💠 کلبه کرامت - جلسه ۱۱۲۸
سرفصل: تاریخ طرحریزی استراتژیک ایران (۶)
عملیات نمرود
برگزارشده در ۲۸ فروردین ماه ۱۴۰۴

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین، انه خیر ناصرا و معین.
خب، ما در سالگرد گروگانگیری در سفارت ایران در لندن در اردیبهشت سال ۱۳۵۹ هستیم، و تبیین این دو تا مسئلهای که عملیات رهایی گروگان نیروهای آمریکایی در طبس که به شکست انجامید به تهران نرسید، و همینطور عملیات رهایی گروگان واحد اس آ اس (SAS) انگلیس در سفارت ایران که با فاصله ۵ روز اتفاق افتاد، در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹. آمریکایی اومدن در طبس، نیروی دلتا شکست خورد، و ۵ روز بعدش در ۱۰ اردیبهشت، اینا در یک عملیات ویژه در سفارت ایران در لندن دست به رهایی گروگان زدند، و صورت بندی قضیه هم معلومه دیگه؛ از همین الان معلومه که وقتی با فاصله ۵ روز آمریکاییا یه جایی شکست میخورند که جنسش رهایی گروگان اسیران آمریکایی در لانه جاسوسی در تهرانه، طبعاً که باید منتظر بود دوست اساسی انگلیس که بیشتر از یک دوست، مادر پیدایش آمریکاست، انگلیسی ها وارد میدان بشن و برای اعاده حیثیت رژیم آمریکا و همچنین واحدهای نظامیش دست به یک همچین عملیاتی بزنند که خوب، کمابیش شما این نسبت رو میشناسید.
امروز دو سه نکته رو باید تبیین کنم که این موضوع جایگاهش مشخص بشه. همونطوری که در مباحث تاریخ طرحریزی استراتژیک تاکید کردند، ما در روایت آنچه اتفاق افتاده در تاریخ انقلاب اسلامی باید یک دقت و موشکافی ویژهای داشته باشیم که بدانیم تاریخ رو اینا تحریف میکنند. همیشه هم گفتن، تاریخ را قوم پیروز مینویسد دیگه؛ اینا الان تاریخ رو دارن تحریف میکنند و وقایع انقلاب اسلامی را جوری تغییر میدن با گذشته یک دهه، دو دهه، سه دهه، چهار دهه که به تعبیر حضرت آقا، جای شهید و جلاد عوض میشه. یک نکته کلیدی است.
در چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۹، قبل از ساعت ۱۱، یک گروه تروریستی شش نفره که جدایی طلب بودند، ایرانی الاصل بودند که از اهالی خوزستان بودند. اینها مدعی بودند که جایی به نام خوزستان اسمش عربستانه، شهر خرمشهر به اصطلاح معمره است، شهر آبادان عبادان، اهواز با ه دو چشم نیست، با ح جیمیه الاحوازیه، و سوسنگرد را میگفتند مثلاً خفاجیه. یه نقشه تهیه کردن که آقا اصلاً اینجا عربستانه، جز ایران نیست و باید مستقل بشه و خلق عرب. البته بعداً ادعا کردند تو لندن که جنبش دموکراتیک آزادی عربستان.
ساعت ۱۱ وارد سفارت ایران در لندن شدند. سفارت ایران در لندن در مناطق به اصطلاح، به قول حضرات، جای مثلاً خوش آب و هوای لندن، و اعضای سفارت خونه رو گروگان گرفتن، ۲۶ نفر گروگان. و طی اون عملیات که شش روز طول کشید، بی بی سی در یک پوشش بسیار گسترده توجه افکار عمومی جهان رو از اتفاقی که ۵ روز قبل افتاده بود در طبس و در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹، واحد کماندویی دلتا آمده بود به طبس که از اونجا بیاد گرمسار و از گرمسار بیاد تهران، عملیات رهایی گروگان کنه. عملیات که به شکست انجامید؛ ۸ نفر جنازه گذاشتن آمریکاییها و هلیکوپتراشونو گذاشتن و هواپیماشونم که منهدم شده بود، هواپیمای تانکر سوختشون، و فرار کردن رفتن. اون افتضاحی که رخ داد، آمریکاییا به شدت در دنیا تحقیر شدند.
حالا این تحقیر دقیقاً ۶–۵ سال بعد از ماجرای شکستشون در کشور ویتنام در ۱۹۷۵ در ویتنام شکست خوردن و مفتضحانه از بالای ساختمان سفارت آمریکا در سایگون با هلیکوپتر فرار کردند، سفیر آمریکا و هوادارای اونها؛ شبیه همین اتفاقی که در کشور افغانستان افتاد وقتی فرار کردند با هواپیماهای کارگوهای خیلی بزرگشون، این هوادارهاشون که افغانی، هوادارشون آویزون به این چرخ ها بودند و از اون بالا افتادن پایین. همین اتفاق در ویتنام افتاد. خیلی آبروی آمریکا بدجوری رفت که شکست خورد در ویتنام. ۱۹۷۵ آمریکا توی ویتنام شکست خورد، فرار کرد. ۱۹۸۰ آمد در طبس یه شکست مفتضحانه دیگه خورد. یعنی در فاصله پنج سال، آبروی ارتش آمریکا رفت، آبروی نیروهای ویژهاش رفت.
به قدری این ضربه شدید بود که حالا آمریکا باید از یک هم پیمانش استفاده برای اعاده حیثیت. خوب، سفارت ایران که در ایالات متحده تعطیل شده بود، آمریکاییها رابطهشون با ایران قطع شده بود، سفارت خونشون که لانه جاسوسی بود در ایران اشغال شده بود، ۳-۵۲ نفر از عوامل سفارت خونشون که جاسوس بودند، دست نیروهای انقلاب بودند. خوب، نمیشه این عملیات رو داخل آمریکا انجام بده. کی میتونست اینو خوب انجام بده براشون؟ انگلیس، سازمان ام آی سیکس (MI6) وارد عمل شد و در کمتر از ۵ روز، یعنی در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ شکست عملیات طبس که اعلام شد در رسانه ها، در ده اردیبهشت ۵۹ این عملیات در شهر لندن اتفاق افتاد، و این گروه تروریستی ۶ نفره اعضای سفارت ایران رو گروگان گرفتند.
خوب، فضای دوره دولت موقت تموم شده بود؛ بازرگان در قضیه گروگان گیری در لانه جاسوسی اعتراض کرد، استعفا داد، امام استعفاشو پذیرفت. دولت بنی صدر شکل گرفت، بنی صدر رئیس جمهور شده بود، قطب زاده امور سیاست خارجی رو دنبال میکرد. در یک چنین فضایی که تقریباً یک سال و ۳-۲ ماه از انقلاب میگذشت، حدود تقریباً ۱۵ ماه از انقلاب میگذشت، حالا آمریکاییها اومدن توی طبس شکست خوردن، و ضد این کار در سفارت ایران در لندن با یک مانور و نمایش نیرو انجام شد، و متاسفانه دو نفر از نیروهای انقلابی اونجا به شهادت رسیدن: شهید سید عباس لواسانی و شهید صمدزاده. اینا یعنی کاردار فرهنگی سفارت و بچههای دیگه که نیروهای انقلاب محسوب میشدند. اینها توسط تروریستها به شهادت رسیدند.
و خوب، خیلی پدیده عجیبی بود، و روابط ایران و انگلیس طبیعتاً به تبع اینکه رابطه ایران و آمریکا تیره بود، اینها هم چون به عنوان روباه پیر کنار دست شیطان بزرگ همیشه خباثت داشتن علیه ما، همیشه هم باید مراقب ترفندهاشون باشید حتی در این ماجرا هم وقتی رهایی گروگان شد مارگارت تاچر نحست وزیرشون یه نامه به امام نوشت که حالا که ما کمک کردیم سفارتخونه تون آزاد شد، شما بیاید لطف کنید و گروگان های آمریکایی را آزاد کنید. یعنی نامه نوشت به امام، امام هم جواب نداد. این نامه نگاری های ترامپ و دیگران مسبوق به سابقه است، و قبلاً هم حاکمان رژیم کاخ سفید و حاکمان خانه شماره ۱۰ داونینگ استریت لندن، اینها هم مثل همین مارگارت تاچر بهش میگفتن بانوی آهنین.
بله، همینطور که انگلیسی این پوستر رو میبینید: SAS mission ماموریت واحد سرویس عملیات ویژه هوایی ارتش بریتانیا، Operation Nimrod عملیات به اصطلاح نیمرود. این عملیات نیمرود که این بعداً این رفتن دیدن نخست وزیر و این زن نخست وزیرشون با همین کماندوهاشون عکس گرفت، و آبروی رفته واحد دلتا که اومد توی طبس شکست خورد رو از طریق عملیات واحد اس ای اس احیا کردند. شما این خباثت های انگلوساکسون ها را حواستون باشه چه جوری پشت همدیگر را دارند و چه جوری جلو میرن.
این اتفاقی که افتاد بیش از ۹۰ درصد ماهیت سیاسی داشت در اون فضا، در اون شرایط، و ۱۰ درصد ارزش کار عملیات ویژه و مسائل این چنینی. اما نکتهای که حائز اهمیت باید بهش توجه داشته باشید: چطور انگلیس و آمریکا از همون ابتدا روی جدایی طلبی در فضای یک سال اول انقلاب تمرکز کردند. در کردستان یه گروهی رو، در خوزستان یک گروهی رو، در ترکمن صحرا یک گروهی رو، در سیستان بلوچستان یک گروهی رو، در آذربایجان یک گروهی رو، در استان های پیرامونی جدایی طلبی، وسط کشور هم که منافقین در حال آتش افکنی و اتفاقات عجیب و غریبی بودند. یک دفعه انقلاب که شده بود شیرازه کشور از همه طرف پاشیده بود، هرکی ادعای جدایی طلبی داشت. پشت همه اینها هم انگلیسی ها بودند.
حالا غیر از اون ماجرای هوادارهای شوروی مثل حزب توده و جریانات چپ کارگری و اینها که وسط کشور تو تهران جای دیگه خباثت میکردن، یه گروهشون رفته بودن سمت کردستان، از تو کردستان عراق پشتیبانی میشدند، اما عمده اینها گرایش گرایش راست داشتن، گرایش چپ نداشتند و دنبال جدایی طلبی بودند. دست انگلیس رو شما در همه این اتفاقات ببینید. اجازه ندید که انگلیس و جریانات این چنینی یه ظاهر وجیهی داشته باشند. حالا چهار نفر هم بلند میشن، میرن توی انگلیس دکترا میگیرن میان از این مقامات جمهوری اسلامی، دیگه حس وامداری دارند که حالا رفتیم اونجا دکترا گرفتیم. انگار مثلاً انگلیس کعبه آمال بعضیها محسوب میشه. نه، انگلیس به مراتب از آمریکا بدتره. مادر آمریکا انگلیسه. انگلیسیها آمریکا رو شکل دادند. مادر رژیم صهیونیستی انگلیسه. انگلیسی ها در اعلامیه بالفور و سازوکارهای دیگر رژیم صهیونیستی رو شکل دادن. پس جایگاه رژیم صهیونیستی رو شما باید به خوبی بشناسید، باهاش آشنا باشید، ابعادش رو دریابید.
۲- همون طور که گفتم ۵ روز قبل، نیروی دلتا برای رهایی جاسوسان آمریکایی به ایران نفوذ کرده بود و تا طبس اومده بود که عملیات پنجه عقاب در ۵ اردیبهشت شکست خورد. حالا سازمان ام آی سیکس با همراهی استخبارات عراق به مدد آمریکا شتافتند و شکست دلتا در طبس را با نمایش رهایی گروگان در سفارت ایران پوشوندند. یک افسر عراقی از استخبارات عراق، استخبارات صدام، این پشت این عملیات بوده، و چند ساعت قبل از اینکه این عملیات انجام بشه، این لندن را ترک میکنه. نیروهای سازمان به اصطلاح ام آی فایو (MI5) میریزند تو اون خونه این با یک زن اروپایی رابطه داشته، و اینا این برنامه ریزی رو کردن. چون پوشش دیپلماتیک داشته، از طریق امکانات دیپلماتیکش به اون تجهیزات و کیفهایی که اینا میتونن ببرند و جستجو نشه، سلاح و امکانات وارد انگلیس کرده بود برای گروه ۶ نفره.
البته من همینطوری که اشاره کردم، حتی این فرد عراقی که ادعا شده توی این مستندات و اعتراف ۶ نفر تروریست، ۵ نفرشون کشته میشن، یه نفرشون اسیر میشه این بعدا در دادگاه میگه که بردنشون در عراق و استخبارات عراق اینها را توجیه کرده و اون فرد عراقی را معرفی میکنه و که اینها را فریب داده آورده انگلیس. ولی همچنان من معتقدم که خود انگلیس اینا رو تجهیز کرده برای اینکه حالا خودش را سفید کنه در این ماجرا و پاکسازی کنه، بگه که نقشی نداشته. میگن که اون عراقیه با امکانات دیپلماتیکش، اون سلاحها و تجهیزات رو برای این گروه آورده بود و این گروه رو پشتیبانی کرده بود.
اما عملیات وقتی انجام میشه، اینا درخواست میکنن که سفیر عراق یا مثلاً الجزایر که ایران از طریق الجزایر پیام هاش رو میداد به آمریکا، مثل الان که از طریق عمان پیام هاش رو میده به آمریکا، اون موقع الجزایر این کار رو میکرد. سفیر الجزایر یا سفیر عراق بیان. که به دلایلی این اتفاق نمی افته. درخواست میکنن که ۹۱ نفر از زندانیان عرب در خوزستان توسط ایران آزاد بشن. خوب، ایران نمیپذیره آزادی اینها رو. یه اتفاق دیگهای میفته، اونم اینه که تو این فضا یه نفر بیماری پیدا میکنه، اینا مجبور میشن که بفرستنش بیاد بیرون. اون یک سری اطلاعات از اون داخل میاره که طبیعتاً فضای رسانهای رو بیشتر شارژ میکنه از این جهت که خوب، عملیات باید خیلی گسترده تر باشه.
اما آنچه که مشهوده اینه که اینا نیاز به این صحنه سازی داشتند که همه رسانهها رو بذارن یک اطلاع رسانی گسترده در سطح جهانی کنند و ۲۴ ساعته این ۶–۵ روز مطلب رو انقدر بهش بپردازند که افکار عمومی کاملاً از ماجرای طبس معطوف بشه به لندن و از سفارت آمریکا در ایران به سفارت ایران در انگلیس. کل این واقعیت این ماجرا را به خوبی از رفتار شناسی بیبیسی توی اون مرحله میشه دید، و جوایزی که بعداً به بعضی از این آدما دادن بابت اون کارهاشون و اون انعکاسهاشون.
۳- رژیم مارگارت تاچر که به در واقع بدیل رژیم آمریکا در فقدان سفارت اون در تهران بود در ماههای نخست ریاست جمهوری بنی صدر، نمایش مضحک گروگانگیری در سفارت ایران با ۶ تا عنصر جدایی طلب وابسته به ساواک با پوشش استخبارات عراق رو ایجاد کرد تا اذهان عمومی را از شکست کارتر در طبس و از ماجرای سفارت آمریکا به سفارت ایران در لندن برگردونه. در این عملیات رهایی گروگان، نقش بیبیسی به مراتب بیشتر از کماندوهای واحد اس ای اس بود.
۴- گروهک خلق عرب که خوزستان را عربستان می خواند و سلسله آشوبهایی رو از سال قبل، از سال ۵۸ در جنوب خوزستان شروع کرده بود؛ خرمشهر رو به آتش کشیدند، بخشی از اهواز رو، مناطق جنوبی، آبادان، خرمشهر تا شادگان و ماهشهر رو درگیر کرده بودند و با امکاناتی که از طرف صدام بهشون میرسید و رژیم سعودی، متاسفانه یک التهابهایی رو یک سال قبل از حمله صدام در خوزستان ایجاد کردند. که خوب، مستندات این رو هم یه جستجو کنید و مطالب کتاب های زیادی براش نوشته شده، میتونید اونا رو ببینید که حمله صدام به ایران ربطی به در واقع شهریور ۱۳۵۹ نداشت، بلکه از یک سال، یک سال و نیم قبل اساساً از مرزهای غربی ایران هم در کردستان هم در خوزستان تعرضات شروع شده بود.
حالا اینجا این گروهک خلق عرب دیگه برد جهانی میخواست به کارش بده که این هم حمایت صدام را داشت، هم حمایت خود انگلیسیها رو. حالا اینجا یک محملی فراهم شده بود که میتونست برای آمریکا و انگلیس آبرو بخره و واقعه طبس را تلافی کنه. همین تحرکات خلق عرب در خوزستان و خلق کرد در کردستان که هر دو تحت حمایت صدام و با مدیریت غربیها برای تضعیف انقلاب اسلامی بود، ۵ ماه بعد در شهریور ۱۳۵۹ به حمله سراسری رژیم صدام به مرزهای غربی و جنوبی ایران منجر شد. زمینه سازی برای مسئله شکل گیری اون جنگ رو هم، دفاع مقدس را هم شما در این ببینید.
۵- عملیات نمرود رو که واحد اس ای اس در روز دوشنبه، ششمین روز گروگان گیری، اواخر عصر، تقریباً ۶–۵ عصر انجام داد، کمتر از ۲۰ دقیقه طول کشید، تقریباً حدود ۱۷ دقیقه عملیات انجام شد، به عنوان یک عملیات موفق رهایی گروگان. و به انتها رسید، اینکه این عملیات چرا اینقدر سریع وقتی انجام شد به نتیجه رسید، دلایل متعدد داره. ببینید، یک افسر که نگهبان سفارت بوده، بعداً بهش جایزه میدن، مسلح هم بوده همه مدت. این داخل بوده. یک عضو بی بی سی، اون هم داخل بوده که حالا فیلم سینمایی رو ببینید، نشونشون میده؛ لذا اساساً از قبل با یه برنامه ریزی مشخصی افرادی از خودشون قبلاً فرستاده بودن داخل سفارت که حالا که میخواهند بیان رهایی گروگان کنند، کاملاً فضا مساعد باشه.
اصلاً اینطوری نیست که شما تصور کنید اینا نوع عملیات ویژهشون ارزش کار محسوب میشه. وقتی به تکنیکهاشون هم نگاه کنید میبینید که چقدر ضعیف عمل کردن با تراز همون موقع، یعنی با تراز سال ۱۹۸۰ و سال ۱۳۵۹. این عملیات، عملیات پیچیده و قوی نبوده. منتها مراتب خوب محمل اون فضاسازی سیاسی بود که اشاره کردم. ولی در کمتر از ۲۰ دقیقه، حدود ۱۷ دقیقه عملیات به انتها میرسه و رهایی گروگان خاتمه پیدا میکنه. منتهاش سعی کردن یه جوری با دود و آتیش و سر و صدا و این حرفها باشه و بی بی سی هم پیاز داغش را زیاد میکرد و هی اون زنه خبرنگاره هیجانی مباحثه میکرد تا تقریباً. زندهام پخش میشد از هم شبکه داخلی بیبیسی هم شبکه بین المللیش. تعمد داشتند، یعنی اصلاً غالباً در عملیات ویژه نباید بزارید یه همچین اتفاقی بیفته؛ یه همچین مسائلی که هست. خوب، پلیس میاد یک نوار زرد و قرمزی میکشه، منطقه را جدا میکنه، اینها تعمدا آورده بودند همه خبرنگارها رو چیده بودن اونجا. اصلاً یک نیت. شو بوده دیگه. یه مراسم شو. این جوری شما موضوع رو یه شو ببینید.
۶- سامی محمد علی، افسر بعث استخبارات، ادعا شد که طراح عراقی این عملیات بوده، و توی بعضی متون به عنوان مغز متفکر، یعنی آسوشیتدپرس این رو به عنوان مغز متفکر مهاجمان سفارت ایران لندن شناسایی میکنه. اینکه انقدر سریع همون موقع انگشت اتهام رو به سمت کسی دیگهای بردن برای این بود که از خودشون موضوع رو دور کنن.
۷- طبیعتاً بعد از این عملیات بود که واحد اس ای اس برای خودش در برابر دلتای آمریکا به اصطلاح اعتبار آفرید و از اونجا به بعد در دنیا به عنوان یک واحد خیلی توانمند معرفی شد، خیلی کشورها نیروهاشون رو فرستادند که اینا براشون آموزش بدهند.
۸- این آقای دکتر غلامعلی افروز که روانشناسه و شما ایشون به عنوان استاد روانشناسی دانشگاه تهران میشناسید و انجمن روانشناسی ایران، ایشون اون موقع کاردار سفارت ایران در لندن بود. بله ایشون، کاردار سفارت ایران در لندن بود، و در مدتی هم که محاکمه اون تروریستی که زنده مونده بود برگزار میشد، خیلی اصرار داشت که در دادگاه شرکت کنه و مواضع ایران را مشخص کنه و که اونا اجازه نمیدادند. یکی از بخشهایی که سناریو سازی خود انگلیسی ها رو نشون میده هم همین ماجراست.
در سال ۲۰۱۷ انگلیسی ها یک فیلم سینمایی ساختن تحت عنوان شش روز. این فیلمهای سینمایی اینجوری که میسازند با هدف پاکسازی خودشون، سفیدسازی موقعیت خودشون و تاریخ سازی، بگن که ما نبودیم، ربطی به ما نداشته و ما خیلی خوب بودیم، نخست وزیر خیلی خوب دستور داد، دولتمون خیلی خوب عمل کرد، واحدهای ویژهمون خوب عمل کردند، بی بی سی هم خیلی خوب درست انجام داد. در واقع، عوامل بیبیسی در فیلم بیانیههای رژیم بریتانیا رو میخونن. یه نفرشون یکیشون فیلمبردار، اون یکی داره به این زنه خبرنگاره میگه که ایران اعلام کرده که غرب مقصره. بعد اشاره میکنه به ساختمان سفارت و ماجرای گروگان گیری، میگه ظاهراً این اتفاق هم تقصیر ماست. یعنی کاملاً بیانیه خونده میشه اونجا.
در دقیقه ۶۱ فیلم لحظهای که اون افسر اس ای اس داره به تصاویر این تروریستها نگاه میکنه که قیافه هاشون تو ذهنشون بمونه و سوابقشونو که پرینت گرفتن گذاشتن اونجا نوشتند نگاه میکنه، در سوابق اون فرد هست که یکی از این تروریست ها در ارتش شاه خدمت میکرده. و اون کماندوی اس آی اس به اون یکی دوستش میگه، میگه همه عمرش توی ارتش بوده. بله، این صحنه است که داره اینا رو نگاه میکنه. بعد اونجا به انگلیسی نوشته که این ۳۰ سالشه، جزو ارتش ایران بوده. بله نگه دارید تصویر رو. فیصل جاسم ۳۰ ساله است. و همونطوری که میبینید، اون پاراگراف دوم که زیرش خط کشیده دیگه. ساواک یعنی Iranian secret service، سرویس مخفی ایران، ساواک، اون هم پیگرد اون بوده و مسائلی که اونجا بوده، Military training آموزش های نظامیش هم تو ارتش ایران بوده. یعنی عواملی که مربوط به دستگاه ارتش شاهنشاهی بودن، ارتش پهلوی بودن یعنی همون کسایی که آموزش نظامی دیده بودن و ارتباطهایی داشتند با خود ارتش شاه، حالا همینا رو سازماندهی کردن علیه جمهوری اسلامی حالا موقعش که رسیده گفتن مثلا بریزید داخل سفارت ایران در لندن. اما اسمشو گذاشتن ماجرای خلق عرب.
خب، اینا قبل از اینکه اصلاً خلق عرب باشن، اصلاً ربطی به جامعه عرب که همه جامعه عرب خوزستان پشت انقلاب اسلامی بودند. دیگه عادی ترین نماد و سازوکار عینیش اینه که اولین گروهی که روبروی رژیم بعثی صدام مقاومت کردن، خود همین بچه های عرب بودن. دیگه بزرگشون که میشه شهید علی هاشمی، سرلشگر علی هاشمی که از بچه های اصلی خوزستان در این ماجرا بود، یا سایر دوستانی که حالا خیلیهاشون شهید شدند و تعدادشون هم الحمدالله هستن. این خلق عرب نبود. این ربطی نداشت. این یه چیز دیگه بود. این مرتبط بود با ماجرای رژیم پهلوی. این رو دیگه من نمیگما، خودشون داخل همین فیلم نشون میده که وقتی عکسهاشون رو چسبونده میگه که اینها همه عناصر و عوامل ارتش پهلوی هستند که این کارها را کردند.
همین اتفاق رو شما در ماجرای طبس هم میبینید. در ماجرای طبس هم باز دوباره افسرای رژیم پهلوی همراهش بودند یعنی دو تا تیمسار بودند که در کتاب دلتا دقیق نوشته که این ترسیده بودن و کلتاشونو انداخته بودن که اونجا اینا رو به عنوان راهنما همراه نیروی دلتا آمده بودند دوتا تیمسارهای ارتش پهلوی. همین اتفاق در قضیه جنگ علیه صدام بود که اونجا هم باز دوباره ژنرال های ارتش شاه از تجارب و ساز و کارهایی که در مناطق غربی جنوبی کشور داشتند به ژنرال های بعثی مشاوره میدادند.
این نباید گم بشه که فرماندهان ارتش رژیم پهلوی که فرار کرده بودند و عوامل مثلاً ساواکی شان و بخصوص کسانی که در سطوح گوناگون سیستم دفاعی رژیم پهلوی فرار کرده بودند، نمانده بودند مثل صیاد شیرازی و سپهبد قرنی و انسانهای بزرگ دیگه بجنگند و شهید بشن. اینها با منافقین همکاری کردند، با رژیم صهیونیستی همکاری کردند، با رژیم صدام همکاری کردند، با آمریکایی ها در هر حمله به ایران همکاری کردند. تک تک مستندات اینها از قول خود آمریکاییا مثل تو همین کتاب دلتا نوشته شده، یا همین چیزی که الان داخل این فیلم دیدید و خود اون طرف داره میگه که این کل عمرشو توی ارتش خدمت کرده و خیلی مجهز و آشناست. و اینا نباید فراموش بشه. اینجوری نباید باشه که فکر کنیم یه سری مخالف بودن نه. اینا کاملاً با یعنی دنبالچه های رژیم پهلوی محسوب میشدند.
این فیلم را ببینیم، یک چند تا نکته تکمیلی کلی داره که من عرض میکنم. جهت گیری فیلم در اینه که نشون بده که سفارت خونه اشغال شده، دولت بریتانیا تنهاست در تصمیم گیری. کشورهای عربی حاضر نشدند نماینده بفرستند که این تروریستها درخواست نماینده عرب کرده بودند از اون کشورها. سیاست مارگارت تاچر اینه که به تروریستها باج نده که باب بشه هر کسی بخواد بعداً تو لندن این کارو کنه. تصمیم بر سرکوب قطعیه. حالا فقط موندن که سناریوهای نیروهای ویژه شان چی باشه، چجوری حمله کنند درگیر اون سناریو هستند.
در اون ماجرا هم همچنان من معتقدم که این بازی زمینهای شد برای اینکه رژیم انگلیس به دلیل این عملیات رهایی گروگانی که داشت تسلط پیدا کنه به ساختمان سفارت ایران. نه فقط بر داخل شو اطرافش و اینها، بلکه از همون ظرفیت استفاده کرد در اون ساختمونها و امکانات اطراف، جا پایی برای خودش ایجاد کرد که از اونجا به بعد که دیگه حالا جمهوری اسلامی مستقر شده و مونده، حالا سفارتخانهاش را به شدت بتونه تحت کنترل داشته باشند. و خوب، این جمله من رو کسانی که در واقع سواد امنیتی دارند متوجه میشن چیه. یعنی حتی یکی از محملهای این عملیات در اون فاصله ۶ روزه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ تا ۱۶–۱۵. یکی از پیامدهاش این بود که بعداً انگلیس دیگه کلاً به ساختمان و به اون محله و منطقه مسلط شد و مستقر شد.
اونجا یک ساختمان پرورشگاه است که تو فیلم نشون میده، میرن اونجا رو میگیرن، از اونجا حمله کنند. ساختمانهای بیمه بوده، ساختمان سفارت یک کشور دیگه مثل اریتره بود کجا بوده. همه اون ساختمان های اطراف استفاده میکنن برای این عملیات رهایی گروگان. لذا محمل خوبی براشون ایجاد شد که بتونن مستقر بشن و کنترل کنند.
از این منظر شما به این ۴-۳ تا سناریو که عرض میکنم عنایت داشته باشید:
یک- جهت گیری سیاسی این اتفاق ۵ روز بعد از شکست طبس.
دو- ضرورت ساخت این ۴۰-۳۰ سال بعد توسط انگلیس برای پاک کردن وجهه خودش و تاریخ سازی.
سه- ارزشهای عملیات رسانهای و کاری که بیبیسی به شکل گسترده انجام داد، تونست در یک جنگ شناختی و رسانهای افکار عمومی را کاملاً به این سمت ببره، ایران رو محکوم کنه، انگلیس رو قهرمان نشون بده، واحد اس آ اس رو قهرمان نشون بده و تصویری که از ماجرای شکسته طبس اتفاق افتاده بود رو شستشو کنه.
چهار- ویژگیهای واحد اس ای اس Special Air Service و عملیات ویژهای که انجام داد و حتماً خواهش میکنم دقت کنید نقطه ضعف یعنی نقطه ضعفاشون در حد مسابقات لالیگاست. اصلاً یه چیز عجیب غریبیه. بعد این واحد ویژه شان که اینقدر ادعا میکنن.
اینا رو که انشالله توجه داشته باشید بهش، روح کلی اون مقطع تاریخی و ابعادش دستتون میاد. ادعای ما هم نیست فیلم خودشون ساختن. اگر ما ساخته بودیم میگفتن آقا اینجاهاش شما اغراق کردید، اونا رو ضعیف نشون دادید، خواستید بگید بیبیسی مدیریت کرده، خواستید بگید مثلاً مارگارت تاچر مشت آهنین به کار برده، خواستید بگید که مثلاً نسبت به تروریستها اغراق شده که اینا عقبه فرض کنید به ارتش پهلوی و غیره و ذلک دارند. اما اینو اونا ساختن یعنی ما با ادعای خود انگلیس داریم، اون رو آنالیز میکنیم و نسبت به اون این ابعاد رو برمیشماریم. فیلم رو ببینید، من انشاالله اون نکات تکمیلی رو خدمت شما عرض میکنم.
🎬 پخش فیلم شش روز
6 Days (2017)
خب، همون طوری که دیدید، در عملیات نمرود، واحد اسآیاس در ۱۷ دقیقه رهایی گروگان انجام داد که برای یک عملیات این چنینی تقریباً ۱۰ دقیقه اضافه است و از این جهت عملیات مشکوک به این دلیل که وقتی تروریستها اراده کشتن گروگانها رو داشتند و همون طور که دیدید شهید لواسانی رو بسته بودند به پایین پلهها و با قساوت مستقیماً به شلیک کرد و شهیدش کرد، نارنجک هم دستشون بوده و با اولین صدا و ترقهای که نیروی رهایی گروگان از هر طرف وارد بشه، اونا به دلیل مشکلات روانشناختی و التهاب و اضطرابی که در طول ۶-۵ روز داشتن طبیعتاً باید نارنجکها رو منفجر کنن یا گروگانها رو سپر خودشون کنن و همینجوری نایستن تا ۱۶-۱۵ دقیقه اونا از بالا و از پنجرهها و از پلهها از پایین و از همه طرف وارد بشن، نارنجک دودزا و غیره و ذلک پرتاب کنن و درها رو بشکنند. این همه صدای انفجار، این همه صدای تیراندازی، ولی ۵ نفر تروریست بمونه کشته بشه و گروگانها سالم بمونن، این کاملاً مشکوک بودن سناریوی درگیری رو نشون میده.
همون طور که در قضیه حمله ۱۱ سپتامبر هم همون هفته اول من توی برنامه تلویزیونی اعلام کردم که اساساً امکان نداره یه گروه چریکی صحرایی مثل القاعده در کنار دست طالبان تونسته باشه مثلاً در یک تروریزم شهری بیاد مثلاً ۴ تا هواپیما بدزده، هواپیمای خیلی پیشرفتهای که خلبانیش مهارت بسیار زیادی میخواد، بعد اینا رو تو آسمان آمریکا منحرف کنه، بیاد کاملاً ناوبری حرفهای، بیاد مستقیماً رو بخوره به برج ورد ترید سنتر، دومی هم یاد بخوره اونجا و اون یکی بره بخوره مثلاً به ساختمان پنتاگون. اصلاً با منطق گروههای چریکی جور در نمیآد. بدتر از اون با منطق روانشناختی کسی که هواپیما ربایی کرده، کسی که گروگان گرفته، وضعیت روحی چنین کسی تو اون مرحله اصلاً آماده همچین واکنشهایی نیست، واکنشهای هیستریک و عصبی که از خودشون نشون میدن یا سردرگمی ای که دارن، هر لحظه ممکنه خشونت و تلفات رو ببره بالا.
خب، تقریباً در عملیات اصلی این چنینی همیشه از هر دو طرف تلفات بالاست، مثل ماجرای تئاتر بولشوی مسکو که تقریباً عمده گروگانها و بخش عمدهای از نیروهای ویژه کشته شدن، یا عملیاتی که در جاهای دیگه بوده، غالباً عملیاتی که با این جنس انجام بشه تلفات بسیار بالاست از هر سه طرف، یعنی هم از تروریستها، هم از گروگانها، هم از نیروهای ویژهای که دارن رو گروگان میکنن، چون بالاخره جو ملتهبه و اصلیترین اتفاقی که میافته تروریستها خودشون رو به لباس و ظاهر گروگانها در میآرن، شما اشتباهی میزنی، شلیک میکنی، گروگانها رو میزنی که لباس اونا رو پوشیدن، یا اینکه وقتی وارد میشید طبیعتاً اون جو ملتهبی که هست، تروریستها اگر آدمکش حرفهای باشن به خودشون مسلط باشن که مستقیماً به شما شلیک میکنن، تلفات پلیس میره بالا و نیروهای ویژه، اگر که آماتور باشن، مضطرب باشن که بیپروا شروع میکنن تیراندازی کردن که هم از گروگانها میکشن هم از نیروی ویژه. لذا اساساً یک چنین عملیاتی از اساس منطقی نیست مداخله و ورودش.
مورد بعدی اینه که ۶ روز از نظر روانی کسی یه همچین التهابی رو طی کنه، تکلیفش روشن نباشه که چرا حالا سفیرهای که گفتن بیان نمیان، سفیرهای عربی. چرا مثلاً بهشون اتوبوس داده نمیشه؟ خب، چندی قبلش یه همچین عملیاتی در مونیخ انجام شده بود در آلمان و سرویس جیاسجی نه (GSG 9) آلمان رفت توی یعنی به چریکهای فلسطین اتوبوس داد، اینا رفتن توی فرودگاه که از اونجا حرکت کنن، خب توی هلیکوپتر رهایی گروگان انجام شد و هم هلیکوپتر منهدم شد، هم چریکها کشته شدن، هم گروگانهای اسرائیلی که دستشون بودن کشته شدن. تجربه انتقال و جابهجایی اصلاً منطقی نیست، اصلاً رهایی گروگان در اتوبوس که تمرین میکردن اصلاً منطقی نیست. لذا مگر اینکه به اون تروریستها سناریو رو از قبل گفته باشن که شما درگیر نشید، تیراندازی نکنید، اون افسر پلیسی که اونجا بود و یه طرف مذاکره بود اون بهشون اطمینان داده باشه یا به شکلهای مختلف اینا یه اطمینان داشته باشن که الان این درگیری شروع شده، اومدن داخل، شما اماننامه دارید. در غیر این صورت ۱۷ دقیقه، ببینید اعلام رسمیشون توی متون شون اینه که ۱۷ دقیقه این عملیات طول کشیده، این عملیات ۷ دقیقهاش سمه، یعنی ۱۰ دقیقهاش اضافیه. چه برسه به اینکه ۱۷ دقیقه اونا رفتن چپیدن توی اتاقی، یه سری رو گروگان گرفتن، همینجوری اسلحه رو گذاشتن بغل شقیقهی اون گروگانا تا اینا تک تک اتاقها و طبقات و پاکسازی کنن، هی یکی یکی بیان جلو. خب این رو کی میپذیره؟ همون کسی که میپذیره که ۱۱ سپتامبر کار القاعده بوده.
خب، ما همون هفته اول اعلام کردیم که گروه چریک شهری باشه، خلبانی بلد باشن، ساختمون بشناسن، شهر بشناسن، نه القاعده که تو کوه و بیابون تو افغانستان میجنگیدن. چریک صحرایی با چریک شهری فرق میکنه. مورد بعدی اینه که بالاترین تجربه مبارزه با هواپیمایی رو ما داریم تو ایران با ۶۴ تا هواپیمای رهایی گروگان شده، ما میدونیم که دزدیدن هواپیما ۲ تا ۳ تا ۴ تا با همدیگه غیرممکنه. چجوری ممکنه توی یک ساعت ۴ تا توافق با هم دزدیده میشه تو آمریکا؟ بعد هم هر کجا دلشون میخواد پرسه میزنن، بعد میرن دقیقاً میخورن به همون جایی که هدفه. آخه سر کی دارید کلاه میذارید؟
خب همه دنیا باور کردن که کار القاعده بوده و یک عملیات تروریسم حرفهای شهری چریک شهری، اما بعداً دیدید که آقای آرت اولیویه که قرار بود بشه معاون اول رئیس جمهور آمریکا آمد اینجا ایستاد و فیلم سینمایی عملیات ترور رو که خودش سرمایهگذاری کرده بود ساخته بود، اینجا رو پرده دیدیم، رسماً ایشون گفتش که اصلاً ربطی به القاعده نداشت، ارتش خود آمریکا برنامهریزی کرده بود، خودشون اجرا کردن و این در فیلم سینمایی هم که ساخته نشون میده که اصلاً اون هواپیما ساخته شده بودند علیه ایران، چون این از مدیران کمپانی لاکهید بود، شرکت هواپیماسازی لاکهید، این هواپیما که میساختن یا اون کمپانی بوئینگ، داخل فیلم هم رسماً میگه داخل اون فیلم مدیران اون شرکت میگن که میخوایم این هواپیماها رو علیه آیتالله استفاده کنیم در ایران. ولی هواپیمایی که برای عملیات تروریستی ساخته شده بود، مواد منفجره و بنزین و همه مواردش آماده اشتعال بود، این رو کوبیدنش به برجهای دوقلو ورد ترید سنتر، بعد گفتن این القاعده بوده، ولی خود آقای آرت اولیویه اینجا رسماً اعتراف کرد که اصلاً ربطی نداشت، اصلاً محمد عطا مسلمون درست و حسابی نبوده، گوشت خوک میخورده، مشروب مینوشیده، افرادی که تحقیق کرده بودن از نزدیک تو خود آمریکا میدونن، میدونستن ۱۱ نفری که دستگیر شدن گفتن اینا بودن، اینا اسمشون مطرح شد، گفتن اینا این عملیات رو انجام دادن، اینا اساساً توانایی هدایت هواپیما نداشتن، اصلاً نمیتونستن عملیات در این حد و قواره رو مدیریت کنن.
خود آمریکاییها برجهای دوقلوی ورد ترید سنتر رو که باید خراب میکردن چون مشکل معماری داشت، حدود ۶۰-۵۰ هزار نفر تا ۱۰۰ هزار نفر هم نیرو داخل کارمند و کارگر داخل اونا میتونست باشه، تخلیهاش کردن، کلاً در نهایت ۳ هزار نفر کشته شد. بابت اون ۳ هزار نفر یه جو روانی درست کردن در اون خودزنی و ریختن افغانستان رو گرفتن، عراق رو گرفتن، علیه ایران جو درست کردن، ۲۰-۱۰ سال بقا رژیم آمریکا رو تضمین کردن که ای وای مسلمونا تروریستن، اومدن ماها رو زدن کشتن. بعد کاندیدای حزب لیبرتارینهاشون که قرار بود معاون اول رئیس جمهور آمریکا اومد اینجا ایستاد گفتش که اصلاً ربطی نداشته، این کار خود دستگاههای امنیتی آمریکایی بوده، مثل همین اسنادی که اخیراً منتشر شده که ترامپ دستور انتشارش رو داد که رسماً میگه که کندی رو افبیآی و سیآیای با هماهنگی رژیم صهیونیستی ترور کردن. کندی مخالف مثلاً ساخت بمب اتم داخل رژیم صهیونیستی بوده. اسنادی که اخیراً ترامپ اجازه انتشارش رو داد بعد ۶۰-۵۰ سال نشون میده که رسماً افبیآی و سیآیای با هماهنگی رژیم صهیونیستی رئیس جمهور آمریکا رو کشتند. حالا ۳۰ سال ۴۰ سال دیگه سری سندها منتشر میشه، معلوم میشه افبیآی، سیآیای و سازمان دیا (DIA) اطلاعات نظامی وزارت دفاع آمریکا و یه سری گروه دیگه چجوری به اسم ۴ تا مسلمون عرب و القاعده زدن ساختمان خودشون آوردن پایین. اینا که رئیس جمهور خودشون رو میکشن؟ چجوری مثلاً ۲ تا ساختمانی که قراره خراب بشه از نو ساخته بشه، اشتباهی ساخته شده مثلاً جاش بد بوده، نمیدونم مشکلات فنی داشته، خودشون میان ها رو میزنن به این ور؟
چطور شما تعجب نمیکنید؟ ۱۴ تا دوربین فیلمبرداری اونجا کاشته شده بود که از زوایای مختلف این رو فیلمبرداری کنه. حالا یکیش رو این توریست گرفته، اون موقع هم که موبایل نبوده، ملت سریع، حتی موبایل بوده ولی موبایلهای که مثلاً مثل موبایلهای هوشمندی که دست شماست زود میتونید باهاش فیلمبرداری کنید، همه فیلمبرداریهای حرفهای که اونجا صورت گرفته با دوربینهای پیشرفته است، اصلاً بعضی از این دوربینها از قبل کاشته شده بوده، یعنی ببینید از این طرف میاد میره میخوره، از اون طرف میآد میره میخوره، از هر طرف هم. ۱۴ تا دوربین. خب کی میپذیره که یه سری تروریست که خلبان یکیشون فقط خلبانی بلد بوده، محمد عطا با هواپیمای سمپاش، اینا بیان ۴ تا هواپیما بدزدن، بعد نویگیشن و ناوبری هواپیما با پنل اون هواپیمای پیشرفته که این همه تجهیزات داره با اون التهاب و نگرانی که کسی که هواپیما دزدیده، حالا به شرطی که هواپیما دزدیده موفق شده باشه خلبان و بقیه رو از سر راه برداره، خودش بره بشینه پشت سکان هواپیما، بعد چجوری هدایت کرده تو آسمان آمریکا، ناوبری کرده، اومده رفته خورده به این برجهای دوقلو. اولی رفته خورده، دومی رو چرا نزدن؟ مگه نمیگن سیستم پدافند هوایی آمریکا، نوراد بسیار سیستم پیشرفتهایه، وقتی بدونن یه هواپیمای سرگردانی موشک سرگردانی هست خوب میزنش.
خب اولی رفت خورده به برج دوقلو توی نیویورک، خب دومی هم داره میره، سیستم پدافند هوایی باید سریع بزنش دیگه، معلوم میشه اون چند دقیقهای که این اختلافی وسط بود یا باید بپذیریم سیستم دفاع هوایی آمریکا ضعیفه که نمیتونه پرنده سرگردان رو که الان اعلام کردن از مدار خارج شده، از مسیر کریدور پروازیش خارج شده و برگشته سمت نیویورک رو هوا بزنه، یا اینکه باید بپذیریم که همه چی هماهنگ شده بود.
خب، میدونید اون روز قرار بوده مانور هوایی بشه، آسمان نیویورک کیلر بوده، یعنی قرار نبوده که اصلاً هواپیمای مسافربری چیزی پرواز کنه چون قرار بوده هواپیمای نظامی مانور کنن. خب، خود اون هواپیماهای نظامی داشتن مانور میکردن، نمیتونستن جلوی اینها رو بگیرن. بعد چجوری هواپیمای سوم قشنگ انتخاب کرد، اومده راست رفته خورده با ساختمان پنتاگون؟ این هم خلبانهای حرفهای که اینجا همشون اون موقع اومدن نشستن تو تلویزیون گفتن آقا اینجوری نیست که هواپیما را هر کسی دزدید، انگار مثلاً یه ماشین رو دزدیده از هر کوچه خیابون رو بتونه فرار کنه. لذا قشنگ سر جهان شیره مالیدن، گفتن که یه سری مسلمون اومدن این هواپیماها رو دزدیدهان، بردن کوبیدن به این برجها، چند صد نفر از افرادی، ۳-۲ هزار نفر که داخل این برجها کشته شدن از مردم عادی، چند صد نفر هم که توی هواپیما بودن مجموعاً کشته شدن، با یه خودزنی ۴-۳ هزار نفر تلفات و تصاویری که به همهی دنیا داد که آقا ببینید ما رو زدند، به داد ما برسید، تروریسم اینجوریه، ما باید بریزیم افغانستان رو بگیریم، عراق رو بگیریم، نمیدونم به همه جای جهان اسلام حمله کنیم، مسلمونها تروریستن. ۲۰ سال دنیا رو گذاشتن سر کار، ۱۳۸۰ این اتفاق افتاد، اومدن ریختن افغانستان رو گرفتن، ۱۴۰۰ دست از پا درازتر گذاشتن، فرار کردن، رفتن. این تصویری که الان دیدید، این دوربین ببینید چقدر حرفهای فیلمبرداری کرده.
خب، ۱۳۹۳ آقای آرت اولیویه اومد ایران، فیلم سینمایی که ساخته بود رو تو آمریکا نمیذاشتن اکران بشه، آوردش اینجا. وقتی فیلم اینجا سر کلاس پخش شد و آقایون و خانوما دیدن، خودش توضیح داد که این عملیات توسط آمریکاییها انجام شد، آمریکاییها خودشون خودزنی کردن. فضای اقتصادی آمریکا بسیار مشکل داشت، مثلاً همین الان که فضای اقتصادی آمریکا مشکل داره، ترامپ اومده با همه جنگ راه انداخته، چین نمیدونم تعرفه نمیدونم ۱۰۰ و خوردهای درصد، اروپا، دانمارک رو ولش کن، اون گرینلند رو بدید به ما، کانادا تو باید بیا بشی استان بعدی ما، پاناما تنگه پاناما کانال پاناما رو بده به ما، ایران نمیدونم این کار رو بکن. اقتصاد آمریکا با ۷ تریلیون دلار کسری فشار آورده به بحرین که تو این ۷۰۰ میلیارد دلار ذخیره رو بده به من، به امارات هم گفت امارتم ۱/۵ تریلیون دلار ۱۵۰۰ میلیارد دلار به اسم سرمایهگذاری داد بهش، به قطر هم فشار آورد حدود ۱ تریلیون، عربستان گفته بود ۶۰۰ میلیارد دلار میدم، گفت قبول نیست، اگه میخوای میخوای که من بیام عربستان باید بکنه ۱ تریلیون دلار، سرجمع اینا با ۱ تریلیونی که از ژاپن گرفت رفت اعلام کرد که ۵ تریلیون دلار ۵۰۰۰ میلیارد دلار از کسری مون حل شد. بعد یه بازی دیگهای رو شروع کرد، خیلی قالتاقه.
آمد یک تعرفه سنگین بست به کالاهای چینی و اروپایی و همه جای دنیا، همه این مجموعه و شرکتها و کارخونه که همکاری میکردن با شرکتهای خارجی تو بورس سهامشون سقوط کرد، ریخت پایین تو سهامشون تو آمریکا، اینا ریختن همه رو خریدن، ۵ تریلیون دلار تو سهام آمریکا سقوط که شکل گرفت ضرر شد ۵ تریلیون دلار ۵۰۰۰ میلیارد، اینا خریدن، بعد کشورای یکی اعتراض کردن، گفت خب ۹۰ روز به همه وقت میدم، دوباره مذاکره کنیم، همه اعلام کرد که همه اومدن پشت ببخشید باسن این منتظر که باسن این رو ببوسن، مذاکره کن، باسن دیپلماسی، حالا باسن به انگلیسی میگفتش که (Ass) ای دبل اس که میشه به اصطلاح اس دیپلماسی.
پخش سخنرانی ترامپ
این کاری که شما الان دیدید ترامپ انجام داد و به سادگی موفق شد این مسیر رو مدیریت کنه. در سال ۱۳۸۰ آمریکا بحران جدی اقتصادی داشت و اقتصاد آمریکا در آستانه فروپاشی بود، چکار باید میکردن؟ یه خودزنی میکردن، همه اذهان عمومی میرفت سمت اسلام و جهان اسلام و یه کشوری که سر حساب و کتاب درست و حسابی نداشت مثل افغانستانی که دست طالبان بود و اومدن ریختن توی افغانستان به بهانهی القاعده، ریختن افغانستان رو اشغال کردن ۲۰ سال. بعد اومدن گفتن صدام داره سلاح اتمی تولید میکنه، ریختن عراق هم گرفتن، اومدن تو منطقه مستقر شدن، پولهای اینا رو تو منطقه گرفتن، بردن، ۲۰ سال بقا آمریکا رو تضمین کردن. الان دوباره آمریکا به نقطه بحران رسیده، دوباره باید با ایران سر جنگ، با چین سر جنگ تجاری، با اروپا اینجوری با همه. دوباره این بازی رو شروع میکنن، ۲۰ سال دیگه همه ذهنها میره پای این مذاکرهها و پای این تعرفهها و دیگه ترامپ هم ۷ کفن پوشونده، نسل بعد میآد میگه: این رو آمریکا میدونی چرا همیشه ابرقدرت؟ علمی، اقتصادشون رو اداره میکنن، سیاستشون علمیه، دموکراسی دارن، اینا همه چیزشون علمیه، خیلی علمیه.
لذا آنچه که در ۱۱ سپتامبر رخ داد اساساً طراحی خود سازمان سیآیای و سازمان دیا بود و رسماً سر دنیا کلاه گذاشتن، گفتن یه سری عرب اومده زده این فجایع رو به وجود آورده. بعد هم که یواش یواش اسناد منتشر شد که اینجوری نبوده و بعد افرادی که از مقامات سیاسی آمریکا بودن اومدن گفتن که اینجوری نیست و بعدش همون تیمی که اومدن ایران و اینجا حضوری ۱۱ سال پیش بود دیگه. ۱۳۹۳ دقیقاً فکر میکنم اردیبهشت ماه بود دیگه که اینجا بنده خدا خودش توضیح داد و فیلم سینماییش هم که ساخته بودن خودش هم اینجا پخش شد دیدیم و قرار بود اون شب، شب قبلش، شب قبل از کلاس فیلم که صدا و سیما دوبله کرده بود قرار بود تلویزیون پخش کنه، شب در برنامه آقای طالبزاده ایشون حضور پیدا کرد، توضیح داد در مورد اینکه اصلاً ۱۱ سپتامبر کار آمریکا بوده، ربطی به القاعده نداشته و آقای طالبزاده اعلام کرد که فردا شب فیلم سینمایی پخش میشه از تلویزیون. آقای ظریف و تشکیلات دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی فشار آوردن به تلویزیون، آقای ضرغامی اکران فیلم رو جلوش رو گرفتن در تلویزیون. فردا صبح که اومد اینجا تو اندیشکده که ناراحت بود، موقعی که داشت فیلم پخش میشد من پرسیدم چیه؟ قشقایی بغل دست من نشسته بود گفتش که جلوی پخش فیلم رو گرفتن و وزارت خارجه و دبیر شورای عالی امنیت ملی گفتن که این فیلم رو حق ندارید پخش کنید، رو مذاکرات تاثیر میگذاره.
لذا فیلم فقط یه بار تو ایران اکران شد، اونم هم سر کلاس خودمون بود و بعد که دیگه دیدیش رفت بیرون، دیگه دست به دست گشت و مردم در جریان قرار گرفتن که آمریکاییها خودشون ۱۱ سپتامبر به وجود آوردن و حالا دیگه براش فیلم سینمایی وجود داره. مبتنی بر اون چیزی که عملیاتی که ادعا شد توسط القاعده انجام شده و دنیا رو تکون داد. قبلش ما اعلام کردیم همون سال ۱۳۸۰ که امکان نداره همچین عملیاتی در نیویورک انجام شده باشه توسط القاعده، این حتماً دولت آمریکا خودش پشت قضیه هست. همون موقع هم خیلیها شوک شدن، خیلیها اعتراض کردن که چرا شما همه چیز رو میندازید گردن خود آمریکا. خب دیگه ۱۳ سال بعدش که آرت اولیویه اومد اینجا گفتش که کار خود آمریکا بوده و بعد که یواش یواش همه چیز گذشت و بعد هم که آمریکا با افتضاح گذاشت فرار کرد از افغانستان و همین اتفاقا افتاد. الان دیگه حافظه تاریخی ملتها ضعیفه، اصلاً براشون مهم نیست چه اتفاقی افتاده، تموم شد.
حالا ۴-۴۳ سال بعد از ماجرای حمله به سفارت ایران در لندن، وقتی اسناد و مدارک و فیلمهای مستند و فیلمهای سینمایی و غیره رو بررسی میکنیم، بعد با چند تا نکته عجیب مواجه میشیم. یکیش اینه که این عملیات ۱۷ دقیقه طول کشیده، اونجایی که درگیر اتوبوسه بودن بهش میگفت باید برسونیدش به کف مثلاً ۶ دقیقه. عه، عملیات اتوبوس ۶ دقیقه، شما که توی ۶ دقیقه درگیر بشید دیگه اونا تیراندازی هم به سمت گروگانها نکنن، بخوان خودکشی هم کنن، نارنجک رو بکشن تو اتوبوس، مثلاً طرف یکی سر اتوبوس باشه، یه وسط اتوبوس که انتهای اتوبوس نارنجک رو بکشه، خب چیزی از اتوبوس دیگه نمیمونه. یه قاعده است تو تروریستها، خب تروریستی که میدونه هیچ راهی نداره، الان بگیرنش اسیرش نمیکنن میکشنش، یا کسی که داخل یه ساختمونی گروگان گرفته میدونه که باید خودکشی کنه، اگر قراره خودکشی کنه هزینه نیروی رهایی گروگان رو میبره بالا، تلفات رو میبره بالا، بالاخره ۵-۲۴ نفر که بیشتر نبودن، ۶ نفر تقسیم بشه به ۵-۲۴ نفر، هر تروریست مثلاً در یه جایی که بوده ۵-۴ نفر از گروگانها هم با خودش مثلاً نابود کنه یا افرادی که وارد میشن اونا رو مورد هجوم قرار بده، تلفات باید میرفت بالا، اصلاً منطقی نیست. یک، این ساختمون مناسبی همچین عملیاتی نبود، دو، خودتون دیدید چقدر دست پا چلفتی بودن، نه راپل کردنشون که اومدن وسط رو گیر کردن، نه از پایین رو به بالا رفتنشون، نه این سیستم انفجاری که بذارن رو در مثلا در رو منفجر کنن وارد بشن. به شدت به روش سرخپوستی. نکته بعدی مدت درگیری ۱۷ دقیقه، چیکار داشتید میکردید؟ بعدشم خیلی عجیبه، ۵ تا تروریست کف صحنه کشته میشن، یکیشونم که اسیر شد آوردنش بیرون که. هیچ چیز، این عملیات با هیچ چیزش نمیخونه و کاملاً ماجرا مشکوکه.
همونی که گفتم، ۵ روز از شکست آمریکاییها، نیروی دلتا اومده توی طبس شکست خورده، نیروهای ویژه آمریکا رفته ۲ تا اسم شناخته شده، سفارت آمریکا و گروگانهایی که دیپلمات محسوب میشن در ایران رفتن رهایی گروگان شون کنن، کی نیروی ویژه. واحد ویژه دلتا رفته افرادی که در سفارت آمریکا در تهران هستن رو رهایی گروگان کنه، نرسیده به تهران و نرسیده به سفارت در طبس شکست خوردن. این ۲ تا عنوان رو داشته باشید: نیروهای ویژه و سفارت خونه و گروگانها. حالا در لندن یه سناریو طراحی میکنن، یه سفارت خونه که سفارت خونه دقیقاً اون کشور دشمن یعنی ایران و دیپلماتهایی که گرفته میشن و حالا یک واحد ویژه، این دفعه نه دلتافورس، این دفعه اسپیشال ایر سرویس اسآیاس وارد عمل میشه و این دفعه اتفاقاً موفقه. همون کسی که میپذیره ۱۱ سپتامبر کار القاعده بوده، اون میپذیره که اینم کار خلق عرب از خوزستان بوده، اونجا همون افسرهای سابق ارتش پهلوی بودن، فریبشون دادن، بدبختا رو. بهشون گفتن شما برید این کار رو بکنید، آماده بشید، بعد هم برنامهریزی میکنیم و سناریو سازی و بعدم راحت میآد بیرون و بعد هم بهتون مثلاً پناهندگی طویل المدت میدیم و طرف نمیدونست که روباه پیره. سر همه شیره میماله، رفتن بدبختا خودشون رو به کشتن دادن. و این یک نکتهی کلیدی داره، باید در بازخوانی تاریخ مراقب بود کجاها رو اینا تاریخسازی کردن، برنامهریزی کردن و زمینهسازی کردن.
این زن خبرنگاره بعداً شد مدیر بیبیسی، اون سر بازرس که داخل بود اسلحه هم رو کمرش بود و تروریستها بازرسی بدنیش هم نکرده بودن. شما باشید برین یه جایی رو کار تروریستی کنید، تک تک افراد زن و مرد رو نمیگردید که وسیلهای نداشته باشن، چاقویی نمیدونم، حالا امروز که دیگه همه موبایل دارن، موبایلی که بخوان اطلاعات بدن، بالاخره منطق حکم میکنه شما با حداقل سواد امنیتی جایی که گرفتی همه رو بازرسی بدنی کنی. طرف یونیفرم نظامی داره و نگهبان سفارت بوده، شما ازش نپرسید اسلحهات کجاست؟ این هر از چندی شجاعت انگلیسیش رو میکرد، لباسش رو میزد بالا که رولور به اصطلاح رولور اسمیت اند وسون کبراش (revolver Smith and Wesson cobra revolver smith and wesson) رو مثلاً در میاره شلیک کنه. خب اینا که شوخیه، سر کی شیره میمالید؟ خیمه شب بازی بود، عملیات ضد تروریستی نبوده، نه اصلاً عملیات تروریستیش تروریستی بوده، نه عملیات ضد تروریستیش. اونی هم که شهید شد شهید لواسانی، اون بنده خدا چون خیلی حزباللهی بوده و با اینا یک و دو میکرده، همونجا تصمیم گرفتن که زهر چشم از جمهوری اسلامی بگیرن، آدم جمهوری اسلامی رو اونجا شهید کنند. والا این یک مراسم خیمه شب بازی بوده، هم شیوهی تسخیر سفارت خونه خیمه شب بازی بود که دیدید، هم شیوهی رهایی گروگانش خیمه شب بازی بود که باز دیدید.
دقت بفرمایید، یک همچین عملیاتی بخواد انجام بشه باید بین ۳ تا ۴ دقیقه جمع بشه، یعنی لحظهای که غافلگیری رو رعایت میکنید از بالا راپل میکنید، پنجره رو میشکنید، وارد میشید، شما فقط مسئولیت همین اتاقی رو دارید که وارد شدید، شما دیگه توی راهرو و اتاق بعدی مسئولیت شما نیست، اونا باید یه گروه دیگهای سریع وارد بشن. شما فقط الان وارد شدید، به مدت ۱۰ ثانیه شیشهها رو شکستید، وارد شدید، پریدید داخل تا طناب رو آزاد کنید، اسلحهتون تو دستتون، تشخیص بدید کدوم تروریسته، کدوم گروگان، اشتباهی نزنید. میزنی تروریستها رو، گروگان رو آزاد میکنید، فریاد میزنی که مثلاً آزاد، اونا انگلیسی میگن کلییر، اینجا مثلاً میگن آزاده، رهاست، یعنی تموم شده، گروگان رو میخوابونید که نزننش، تروریستها هم که زدید، اتاقی که شما الان وارد شدید امنه، این چقدر بین ۱۰ تا ۲۰ ثانیه، خیرش رو ببینید، ۳۰ ثانیه از اینجا به بعد شما دیگه فقط مراقبید تروریستهایی که تو راهرو یا اتاقهای دیگه نیان داخل این اتاق با شما درگیر بشن. شما دیگه از اینجا به بعد فقط مراقبید که نفوذ صورت نگیره. طرف راه افتاده پله پله، طبقه طبقه، پنجره به پنجره، از بالا، این نمیدونم بالکن، از توی پاسیو، یکیشونم گیر کرده اون بالا تو راپل کردن، خدا رحم کرد ۴ طبقه داشت راپل میکرد، بعد آتیش گرفته افتاده پایین. والا خدا وکیلی بچههایی که دوره اول آموزش میبینن تو هفته اول از اینا بهتر راپل میکنن.
حالا کلیت ماجرا اینه که همون طور که در ۱۳۹۶ که این فیلم ساخته شد، جریان طرفداران است صادق شیرازی و شیعیان انگلیسی اینا ریختن سفارت ایران رو اشغال کردن. یه بار دیگه سفارت ایران همین چند سال پیش اشغال شد، همین اوایل دوره ترامپ و وقتی ریختن اونجا رو اشغال کردن، پرچمهای سبزی بردن بالا و حالا ایران وسط درگیریش با داعش توی سوریه و عراق، اینا به جای اینکه ادعا میکنن شیعه هستن باید بیان دفاع کنن از مدافعان حرم، حرم حضرت زینب، رفتن در راستای مقاصد آمریکا و انگلیس سفارت ایران رو اشغال کردن، بعد رفتن وطن رو همین بالکنها پرچمهای سبز رنگ گرفتن دستشون، چرخوندن، مثلاً یک شو به تمام معنا. خب اون جریان شیعه انگلیسی که توی لندن. اونا همین یاسر الحبیب و بقیه شون نشستن تو تلویزیون گفتن ملکه انگلیس از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام، بعد توی روزنامهها و مجلههاشون شجرهنامه ملکه الیزابت رو بردن رسوندن به امام حسن مجتبی علیه السلام از اون زنای امام حسن که به حضرت زهر میدادن از اوناست، این شجره رو میبینید این، نگاه کنید از این پایین که همینجوری میآد میرسه به امام حسن مجتبی علیه السلام. خب کسایی که اینجوری برای ملکه انگلیس سفیدنمایی میکنن، اون رو از نسل امام حسن مجتبی علیه السلام قلمداد میکنن، اونا برای اینکه انگلیس و آمریکا رو از یه مخمصهای بیرون بیارن تو جایی که حاج قاسم قول داده بود که تا ۴-۳ ماه دیگه داعش مثلاً شکست میخوره توی سوریه، دقیقاً همون موقع وقتی میرن سفارت ایران رو اشغال میکنن، یه شو برگزار میکنن. شما نباید تعجب کنید؟
این تصویر، این همون بالکن است، هم در ۱۳۵۹، هم در ۱۳۹۶، در هر دو دورهای که سفارت ایران توسط یه گروه تروریستی اشغال شد، در هر ۳-۲ موردش پای سرویس امآیسیکس امنیت خارجی رژیم انگلیس و امآیفایو سرویس امنیت داخلیشون در میان بود و این فیلم سینمایی که تحت عنوان ۶ روز ساخته شده و از واحد اسآیاس یک نیروی افسانهای که رفت رهایی گروگان کرد و با حداقل تلفات، این یک شو. از این واحد قویتر، واحد اسپتسناز روسها رفت، اصلاً توی اون تئاتر بولشوی مسکو همه کشته شدن، همه اینا هم ۱۰۰ و خوردهای نفر فقط گروگان بود، اینا گاز شیمیایی و سارین داشتن، تروریستها گازها رو باز کردن، همه مسموم شدن، کشته شدن، تروریستها کشته شدن، گروگانها کشته شدن، کلی از نیروهای ویژه کشته شدن. مطلقاً یک همچین اتفاقاتی که میافته، عنایت داشته باشید در یک چنین اتفاقاتی اگر اون برخوردهای دیپلماتیک موثر واقع نشه این جور رهایی گروگانها به نتیجه نمیرسه، اصلاً یه جنس دیگهای داره، شما باید یه کار دیگهای بکنید. بله، میبینید کشتار رو میبینید توی اون عملیات مسکو، این صحنه عملیات مسکوست.
پس از نظر راستیآزمایی تاریخی، همون طوری که قبلاً مبسوط اینجا من دلایل شکست حمله به طبس رو گفتم، چون هلیکوپترها فرسوده بود، برنامهای بود که بعد از اینکه اومدن طبس، از طبس اومدن گرمسار، از گرمسار وقتی که نیرو نیروهای دلتا اومدن توی لانه جاسوسی، گروگانها رو آزاد کردن، آمریکاییها رو بردن توی استادیوم شیرودی، بعد هلیکوپترها از گرمسار پرواز کنن بیان بشینن توی استادیوم شهید شیرودی، این ۳-۵۲ تا آمریکایی رو سوار کنن، کماندوهای نیروی دلتا هم سوار کنن، ببرن منظریه قم، هواپیمای سی ۱۴۱ استار لیفتر (C-141 Starlifter) بشینن توی منظریه قم، فرودگاه متروکه منظریه قم، اینا از هلیکوپتر پیاده بشن، سوار اون هواپیما بشن، هواپیما از ایران برن بیرون، هلیکوپترها رو چکار کنن؟ هلیکوپترها رو منهدم کنن. فرمانده سپاه تفنگداران دریایی آمریکا که فهمید هلیکوپترهای ۸ گانهای که میده قراره دیگه برنگردن. به این ناوگان شون تو منطقه، گفتش که هلیکوپترهای دم دستتون رو بدید. اینا هلیکوپتر رو بدون اینکه سرویس شده باشن، تعمیر شده باشن، برای یه همچین عملیات برد بلندی آماده باشن، گفتن حالا فرسوده میدیم که دیگه اینا منهدم شد، قرار نیست برگرده دیگه، طرف ناخن خشکی لجستیکی کرد. لذا خدا دشمن ما رو از احمقها آفریده بود، نه.
این یکیشون هممون اول نرسیده به کرمان برگشت. شد ۷ هلیکوپتر، یکیشون خراب شد نزدیک کرمان نشست. شد ۶ هلیکوپتر، ۶ تایی که رسیدن توی طبس، دوتاشون نشستن، دیگه اعلام کردن به بک ویس که اینا دیگه نمیتونه پرواز کنه، موند ۵-۴ هلیکوپتر. تماس گرفتن با کاخ سفید، گفتن با ۵-۴ هلیکوپتر نمیشه عملیات کرد، کارتر دستور داد عملیات کنسل، برگردید بیایید. اینا چون عجله کردن دیگه، حالا میخواستن برگردن با این هلیکوپترهاشون، باید به اون هواپیمای تانکر سوخت نزدیک میشدن، ازش بنزین میگرفتن، به جای اینکه اینا چرخ داره رو زمین راه میره، به جای اینکه رو زمین راه برن، یکیشون احمق بود، بلند شد که زودتر بنزین بگیره، این هلیکوپتر غولپیکر رو از زمین بلند کرد، این گرد و خاک ایجاد کرد، هلیکوپتر رو بلند کرد، بنشینه کنار هواپیمای تانکر سوخت، به جایی که بشینه کنار اون رفت خورد به هواپیمای تانکر سوخت، کلش منهدم شد. اون عکسی که دیدید یه هواپیمای سوختهای کف طبسه، اون هواپیمای تانکر سوخت بنزین بوده. خب این هلیکوپتر هم که خورد به اون، خود اینم منهدم شد، ۸ تا جنازه ام زمین گذاشتن، بقیه همه چیز رو ول کردن، رفتن چپیدن توی هواپیمای ۳۳۰. هواپیما رو ول کردن، فرار کردن، رفتن، خیلی افتضاح بوده. این اتفاقی که اونجا افتاد کاملاً دست خدا رو نشون داد که خدا جوری اینا رو به عنوان احمق گذاشته بودشون سر کار که اینا به جای اینکه عملیات تضمین بشه، بهترین هلیکوپترهاشون رو بفرستن با بهترین آمادگی رزمی.
خب، یک کمیسیونی تشکیل شد در کنگره آمریکا، نمایندگان مجلس رفتن بررسی کردن، یک دریادار رو گذاشتن بازرس، اون یه گزارشی تهیه کرد که در اون گزارش مشخص کرد که اوریج آمادگی هلیکوپترها میانگین ۴۶ درصد بود، یعنی چی؟ یعنی شما میخواید با یه پراید برید بندرعباس، الان که نمیرید بیرون، بشینید داخل پراید، استارت بزنید، راه بیفتید برید، لاستیکا رو چک میکنید تا بندرعباس، بالاخره لاستیکها باید جواب بدید، ترمز رو چک میکنید، روغن ماشین رو چک میکنید، هر چیز دیگهای باتری و نمیدونم چراغها و راهنما و خطر و هر چیز، اینکه شما یه هلیکوپتر رو میخوای بفرستی چند هزار کیلومتر بیاد تو ایران و بعد عملیات انجام بده تو این شرایط خاص، خب این هلیکوپتر باید آمادگی داشته باشه. حالا در اون سندی که منتشر کردن خودشون ۳۰ سال بعد، داخل اون سند دقیق آورده که این ۸ تا هلیکوپتر مبتنی بر مستندهایی که روی ناو هواپیمابر ازشون بوده، اوریج یعنی میانگینی که گرفته شده از آمادگیشون ۵۰ درصد هم نبوده، میانگین ۴۰ و تقریباً ۷-۶ درصد بود.
کدوم دیوانهای بلند میشه با هلیکوپتری که اصلاً آماده نیست برای عملیات، که میآد نرسیده به کرمان یکیش برمیگرده، این ور کرمان یکیش میشینه، اونایی اومدن رسیدن تو طبس، یکی دوتاش دیگه بلند نمیشد که قرار بوده وقتی این هلیکوپترها رو میدن. هلیکوپتر تو منظریه برای اینکه دست ایران نیفته، وقتی پیاده شدن سوار هواپیما شدن که برن، هلیکوپترها هشت تاش رو تو ایران منهدم کنن. از کدوم سازمان این هلیکوپترها رو گرفته بودن؟ از سپاه تفنگداران دریایی، اونا هم هم گفته بودن. خب حالا که قراره هلیکوپترهای ما منهدم بشه برنگرده، پس این دم دستیها و فرسودهها رو بدید. این راز شکست طبس بود و در کتاب ده گزاره اصلی استراتژیستها که ترجمه شده تو ایران، اون سرلشکری که این کتاب رو نوشته، اونجا در بررسی شکست عملیات طبس اونجا میگه که به دلیل اینکه اینا هلیکوپتر فرسوده آورده بودن، شکست خورد کل عملیات. مراقب باشید در شرکتتون، کمپانی تون، وزارت خونتون در یه عملیات نظامی و هر چیز دیگهای، هرگاه عملیاتی میخواد انجام بشه، بهترین وسایل و تجهیزاتتون رو بذارید. در این کتاب هنر یک استراتژیست در تبیین اینکه چرا عملیات طبس شکست خورد از این سازوکار استفاده میکنه.
این از ماجرای راستیآزمایی عملیات طبس، اون از راستیآزمایی عملیات در واقع آمریکاییها که آمدن اینجا و کاری که انجام دادن، اون از راستیآزمایی ۱۱ سپتامبر و القاعده، اینم از راستیآزمایی عملیات نیمرود. تک تک اجزا تاریخیه، اتفاقاتی که از سر انقلاب اسلامی گذشته رو باید راستیآزمایی کنید، واقعیتهاش رو در بیارید، ابعادش رو بسنجید و مشخص کنید که هر کدوم از این موارد حقیقتش چی بوده. چرا اینا نیاز داریم؟ برای اینکه جلوی تحریف تاریخ رو بگیریم یک. دو سوای از اینکه جلو تحریف تاریخ رو گرفتیم، ما نیاز داریم که از این یک درسهای تاکتیکی و تکنیکی برای خودمون در بیاریم. نکته سوم اینه که باید ببینیم که دشمن چطور فکر میکنه، نیتش چیه، برنامهاش چیه، چطور به این مسیر رسیده.
الان شما دیگه میدونید انگلیسیها دروغ گفتن، یه ۶-۵ تا از این عوامل ارتش شاه رو که فرار کرده بودن از ایران رفته بودن عراق، اینا رو به اسم اینکه اینا جریان خلق عرب اند انداخته بودن به جون خوزستان، حالا آوردنشون در یه عملیات به قول خودشون تروریستی که خیمه شب بازی بود، به اینا گفته بودن این بازی رو انجام میدید بعد دیگه شما حتماً اینجا سیتیزن میشید، شهروند میشید، مثل اینکه الان میبرنشون تو آلمان و سوئد جای دیگه میگن اول باید دینتون رو عوض کنید، انقدر تو کمپ نگهشون میدارن تا طرف دینش رو عوض میکنه، کلاه گذاشته بودن سر این بدبختا، اینا هم پذیرفتن، بعد هم اینا مثل لشکر شکست خورده حمله کردن به اونجا، ۱۷ دقیقه اونا هم همینجوری وایستادن نگاه کردن تا اینا یکی یکی اتاق رو پاکسازی کنن، بعد بیان اینا رو یکی بکشنشون، خیلی صحنه کمدی کلاسیک عجیبیه.
آنچه در عملیات نمرود برای ما محرز اینه که این عملیات بیشتر از اینکه یک عملیات ویژه رهایی گروگان باشه، یک عملیات هالیوودی شبکه تلویزیونی بیبیسی بود برای اینکه آمریکا رو از مخمصه بیاره بیرون، از مخمصهی ماجرای طبس. ۵ روز بعدش و کشش هم دادن به مدت ۶-۵ روز تا خوب افکار عمومی دنیا کاملاً با این هماهنگ بشه و با این درگیر بشه.
اما واحد اسآاس که ساخته شده دیوید استرلینگ در دوره جنگ جهانی دوم سال ۱۹۴۰ یا ۱۹۴۱ در صحرای آفریقا شکل گرفت و خاندان سلطنتی از دیوید استرلینگ حمایت میکردن توی تشکیل این واحد. دیوید استرلینگ که واحد اسآاس رو به وجود آورد، اسپیشال ایر سرویس، سرویس ویژه هوایی، یه مشابه دریایی داره به نام اسبیاس، اسپشال بوت اسکادران Special Boat Service (SBS) که این تکاورهای دریایی نیروی دریایی ارتش قبل از انقلاب توسط اسبیاس آموزش دیده بودند، اونجا رفته بودن آموزش دیده بودن. واحد اسبیاس اسپشال بوت اسکادران و واحد اسآاس اسپیشال ایر سرویس، این دو تا واحد، یکیش تو نیروی دریایی رژیم انگلیسه، یکیش تو نیروی زمینی رژیم انگلیسه. اینا با یک کارهای نسبتاً نمایشی به نیروهای ویژه تراز تو دنیا تبدیل شدن و معرفی شدن. اما واقعیتش اینه که اینجوری نیست، یعنی دقیق که دقت کنید به اصل ماجرا، اینا تعداد عملیات موفقی که تو دنیا انجام دادن کم بوده و خیلی نتایج خوبی نداشته که یه نمونهاش هم همینه که تو این فیلم سینمایی دیدید. اما روش تبلیغ شد روی کارشون تبلیغ شده.
برعکس ما که تعداد عملیات ویژه موفقمون زیاد بوده در ۶-۴۵ ساله گذشته هم ضد تروریستی هم عملیات بیرونی، اما کسی اینا رو نمیشناسه، فقط یک قلم در امنیت پرواز ۶۴ تا ۶۵ هواپیما رهایی گروگان شده، یعنی کلاً آلمانیها یه هواپیما ازشون دزدیدن بردن موگادیشو، کلاً مثلاً تو آمریکا نمیدونم ۴-۳ تا هواپیما دزدیدن نمیدونم، هیچ کشوری ازش ۵-۶۴ تا هواپیما بدزدن اینا رهایی گروگان کنن نداریم، تنها کشوری که این وضعیت رو داشته ما بودیم. حالا دیگه ترور شخصیتهای اصلی، این همه مقامات ما ترور شدن، این همه سازوکارهای دیگه، یعنی همیشه ما در معرض تروریسم بودیم و نیروهای ویژه ما همیشه درگیر بودن، اما برای اینا ببینید نه زیاد فیلمی ساخته میشه، نه کسی خبر داره، نه کتابی نوشته میشه، نه کارشناسانی هستن که تحلیل بدن. اما در مقابل اونا از هیچ همه چیز میسازن، از کاهی کوهی میسازن.
واحد اسایاس در دوره دیوید استرلینگ در صحرای کویر تاکتکیش این بود که پر سر و صدا عملیات میکرد، یعنی چی؟ یعنی یه جیپهایی داشتن روشون تیربار گذاشته بودن، آلمانها که یک مستقر بودن توی صحرا توی یک مثلاً کمپی توی بیابونی جایی، اینا میرسیدن به اونا با سرعت، از وسط کمپ اینا رد میشدن، بیمحابا به این ور تیراندازی میکردن، به اون ور تیراندازی میکردن، ناامن میکردن اون کمپ رو میرفتن، دوباره دو شب بعد یه کمپ یه جا دیگه بود، میرفتن به اون کمپ حمله میکردن، اونا رو اونجا میزدن. چه اتفاقی میافتاد؟ آلمانیا احساس ناامنی میکردن، احساس میکردن هر کجا در وسط کویر باشن این واحد ویژهی انگلیس میآد یه کار تروریستی میکنه و یه حملهای میکنه و میره. اینا تخصصشون درگیری مسلحانه با حجم انبوه آتش گسترده است. از دوره خود دیوید استرلینگ تا امروز، اینجا هم دیدید بسیار پر سر و صدا و پر جیغ و داد و گاز اشکآور و دودزا و تیراندازی و مسلسلهای امپیفایو (MP5) انفجارات.
همون دوره که دیوید استرلینگ در انگلیس این کار رو میکرد، آلمانیها یه کسی داشتن در کنار هیتلر به اسم اتو اسکورتزنی، اتو اسکورتزنی که خاطراتش ترجمه شده تو قالب کتاب جنگ ناشناخته. اتو اسکورتزنی، تخصصش عملیات ویژه بدون شلیک یک گلوله بود، یعنی ماموریت که هیتلر به این میداد، این بدون اینکه یه گوله شلیک کنه میرفت کار رو انجام میداد، برمیگشت میاومد. مثلاً وقتی که موسولینی رئیس جمهور کشور ایتالیا رو کودتا کردن گذاشتنش کنار توی شهر ساحلی، هیتلر به اینکه یه سرگردی بود به اتو اسکورتزنی دستور داد که میری و موسولینی رو برمیگردونی به قدرت. بله، این تصویر لحظهایست که اسکورتزنی موسولینی رو نجات داده، داره برش میگردونه به قدرت، برش گردون به قدرت و یک یه هفته ۱۰ روزی هم وایستاد کنار دستش که نیان بکشنش اونجا. این عملیات رو انجام داد بدون شلیک یک گلوله.
شد دو تا مکتب، مکتب دیوید استرلینگ، مکتب اتو اسکورتزنی. اسکورتزنی میتونست عملیاتی طراحی کنه، بره غافلگیر کنه، بدون شلیک گلوله کارش رو انجام بده، برگرده بیاد. دیوید استرلینگ با سر و صدا و آژیر و بوق و توپ و شلیک و جیغ و داد و برید کنار که ما اومدیم. و مکتب دیوید استرلینگ هنوز هم در انگلیس پابرجاست. یعنی اگر این عملیات قرار بود با مدل اتو اسکورتزنی انجام بشه، خب باید شلیک فشنگها تعدادش کم میشد، انفجارات کم میشد، اما همچنان اینجا هم دیدید که اینا پر سر و صدا مبتنی بر مدل دیوید استرلینگ عمل کردن.
ما هر دو تا مکتب رو در سال ۶۵ ۶۶ ۶۷ ۶۸ و ۶۹ در ایران کد نمایی کردیم. برای این عکس دیوید استرلینگ جوونیهاش تو جنگ جهانی دوم. اما واقعیتش اینه که روی نیروهای ویژه غربی زیادی رسانهها و سینماشون سرمایهگذاری کردن. دلتا خب اومد توی طبس شکست خورد، بعد از اون دلتا تا امروز که من خدمت شما هستم هیچ جا عملیات دستبرد موفقی نداشته، ولی ببینید این همه فیلم سینمایی ساختن، دلتا فورس ۱، دلتا فورس ۲، دلتا فورس ۳، در نیروی دریاییشون یه واحدی دارن به نام SEAL Navy مخفف Sea, Air, Land Commando، نیروهای ویژه دریا زمین هوا برد که تیم ششم نیروهای ویژه شون SEAL Navy، یه موقع یه اتفاقی توی یوتیوب سرچ کردم دیدم اوه چه خبره، این همه براش فیلم سینمایی ساختن، این همه براش فیلم مستند ساختن، اصلاً از هیچ. یک تشکیلاتی درست کردن تو ذهن جوونا، توی افکار عمومی که آقا نمیدونید آمریکا یه واحد ویژهای داره به اسم تیم ششم نیروهای ویژه SEAL Navy. خب اینا اومدن در خلیج فارس تو گشت ویژه و افتادن دست نیروی دریایی سپاه. بله دیگه، Top 10 Navy SEAL movies All time گفته که ۱۰ کار برتر درباره SEAL Navy، یعنی ۱۰ تا فیلم برتری که انقدر زیاد ساختن که تو همه اون فیلمها ۱۰ تا برترش رو این کانال گذاشته.
خب اینا همون طوری که دیدید آمدن SEAL Navy آمدن و در ماجرای دستگیریشون ۱۰ سال پیش در سال ۱۳۹۴ توسط نیروی دریایی سپاه، خب شلوارشون رو خیس کردن و عذرخواهی کردن، گریه زاری کردن، به شدت گریه کردن جلو دوربینها و تصویری که از SEAL Navy در مقابل نیروهای سپاه به نمایش در اومد که اینا گریه میکنن یا اون صحنهای که لحظهای که دستگیر شدن همشون دستاشون پشت گردنشونه و تحقیر شد آمریکا. مشابه اون تصویر رو هیچ ارتشی نداره، یعنی چینیها ندارن، روسها ندارن، هندیها ندارن، پاکستانها ندارن، فرانسویها ندارن، هیچ کشوری در دنیا این تصویر رو نداره که سوپر کماندوهای SEAL Navy رو بگیرن بشوننشون و اینا گریه کن، شلواراشون رو خیس کن. پس این تبلیغی که شده برای واحد اسآیاس، اون تبلیغی که شده برای واحد دلتافورس، اون تبلیغی که شده برای واحد اسبیاس، تبلیغی که روسا کردن برای واحد اسپتسناز، این اثر مدیاس دیگه، اثر رسانه است. رسانه همچین کاری میکنه. همین عکسی که دارید میبینید خودش به حد کافی گویاست، کافی این عکس رو مثلاً به جوونا نشون بدید و فکر میکنن دیگه چه خبره.
اما در جنگ قلب قوی مطرح، قلب قوی هم محصول ایمانه، به قول شهید چمران که هنگامی که شیپور جنگ نواخته میشه و صدای چکاچک شمشیرها بلند میشه، مرد از نامرد تفکیک میشه. با هیبت نیروهای ویژه و تجهیزات عجیب و غریب کسی رزمنده نمیشه. الان یمنیها خب میان که قدشون کوتاست دیگه، یمنیها افرادی هستن کوتاه قامت، جثههای ضعیفی دارن چون حالا جامعه بورژوایی هم ندارن، اضافه وزن ندارن، یعنی آدم چاق توشون نیست، و هیکلهای ۴۰ و ۵۰ کیلویی، ببینید اینا با هیکلهای ۵۰-۴۰ کیلویی و پای برهنه، خداوکیلی فقط نگاه کنید تفنگ یه چیز رو چجوری رو کولش داره میبره، یعنی اندازه یه لندکروز میذارن رو لندکروز دیگه، پای برهنه. حالا اینا نیروهای ویژه واقعی هستن چرا؟ چون ایمان دارن، قلب قوی دارن و ایمان. اما دنیا چه کسانی رو نیروی ویژه میدونه؟ واحد اسایاس، ملکه انگلیس میایسته کنارشون باهاشون عکس میگیره و اون انتهای فیلم داشت صحبت میکرد، اون زنه، اون تصویرش نبود فقط صداش شد، داشت میگفت نیروهای ویژه ارتش ما خیلی خوب کار کردن، اون صدای مارگارت تاچر بود، نخست وزیرشون.
این جلسه ضرورت بازخوانی مباحث تاریخی رو مد نظر داشته باشید. اواخر فروردینه، در اردیبهشت، ابتدا بازخوانی ماجرای حمله طبس و شکستی که به طبس اومدن تو طبس شکست خوردن برای اینکه ببینید چطور خدا وقتی اراده میکنه شیطان بزرگ رو شکست میده، بدونید که شما اصلاً درگیر بشید یه گلوله شلیک کنید. دوم ماجرای سفارت ایران در لندن که مقابله به مثل کردن و اونجا رو هم مثل سفارت آمریکا سعی کردن بگیرن و سر و صدا کنن و بعد خودشون بیان رهایی گروگان کنن، منت بگذارن گردن ایران، مارگارت تاچر بعد از این رهایی گروگان نامه نوشت به امام، یه نامه هم نوشت به بنیصدر، بنیصدر تشکر کرد، اما امام جواب نداد. در نامهای که به امام نوشته بود درخواست کرد که آقا حالا که ما این کار رو انجام دادیم و رهایی گروگان کردیم سفارت شما رو، شما بیاید گروگانهای آمریکایی رو آزاد کنید. از این دست پیامدهای سیاسی هم بعد از اون واقعه بود. بازخوانی اون در ۱۰ اردیبهشت تا ۱۶-۱۵ اردیبهشت.
مسئله سوم بازخوانی شاهنامه در سالروز فردوسیه به دلیل اینکه شاهنامه به عنوان یک متن دینی و توحیدی رو از ما گرفتن، تبدیلش کردن به یک متن باستانی ضد اسلام ضد جمهوری اسلامی، یعنی هر چی تواناییها و امکانات خودمون بوده دارن علیه خودمون استفاده میکنن. خب باید باز پسش بگیریم دیگه. پس بازخوانی فردوس و کوروش هم در اردیبهشت یک فرض واجبه. و قس علی هذا. در هر ماه و در هر فصل و در هر هفتهای ببینید موضوعی که اونجا داره تحریف میشه، انقلاب و نظام و دستاوردهای اون داره تحریف میشه، اونجا یه مقداری تعمق کنید، شم تاریخی خودتون رو تقویت کنید، در اون حیطه مطالعه کنید، جستجو کنید، یک سرچی کنید، تعمق و تدبری کنید، به همدیگه نکاتی رو یادآوری کنید، حافظهی تاریخی خودتون و اطرافیانتون رو تقویت کنید تا جلو انحرافها در نظام رو بتونید بگیرید. اگر اینجوری نباشه شما شم و شناخت و بینش و عبرت تاریخی نداشته باشید، دور از جونتون خودتون شکار میشید، خودتون صدمه میخورید، خودتون با نظام دچار مشکل میشید، با اسلام دچار مشکل میشید با حضرت الله دچار مشکل میشید. اگه میخواید این بلا سرتون نیاد عبرت برای همینه دیگه. «فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ» اینا رو باید ببینید که عبرت بگیرید.
موفق و مؤید باشید انشالله. والسلام.
◀️ مشاهده در یوتیوب:
◀️ مشاهده در آپارات (همراه با فیلم سینمایی ۶ روز):