثلاً دیسیپلین و پرستیژ رو رعایت کنه، دیگه نیست. بیادبانهترین شکل ممکن، فکر کنید ترامپ میره پشت تریبون میگه که اینا اومدن که پشت مثلاً باسن ترامپ رو ببوسن که تو بیا اجازه بده که نمیدونم مذاکره صورت بده. به همه داره توهین میکنه. این توهینها و تحقیرها برمیگرده خودش. از این رو، این شعار که ترامپ را ترامپ نابود میکند، بر وزن آنچه که قبلاً گفته شد که ناپلئون را فقط ناپلئون میتواند نابود کند و آنچه که توماس فریدمن نوشته پریروز که از قول آبراهام لینکن که آمریکا را فقط آمریکا نابود میکند و امروز حالا داریم میبینیم که ترامپ را ترامپ فقط ترامپ میتواند نابود کند.
اینکه ترامپ خودش رو نابود کنه، فقط خودش نیست، ترامپ آمریکا رو نابود میکنه. قدرت، قدرت نرم و ارزشهای آمریکایی در جهان بیاعتبار شد. چقدر جمهوری اسلامی باید خرج میکرد تا ثابت کنه که قدرت نرم آمریکا کاذبه و قدرت سختش هم که امروز به شکل عریانی اومده تو صحنه، در مواضع نه برای حفظ امنیت جهانی، بلکه فقط و صرفاً برای اینکه بتواند از رژیم صهیونیستی دفاع کنه و نابسامانیها رو جلو ببرد. در همین چند ماه اول در درون آمریکا علیه خودش یه جبهه متحدی به وجود آورد. لایههای مستضعف و فقیر امروز در مقابل این طیف ثروتمندان و ابر کارتلها و تراستهایی که قدرت و دست گرفتن، آرام آرام جووناشون میتونن به این فکر کنن که چجوری باید تحرک داشته باشن. جنبشهای سوسیالیستی، کمونیستی و چپ در درون آمریکا نضج بیشتری میگیره. برنی ساندرز که جریان سوسیالیست درون حزب دموکرات، جریان چپ درون حزب دموکراتیک، کسی که مثلاً خودش رو یهودیه که مدعی دفاع از به اصطلاح فقراست در آمریکا، کسی به اسم برنی سندرز، جناح اونا در این فضای اخیر تقویت خواهد شد و موضع اونا بیش از پیش، یعنی شما باید منتظر این باشید که از لایههای زیرین جامعه آمریکا گروههای چپگرا، گروههای مطالبهگر عدالت، گروههای مخالف نظام سرمایهداری بسط و قدرت بیشتری پیدا کنن.
همه این موارد فرصتهایی است که از آمدن ترامپ برای جریان مخالف آمریکا، یعنی جمهوری اسلامی، به وجود اومده. فهرست کردن این فرصتها و بهرهگیری از این فرصتها به اصطلاح واجبه. و از همه مهمتر اینه که ما در مواجهه با ترامپ به زمان نیاز داریم. این ۱۹۰ روزی که تا انتهای دوره اسنپبک در ۲۶ مهر ۱۴۰۴ فرصت هست. بعد از اون هم این کشمکشهایی که با دیگران داره روز به روز موضع ترامپ و آمریکا رو ضعیفتر میکنه. ضعف موضع اینها فشار ترامپ بر جمهوری اسلامی رو کاهش میده. ضمن اینکه بازی تعرفهها در تجارت بینالملل شروع شده، خیلیا دیگه این روند تحریمها رو بیش از پیش دور میزنن، یعنی اساساً تحریمها با توجه به این جنگ تجاری یهپارچهای که راه انداخته با همه، روز به روز بیاعتبارتر میشه. اینا رو باید قدر دونست و براشون جایگاه قائل بود.
در یک کلام، آمدن ترامپ در ساختار حفظ نظام، بقای آمریکا رو تضمین نمیکنه. آمدن ترامپ موجب میشه که ترامپ خودش رو نابود کنه و ترامپ آمریکا رو نابود کنه و این موجب تضعیف قطب کشورهای وابسته و مستعمره آمریکا در منطقه خواهد شد، کشورهای شیخنشین غیر دموکرات جهان عرب مثل سعودی و امارات و قطر و بحرین و جای دیگه، اردن و اینها. و مورد بعدیش اینه که موجب تضعیف موقعیت رژیم صهیونیستی میشه.
نکته آخر اینه که سه تا نظم در جهان پاشید: نظم ۳۰ ساله بعد از جنگ سرد قبلی که تحت عنوان نظم نظام تکقطبی با جهانی شدن و گلوبالیزم آمریکایی بود، این نظم با آمدن ترامپ و این جنگ سرد جدیدی که چند ساله از قبل از ترامپ شروع شده، این نظم دیگه پاشید. ناسیونالیسم و ملیگرایی به هر کس به سمت خودش بکشه و منافع خودش رو حفظ کنه، این دوباره برجسته شد. این نظم خیلی به نفع ماست. این ساختار، نظم جدیدی که نظم یکپارچه جهانی شده و گلوبالیزم به هم ریخت و اول آمریکا موجب شد چین بگه اول چین، اروپا بگه اول اروپا، ایران بگه اول ایران. اینکه هر کی دیگه بیشتر خودش به منافع خودش مطرح، دیگه نگاه جهانی نداره. این نظم پاشید. نظمی که داره شکل میگیره به نفع ماست. اولی.
نظم دوم، نظمی که پاشید، نظم منطقهای بود. نظم جدیدی در منطقه شکل میگیره که این نظم عامل اصلی نابودی نظمی است که رژیم صهیونیستی به وجود آورده، یعنی با اون ۶ خانوادهی صهیونیستی و دو سه تا خانواده تورانی، یعنی خانواده علیاف و خانواده اردوغان و اون جریانها، به اضافه این ۶ تا خانواده رژیم صهیونیستی، آلهای آل هاشم و آل نهیان و آل حد و آل خلیفه و مجموعههای دیگه. این اتفاق مهمی که الان افتاده، موجب میشه که این نظم بپاشه و انشاءالله یک نظم جایگزینی هم در منطقه به وجود بیاد که دیگه شبیه نظم محور مقاومت دوره حاج قاسم نیست.
اما نسل سوم، نظم سوم که فروپاشیده، نظم درون جمهوری اسلامی. الان جهان داره یک نظم جدیدی رو تجربه میکنه که داره شکل میگیره. منطقه یک نظم جدیدی رو داره تجربه میکنه و داخل کشور هم یک نظم جدیدی. ما در تعریف این ۳ تا نظم کجاییم؟ جمهوری اسلامی در مورد این ۳ تا نظم کجاست؟ نظم جدید داخلی به اضافه نظم جدید منطقهای به اضافه نظم جدید جهانی. این ۳ تا حداقل ۱۰ سال طول میکشه تا کامل بشه، یعنی نظم قبلی به هم خورده، دیوارها ریخته تا نخالههاش رو جمع کنی، بریزی بیرون و دوباره اینجا رو صاف کنی و نقشه جدیدی بیاری و بنای جدید رو شروع کنی. ساختن نظم جدید، شکل بگیره، خیرش رو ببینی: ۱۴۰۴، کات ۱۴۱۴. این ۱۰ سال یک پویایی و روابط داینامیک که شکل میگیره برای ایجاد این ۳ تا نظم. ترامپ با رفتاری که انجام میده این ۳ تا نظم و تسریع کرد:
یک در اون نظم جهانی و بردن همه به سمت ناسیونالیسم، ترامپ مقصر و مسبب بود به نفع ماست. در نظم منطقهای، وقتی اومد از این عربا چند تریلیون دلار اخاذی کرد، اینم تو همه رسانهها منتشر شد، عربا زدن تو سرشون که ما چقدر بدبختیم باید باج بدیم. اومد از اسرائیل دفاع کرد، غزه هم خط و نشون کشید که میریزه بیرون، اونجا رو میگیره برای خودش میکنه مثلاً پلاژ ساحلی و به ایران هم خط و نشون کشید که حمله میکنه و فلان میکنه. نظم منطقهای رو جوری دستخوش التهاب کرد که این هم به نفع ماست. هر نوع مذاکرهای هم انجام بشه و هر نوع توافقی انجام بده، در داخل جوری خراب کرد وجهه اصلاحطلبهای داخلی که اصلاحطلبهای داخلی امروز به عنوان پادو دیگه فقط دارن از آمریکا دفاع میکنن. این توهینی که دیروز به مذاکرهکنندههای همه کشورها کرده، این رو باید زد تو صورت هرچی لیبرال اصلاحطلبی.
خیلی فرق میکرد با دوره ما. دوره ما تصویر آمریکا و اروپا روشنفکری بود، تصویر یک مشت فیلسوف، جامعهشناس، افراد فرهیخته. هر چی میگفتیم بابا: «آمریکا رو بزک نکنید، این استکبار جهانی». میگفتند: «علم، منشا علم، منشا تکنیک، اصلاً شما نمیدونید اینجا چقدر مهمه». شما دیگه این مشکل رو ندارید مثل مشکل دوره ما. امروز به شدت غرب در داخل کشور امکان بیاعتبار شدن داره. خودشون هم میدونن، خود غربگرا هم میدونن. این فرصت عظیمیه برای ما. با این فرصت عظیمی که حادث شده در مورد بیاعتباری غرب در درون کشور، حالا جریان انقلابی میتونه حرف اصلی اسلام و قرآن رو کنه. حالا نشون بده که فرهیختگی مال اسلامه یا مال اندیشه غربی. این ۱۰ سال طول میکشه به شرطی که شما ریل و بلد باشید کجاست، قطار تون بذار تو اون ریل، ریلگذاری کنید، برید به سمت هدف. پس این ۳ تا نظم به هم ریخته. این ۳ تا نظم کد نمایی، جانمایی، گزاره نمایی و ریلگذاریها یواش یواش شروع میشه.
موفق و موید باشید ان شاء الله والسلام.
◀️ مشاهده در یوتیوب:
◀️ مشاهده در آپارات: