💠 کلبه کرامت - جلسه ۱۱۳۶
سرفصل: دکترین دموکراسی آمریکایی (۵۳)
حفظ نظام (۲۳)
حفظ نظام با بامشل
[خوک چاق را قربانی کن!]
برگزارشده در ۸ خرداد ماه ۱۴۰۴

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین.
همان طور که دیدید، روح کلی امپریالیسم به معنی جهانخواری، با پیامدهای سفر دونالد ترامپ در کشورهای حاشیه خلیج فارس و غارت به قول خودش ۵ تریلیون دلاری این کشورها که ۶۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری از عربستان گرفت، ۱.۲ تریلیون دلار از قطر گرفت، ۱.۴ تریلیون دلار از امارات گرفت و نزدیک ۲ تریلیون دلار هم قراردادهایی است که برای فروش، مثلاً فروش تسلیحاتی بیش از ۱۴۰ میلیارد دلاری با سعودی یا موارد دیگر با کشورهای دیگرشان امضا کرد.
این اتفاق مهم به گونهای چهره و جلوه اصلی نظام سرمایهداری را نشان میدهد که همانطوری که اشاره کردم، در بقای این نظامات، چیزی به نام علم، که بگویند اقتصاد علم بود و مبتنی بر علم اقتصاد، آمریکاییها جامعهشان را ساماندهی کردند و این چیزی که شما میبینید در ۱۰۰ سال گذشته در آمریکا اتفاق افتاده، حاصل مثلاً تفکر علمی استادان اقتصادشان بوده. خوب این زیر سؤال رفت و شما الان یک دلیل، یک سند، یک دستاویزی دارید که به شما میگوید که وقتی ۱ تریلیون دلار از ژاپن به بهانه سرمایهگذاری میگیرد و ۵ تریلیون دلار از کشورهای استعمار شده حاشیه جنوب خلیج فارس میگیرد حدود ۶ تریلیون دلار، تعرفههایی هم که به کمپانیها بر همین گزارشی که دیروز-پریروز منتشر شده و آمریکاییها و ترامپ اپل را ملزم کرد که یعنی تعرفه گذاشت که اگر میخواهد محصولاتش را در آمریکا بفروشد و حسابوکتاب درست باشد، باید برگرداند داخل خاک آمریکا و داخل آمریکا محصولات اپل را تولید کنید.
خوب اپل هم همانطوری که میدانید با یک شعاری کارش را منتقل کرد به هند که برای مثلاً صدها میلیون دستگاهی که تولید میکند با نیروی کار ارزان هند و منابعی که آنجا هست بتواند تجارت آمریکایی را گسترش دهد. اما اینها آمدند و وقتی که همان کالا تولید میشد از هند میآمد توی آمریکا، این از کیسه آمریکاییها میرفت میگفت چرا باید یک کالایی بیرون تولید بشود بیاید داخل آمریکا. لذا یک دفعه آمد یک تعرفه سنگینی را همین پریروز بست به اپل و اپل را وادار کرد که این را بیاره در آمریکا تولید کند. خوب یک دفعه از دیروز هر روز سهام این کمپانی سقوط کرده در بازارهای مختلف، در بازارهای سهام مختلف.
خوب این شیوه کار سرمایهداری است یعنی نظام کپیتالیستی، نظام سرمایهگرایی. روح حاکم بر عملش همان مرکانتیلیسم یعنی اصالت سوداگری است و در این اصالت سوداگری چون تمام مردم، شهروندشان مرچند (Merchant) هستن، مرکانتیلیست هستند، رژیمشان هم یک رژیم مرکانتالیستی و تاجرانه و سوداگرانه برخورد میکند. حالا بالاخره معروفترین تاجر کره زمین هم خود ترامپ در طول ۳۰-۴۰ سال گذشته است و از این حربه استفاده کرده به بهترین شکل ممکن، غارت را رقم زد و اگر قرار باشد کتاب اقتصادی نوشته بشود باید این شیوه غارتگری نوشته بشود. یعنی به دانشجوی اقتصاد درس بدهند که ببینید وقتی مثلاً آمریکا ۳۷ تریلیون دلار بدهی ملی دارد و ۳۰ تریلیون دلار GDP دارد و درآمد دارد، اختلافش ۷ تریلیون دلار، چطور این را حل میکند یک رژیمی؟ بعد به آن اقتصاددانهای جوانی که دارند اقتصاد میخوانند یاد داده بشود که باید بروند مثلاً در روش استعماری کشورهای تحت سلطهشان را غارت کنند. کشورهای تحت سلطهشان را از ژاپن گرفته تا سعودی تا امارات تا قطر تا بحرین تا جاهای دیگر، اینها را غارت کنند، از هر کدام یک تکهای بکنند. بعد که این را کندند و جمعآوری کردند مشکلشان حل بشود.
حالا دوره ترامپ هم تمام میشود مثلاً دوره جهانخواری و امپریالیزم آمریکا یک ۱۰ سال ادامه پیدا میکند. نسلهای بعد که به دنیا میآیند و میروند در فضای علمی و عمومی میگویند خوب دلیل اینکه این آمریکاییها اینطوری روی پا ماندند به خاطر علم اقتصاد است. حتماً نظرات مثلاً منکیو را خواندهاند یا نظرات فرض کنید استیگلیتز را خواندهاند. به خاطر آن نظراتی که رسیدند به این مدارج بسیار بالای رشد اقتصادی. رشد اقتصادی این گونه است. بعد هی بنشینند در تلویزیون بگویند که اقتصاد یک علم است و مثلاً در جمهوری اسلامی مبتنی بر علم اقتصاد عمل نمیشود، مبتنی بر اقتصاد، علم اقتصاد پیشرفتی صورت نمیگیرد.
یک نکته در نظام تبیین باید مبتنی بر همین اتفاقات دو سه هفته اخیر در ماجرای آمدن ترامپ به حاشیه جنوبی خلیج فارس و مسائل بعدیش روشن شود. اولاً آنچه اتفاق افتاد تصویر تمامنمای امپریالیزم است. وقتی میگویند امپریالیسم که ترجمه شده به جهانخوار، منظور از جهانخواریش چیست؟ نظام امپریالیستی یک گودال است. یک دره است این برای اینکه پر بشود باید از آن مناطق اطرافش بهره بگیرد یعنی آن کشورهای اطرافش باید هر چه دارند بریزند داخل این تا این پر بشود. نظام امپریالیستی مثل یک جوجهای میماند در درون یک دانه لانه که های این دهنش اینجوری باز است های مادرش و پدرش باید بروند از بیرون برایش مثلاً کرمها را بگیرند، نمیدانم هر چیزی را بگیرند، بزنند تو گلوی این جوجه پرنده. حالا این جوجه پرنده اگر پیکر بزرگی باشد و دهنش یکسره اینجوری باز باشد، از ملتها و کشورهای دیگر باید غارت کنند، بکنند، بریزند تو گلوی این تا این در اوج بماند.
اگر این تبیین شد برای مردم جامعه، اگر این نکته تبیین شد برای جوانان، اگر این نکته مشخص شد دیگر آمریکا این ابهتی که همه فکر میکنند را ندارد. دیگر آمریکا آن قبله آمال و آرزوهای بسیاری نخواهد بود. چون یک متقلبینی به نام استاد دانشگاه در رشته اقتصاد جا انداختهاند که اگر آمریکا آمریکاست به خاطر این علم اقتصادی است که اینها سر کلاس در دانشگاه درس میدهند و اگر کسی به این علم اقتصادی که این ها درس میدهند در دانشگاه با فرمولهای ریاضی توجه کند کشور آنها هم مثل آمریکا میشود. از این رو هی مدام مبتنی بر قبله آمالشان فشار میآورند به جامعه خودشان و یک حس به اصطلاح عدم رضایتی را در خودشان و در جامعه بسط میدهند که علیالنهایه اگر هم رفتند در نظام دانشگاهی، این جوانان همه تلاششان میشود که اپلای کنند، بلند شوند بروند آنجا.
یعنی اگر شما مثلاً بهترین مغزهایتان را میفرستید، دانشگاه علوم پزشکی، دانشگاههای صنعتی مثل شریف و جای دیگر یا در رشتههای تاپ علوم انسانی، اینها علیالنهایه بعد از مقطع لیسانس میخواهند اپلای کنند بلند بشند بروند آنجا دیگر. چون یک جایی خیلی برای علم ارزش قائل است به اسم آمریکا و مبتنی بر آن علم، آنجا علمی رشد کرده. غافل از اینکه رشد یعنی ترقی و پیشرفت در جایی به نام مثلاً ایالات متحده هیچ ربطی به علم ندارد. آنها فقط تنها کاری که کردند کشورهای دیگر را غارت کردند، آمدند یک فضای سرمایهداری و شیک و لاکچری در جامعه خودشان ساختن. البته همه جامعهشان هم اینطوری نیست دیگر. بسیاری از مناطق آمریکا فقر بیداد میکند و زندگی برایشان سخت است. یک درصد اقلیت، یکدرصدی هستند که بر آن جامعه سیطره دارند، ۹۹ درصد را غارت میکنند. که در آن جنبش اشغال وال استریت، ۱۵ سال پیش مردم ریختند در خیابان که ما ۹۹ درصدیم، یک درصد ما را غارت کرد.
اما تصویری که از مثلاً محله منهتن در آمریکا یا مثلاً محله ایرانیها در لسآنجلس در بورلیهیلز یا بعضی جاهای دیگر مثلاً مثل لاسوگاس نشان داده میشود در فیلمهایشان و تصویری که هالیوود در فیلمهای سینماییاش ارائه میکند، ذهنیت جوانان کشورهای آفریقایی یا آسیایی یا آمریکای لاتین میشود که اینها به چه دلیل رشد کردند، رسیدند به اینجا؟ به یک دلیل: به دلیل اینکه مبتنی بر علم اقتصاد عمل کردند. اگر تصویر موجود در ذهن جوانان خصوصاً و توده مردم عموماً درباره اینکه علم اقتصاد آمریکا و اروپا را به اینجا رسانده، اگر این تصویر بشکند چیزی از باور به اقتدار ایالات متحده نمیماند.
این نکته کلیدی یعنی تبیین این و شناخت این از این جهت مهم است. وقتی میگوییم جهاد تبیین، مجاهد تبیین باید بداند کجا را هدف بگیرد، دقیقاً مورد هجوم قرار بدهد این باور که اساساً راه ترقی ایالات متحده از راه دانشکده اقتصادش نبوده. ترامپ که امروز میبینید یک تاجر سرشناس ۴۰ سال گذشته است و با قالتاقبازی در آمریکا به این ترقی تجاری اقتصادی رسیده. خودش شخصاً با قالتاقبازی هم آمد در انتخابات و دور اول رئیسجمهور شد. دور دوم نتیجه انتخابات را نپذیرفت و طرفداراش ریختند کنگره را اشغال کردند. نتیجهاش این شد که ۵ نفر کشته شدند. بعد گرفتن، محاکمهاش کردند. دوباره با پررویی آمد با لابیستای یهودی پشت سرش و جریانی که دامادش که یهودی است و غیره، آوردندش در صحنه و شد دوباره کاندیدا. رئیسجمهور شد. و کاملاً با دستفرمونی که یهود برای نظام سرمایهداری تبیین کرده، با همان دستفرمون دوباره آمد به قدرت رسید و ۱۰۰ روز اول یک شوک به دنیا ایجاد کرد که کانادا باید بیاید جز ما، تنگه پاناما هم مال ما باشد، گرینلند دانمارک هم باید بیاید سمت ما، اروپا هم خودش میداند با تهدید روسیه باید در تعرفهگذاری بر کالای تجاری بین ما و اروپا سهم ما را بدهد، ناتو هم به ما چه مربوط است که بودجهاش را بدهیم خود اروپا از خودش دفاع کند، اوکراین هم به ما مربوط نیست. بایدن ۳۵۰ میلیارد دلار آنجا خرج کرده، بهرههاش ۱۵۰ میلیارد دلار است. آن ۳۵۰ میلیارد دلار با این ۱۵۰ میلیارد دلار میشود ۵۰۰ میلیارد دلار. ۵۰۰ میلیارد دلار باید معادن و منابعش را بدهد به ما، ما هم هیچ کاری به پوتین و جنگ اوکراین نداریم.
تو منطقه این طرف هم. در منطقه موسوم به خاورمیانه هم سریع این گاوهای شیرده باید در طویله کشورهای جنوب خلیج فارس ردیف بشوند، ما بیایم اینها را بدوشیم بره. این شد نظام حکمرانی بر جهان. اینجا شما علوم سیاسی دیدید که استاد علوم سیاسی بلند میشوند یا توصیفاتی از صحنه حکومت و حکمرانی میکنن عجیب و غریب. شما اینجا نظریه روابط بینالملل دیدید که استاد روابط بینالملل این را مثلاً میآیند میشینند یک مزخرفاتی را درس میدهند. اینها تئوریهای روابط بینالملله، شما اینجا چیزی از حقوق بینالملل دیدید؟ شما یک چیزی از نظریههای اقتصادی دیدید؟ لذا علوم سیاسی، علوم روابط بینالملل، علوم حقوق بینالملل، علوم اقتصادی و دهها رشته علمی دیگر فقط در روز ۱۰۰ اول رژیم ترامپ به چالش کشیده شد و زیر سؤال رفت و شما دیدید روابط بینالملل که اینها میروند در دانشگاه درس میدهند مثلاً مکتب اول روابط بینالملل، مکتب دوم، مثلاً مکتب محافظهکاران، مکتب نمیدانم چی چی، نظریه و روابط بینالملل جواب نمیدهد. طرف شده رئیسجمهور در آمریکا به کشور همسایههاش میگوید تو باید بری بشینی یکی از ایالتهای ما. به آن یکی هم میگوید تو تنگه پاناما را باید بدی به ما. زیر گوششان هم به مکزیک همسایهشان میگوید خلیج مکزیک باید بشود خلیج آمریکا. همینجوری سریع اسمش را عوض میکند. بعد هم به اروپا میگوید که باید کشور دانمارک، گرینلند را بدی به ما. بعد هم به اوکراین سر قضیه جنگ اوکراین میگوید به ما چه تو وسط جنگی؟ پولی که دادیم بهرههاش را بده.
اینجا همه نظریههای روابط بینالملل میرود زیر سؤال. یعنی اصلاً انگار شما بیهوده بری عمرت را بگذاری دکتر روابط بینالملل بگیری. اینجا همه نظریههای علوم سیاسی در اینکه سیاست یک علم است میرود زیر سؤال. اینجا همه نظریههای حقوق بینالملل که مبتنی بر International Law در حقوق بینالملل، روابط کشورها مبتنی بر مناسبات احترام به احترام متقابل و رعایت حق و حقوق متقابل است، همش رفت زیر سؤال. یعنی اگر یک دانشجوی هوشمندی باشد مثلاً با خودش فکر کند ته اینکه که من عمرم را میگذارم علوم سیاسی میخوانم، روابط بینالملل میخوانم، اقتصاد میخوانم یا حقوق بینالملل میخوانم، تهش این است که یک نفر مثل ترامپ بیاید همش را میزند به همدیگه. آن درسی که من میخوانم بعد میخواهم بروم در دستگاههایی بشینم اینها را پیگیری کنم انگار فایده ندارد.
آخه یک کسی گفتش که دو تا بچه دعواشان شد در محلشان، اون گفت پدر من سناتور است، قانون میگذارد. این یکی که دعواش شده بود مثلاً احساس حقارت میکرد. این باباش آژان بود؛ پاسبونهای آن موقع میگفتن آژان. گفتش که بابای من هم آژان است. آن گفت بابای من سناتور است. گفت بابا من هم آژان است. گفت بابای من اینقدر پول میگیرد قانون میگذارد. گفت بابای من هم انقدر رشوه میگیرد (ببخشید) ادرار میکند در آن قانون. این یک واقعیتی است. آقا تو چه کارهای؟ مثلاً پدرم سناتور است، قانونگذار است مجلس سنا. خیلی خوب. بابا تو چه کارهاست؟ باباش پرزیدنت آمریکاست، ترامپ است. خوب این سناتور است یا آن تو حقوق بینالملل، تو سازمان ملل، تو شورای امنیت دارد یک کارهایی میکند. چقدر حقوق میگیرد؟ انقدر مثلاً دلار. این هم گفت باباش این قدر حقوق میگیرد که بیاید به قول معروف ادرار کند در همه حقوق بینالملل و اقتصاد بینالملل و روابط بینالملل و سیاست بینالملل. همه را مسخره بگیرد برود پی کارش. لشکری از استادان حقوق بینالملل و روابط بینالملل و اقتصاد بینالملل و علوم سیاسی و غیره و ذلک مضحکه شدند در اینکه یک نفر راه افتاده، گردنکلفتی و قدارهبندی و جهانخواری در دنیا را علنی کرده، زور میگوید به همه؛ جهان قانون جنگل برش حکومت میکند.
این وقتی که در دانشگاهها صرف روابط بینالملل و حقوق بینالملل و علوم سیاسی و اقتصاد میکنی برای چیست؟ حالا ما با اینها هم کار نداریم ولی با این کار داریم که یک کسانی در جامعه ما که ما یک کشور مستقلی هستیم، بالاخره بیش از ۴۰ سال است که در تحریمیم. یک کشور مستقل دیگر، بیش از ۴۰ سال است در تحریم، جمعیتش دو و نیم برابر شده و این جمعیت دو و نیم برابر شده امروز در سطح و ترازی نیازهایشان پاسخ میدهد که با تراز اروپا و خود آمریکا و ژاپن و کره برابری میکند. مردم همه کالاهایی که در فروشگاهها میخواهند همه جا پر است. همه سازوکارها مشخص است. همه محدودیتهایی که جای دیگر باشد اینجا هم هست. حالا در اروپا قطعی برق هست خوب اینجا هم هست یا مثلاً مشکلات دیگر. آنها که در تحریم نبودند.
اما در این جامعه کسی بلند شود بگوید آقا مثلاً باید الان مبتنی بر آن چیزی که در تئوریهای اقتصاد بینالملل و حقوق بینالملل و روابط بینالملل گفته شده عمل کرد یا مبتنی بر علوم سیاسی عمل کرد، در دهن چنین کسی باید زد. جهاد تبیین همین روزی را میگوید. امروز میگوید آقا شما وقتی میگویید که در دانشکده علوم سیاسی میگویید که یک چیزی وجود دارد به نام تئوریهای علوم سیاسی و اینها خوانده بشود جامعه وضعش خوب میشود، بعد میآیی همین را تجویز میکنی برای جامعه میگی آقا نگاه کنید مبتنی بر این تئوریها میشود عمل کرد. شما بگویید این کجا پیاده شده تئوری علوم سیاسی در دموکراسی؟ یک جا به ما نشان بدهید کجا؟ فرانسه؟ دموکراسی درش تراز است؟ انگلیس؟ دموکراسی درش تراز است؟ یا خود آمریکای ترامپ؟ نه. ما میخواهیم یک زندگی برای مردم درست بشود مثل مردم قطر و امارات و سعودی. اولاً مگر شما ادعای دموکراسی نمیکنید؟ مهمترین استادان علوم سیاسی پرسر و صداترین استادان علوم سیاسی در ایران مثل صادق زیباکلام در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران یا محمود سریعالقلم در دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، مگر اینها ادعا نمیکنند که عربستان نظامش خوب است؟ امارات نظامش خوب است؟ سعودی نظامش خوب است؟ قطر نظامش خوب است؟ ممکنه بگویند چرا آنجا انتخابات برگزار نمیشود و دموکراسی نیست. آیا این بن زاید اینها مبتنی بر دموکراسی بودن سر کار؟ آیا این حاکم قطر مبتنی بر دموکراسی آمده سر کار؟ پدربزرگش آمده سر کار؟ پدربزرگش و قدرتهای خارجی، سرویسهای خارجی کلهپا کردن پدرش را آوردنسر کار. پدرشان چاق گنده بود. آن چاق گنده رو (پدرش را) کلهپا کردن یک شب، سرویسهای اطلاعاتی این پسر را آوردن سر جایش. دقیقاً مثل رضا پهلوی. رضاخان پهلوی را سرویسهای خارجی آوردن سر کار در ایران با کودتا. بعد آمدند ایران و اشغال کردند در جنگ جهانی دوم، رضاخان را بردند از ایران انداختندش بیرون با لگد، پسرش را گذاشتند شاه. همان کاری که در ایران توسط رضاخان و توسط غربیها با رضاخان و پسرش. در قطر هم همینطور است.
جهاد تبیین یعنی این. یعنی وقتی بری مثلاً ببینی یک کسی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی میشینه، در جامعهشناسی سیاسی از سازوکارهای اینجوری میگوید یا مسئله حاکمیت مردم بر مردم و رأی مردم و از این دست حرفها، بعد بهش میگی آقاجان این جایی که این حرفهای دموکراسی را نوشته آمریکاست. آمریکاییهای که کتاب دموکراسی را نوشتند تو را به عنوان یک به اصطلاح مبتنی بر مدل زنبور انگلی تربیتت کردند انداختند به جون جامعه خودت. ممکنه بگویید چرا آمریکاییها به دوستانشان یعنی مثلاً قطر این کار را تجهیز نمیکنند؟ آنجا پدر را میآرند منصوب میکنند، بعد یک شب پدر را کودتا میکنند ورش میدارند پسرش را میگذارند جایش. آن پسر هم نمیفهمد که یک روز ممکنه همین بازی که سر پدرش درآوردند سر خودش در بیاید. بعد پسر را هم برش میدارند نوه را میگذارند جایش. ولی نوه وقتی ترامپ میآید داخل منطقه ۱.۲ تریلیون دلار بهش پول میدهد. ۱۲۰۰ میلیارد دلار. اگر شما بودجه ایران را بگیرید ۳۰۰ میلیارد دلار در سال که نمیشود چنین پولی. ایران ندارد. ۱.۲ دهم تریلیون دلار، چهار سال بودجه فیکس و قطعی یک کشور ۹۰ میلیونی مثل ایران. همه این بازی که میبینید دولت برنامه مثلاً سال بعد و میرود مجلس، مجلس در کمیسیون تلفیق میشینه تنظیمش میکند بعد تصویبش میکنند بعد ابلاغش میکنند به مجلس به دولت. خیلی خودشان را بکشند مثلاً بودجه کشور مثلاً برسانند در حد ۳۰۰ میلیارد دلار. شما چهار تا ۳۰۰ میلیارد دلار میشود ۱۲۰۰ میلیارد دلار یعنی ۱.۲ تریلیون دلار. امیر قطر دستنشانده اینها که پدربزرگش و پدرش همین وضعیت را داشته حالا خودش هم این حالت را دارد، آمد این پول را جیرینگی داد به اینها.
بعد برای اینکه سرسپردگیاش را به خوبی بتواند اثبات کند، این سرسپردگی را چطور عملیاتی کرد به نظر شما؟ خیلی زیبا یک هواپیمای پیشرفته سوپر لوکس هدیه داد به شخص ترامپ. شما همه جور هدایایی دیده بودید دیگر. ولی کسی بیاید جیرینگی ۱.۲ تریلیون دلار به این پول بدهد (۱۲۰۰ میلیارد دلار) و همزمان بیاید یک هواپیمای بسیار ویژه هم به این بدهد. این دیگر اوج به اصطلاح مجیزگویی است. جوری مجیز گفت که مثلاً تو رو خدا منو بردار ندارید، مثلاً کودتا نکنید. یک پسر من مثلاً دختر من را بردارید حاکم کنید به جای خودم. آیا به نظر شما در کلاسهای علوم سیاسی استادان علوم سیاسی میگویند که دموکراسی یک فریب بزرگ در جهان است؟ شما چیزی به نام دموکراسی در این کشورها نمیتوانید معرفی کنید. لذا دوستان آمریکا، قطر که دموکراسی ندارند، امارات که دموکراسی ندارد، سعودی که دموکراسی ندارد، من که دموکراسی ندارد، بحرین که دموکراسی ندارد، اردن که دموکراسی ندارد، مراکش که دموکراسی ندارد، ترکمنستان که دموکراسی ندارد، جمهوری آذربایجان که دموکراسی ندارد. هر کس نزدیکتر است به ایالات متحده از این ماجرا بیشتر فاصله دارد. چرا پس باید در دانشکدههای ما علوم سیاسی تدریس بشود؟ بعد مبتنی بر سازوکارهای علوم سیاسی، امثال صادق زیباکلام و امثال سریعالقلم بشوند مبدعان و مروجان لیبرالیسم در تخریب جامعه خودشان؟ آنها را بکنند چماق بزنند در سر جامعه ما.
خوب میدانید الگوی مطلوب توسعه برای در خروجی دانشگاه شهید بهشتی در نظرات محمود سریعالقلم که دستپرورده دانشگاه آمریکاست چیست؟ عربستان سعودی. حرفش در یک کلام این است که باید اسرائیل را به رسمیت شناخت، باید مثل عربستان فقط نفت فروخت، اقتصاد آمریکا را سر پا نگه داشت. یک دو هزار ده شاهی هم داخل جامعه خودمان پیاده کرد. خوب ببخشید چرا مردم پس انقلاب کردند؟ چون همین شیوه دوشیدنی که امروز توسط غربیها اجرا و اعمال میشود در جایی به نام حاشیه جنوبی خلیج فارس، در دوره قبل از انقلاب در حاشیه شمالی خلیج فارس اجرا میشد یعنی در ایران. در ایران وضعیت جوری بود که اینها میآمدند. اولاً نفت که ملی نبود دست اینها بود. وقتی هم که مصدق خواست ملی کند همین انگلیس و آمریکا کودتا کردن، مصدق را کلهپا کردن رفتند پی کارش. بعد هم که نفت ملی شد انحصارش را گرفتن دست خودشان. مثلاً کاری که الان در هفت خواهران نفتی با عربستان کردند در کمپانی آرامکو، در کمپانی هفت خواهران نفتی با ایران هم یک چنین بساطی داشتن و غارت میکردن میرفت. بعد پولها را میگرفتن به جاش اسلحه دادن به شاه. بعد اختیار اسلحهها دست شاه نبود. ۴۰-۵۰ هزار تا مستشار گذاشته بودن بالا سر هواپیماها و ناوها و هلیکوپترها. اصلاً عوامل نظامی رژیم پهلوی اجازه نداشتن از این وسیله استفاده کنن.
بعد چه اتفاقی میافتاد؟ این بود که جنگ ویتنام بود. از این ور به محمدرضا، به ارتش محمدرضا هواپیمای اف فور داده بودن F4 فانتوم. بعد اینها را برداشته بودن بدون اینکه هماهنگ کنن با محمدرضا، این مستشارها از اینجا برده بودن چند هزار کیلومتر آن طرفتر در ویتنام میجنگیدن برای ویتنام. یعنی با سلاحی که به ایران فروخته بودن، این سلاح برده بودند اینجا استفاده میکردن علیه ویتنامیها. بعد در خاطرات شاه هست که شاه متوجه شد و به اصطلاح زد در سرش که حداقل بابا این سلاحهای ما را میبرند لااقل یک اطلاعی هم به ما بدن. خوب آنها قبول نداشتند. اما شما این را امروز نمیگی مثلاً به آن جوان. چون جوان تو میرود در دانشگاه زیر دست محمود سریعالقلم در دانشگاه شهید بهشتی یا زیر دست صادق زیباکلام در دانشگاه تهران، یک تصویری از آمریکا و یا تصویری از توسعهیافتگی سعودی و یک تصویری از به قول زیباکلام از رضاخان قلدر و اینها ارائه میشود. فکر میکنن چه خبر بوده. شاهی که اختیار تنبان خودش هم نداشت. پدرش را گرفتن با تیپ از این مملکت انداختن بیرون. بعد وقتی نفت ایران را غارت میکردن، ایرانی که ۳۵ میلیون جمعیت داشت موقع انقلاب، ۳۰ درصد شهرنشین بود، ۷۰ درصدش روستانشین بود دیگر. این ۳۰ درصد شهرنشین را با آن پول نفت عظیمی که رژیم پهلوی میفروخت با آن پول نفت نمیتونستن اداره کنن. فقر در ایران بیداد میکرد. یعنی نه اداره کردن یک جمعیت ۹۰ میلیونی مثل امروز ایران بدون فروش نفت در تحریم، بلکه یک کشوری که ۷۰ درصدش در روستا بود، مردم روستا هم نه برق داشتن، نه آب داشتن، نه گاز داشتن، نه مدرسه داشتن، نه بهداشت و درمان داشتن، نه سواد.
شما یک جمعیت ۳۵ میلیونی را، ۳۰ درصدش را حساب کنی میشود چقدر؟ زیر ۱۰ میلیون نفر. رژیم پهلوی برای زیر ۱۰ میلیون نفر در شهرها میخواست آرامش فراهم کند، زندگی فراهم کند، تحصیل فراهم کند، عاجز بود. دامادش اردشیر زاهدی در مصاحبهاش میگوید آن موقع جمهوری اسلامی مثلاً ۶۰ میلیون را نان میداد. میگوید که باز دم جمهوری اسلامی گرم که میتواند ۶۰ میلیون نفر را نان بده. ما که حکومت کردیم در دوره پهلوی میدانیم که این کار چقدر سخت است. آن هم در تحریم؟ ولی آن تحریم که نبود. نفت را غارت میکردن میبردن، یک پولی بهش میدادن. این در ایران نمیتونست اینها را باهاش اداره کند. چهار تا اسلحه بهش میفروختن، اختیار اسلحهها دست خودش نبود.
پس اولاً آنچه توسط ترامپ اتفاق افتاد نباید فراموش بشود. آمد در منطقه غارت کرد و رفت، دوشید اینها را. نه فقط از احمقهای به اصطلاح حاشیه جنوبی خلیج فارس، بلکه ژاپن افسانهای را دوشید. نخستوزیرش را صدا کرد آنجا. ۸۰ سال پیش با بمب اتم اینها را تسلیم کردن در هیروشیما و ناکازاکی. ۸۰ سال ژاپن دارد به اینها کولی میدهد. ۸۰ سال شما فقط چشمت مثلاً سونی را میگیرد، میتسوبیشی را میبینی، تویوتا را، مزدا و این جور چیزا را نه، هوندا را نه. ژاپن آنی است که در مراسم جشن تاجگذاری ترامپ در کاخ سفید، نخستوزیرش رفت آنجا، همانجا بهش گفت باید یک تریلیون دلار بیا اینجا سرمایهگذاری کنید، ما کسری بودجه داریم. این همان آمریکایی است. آمد در منطقه اینها را دوشید. همان آمریکایی است که امروز پشت کرده به اروپاییها میگوید باید دانمارک را بدید به من و تعرفه کالاها اینطوری است. این همان آمریکایی است که به همسایه شمالیش رحم نمیکند میگوید تو باید بیایی جزو من تا مثلاً بشوی ایالت پنجاه و چندم آمریکا.
خوب اینجا پس اولاً چیزی به نام نظریه دموکراسی در علوم سیاسی مطرح نیست. من نمیدانم رشته علوم سیاسی و موارد اینجورییش پس به چه درد میخورد؟ نکته دوم این است که نظریه روابط بینالملل و همه را مالوند تو همدیگه. یک کسی باید بیاید اینجا پاسخگو باشد که پس چرا این نظرات علمی که میگویید خود غربیها نوشتند شما ترجمه میکنید درس میدهید جواب نمیدهد در خود آمریکا. بعد بیایید بگویید که چرا حقوق بینالمللی که شما میگویید، یک سازمان مللی هست و وایسا بالا نظارت میکند که در دنیا اختلاف نباشد، چرا سازمان ملل در خود نیویورک آمریکا نمیتواند مثلاً چند صد کیلومتر آن طرفتر در واشنگتن جلو کاخ سفید را بگیرد که کاخ سفید این کارها را نکند؟ این هم از حقوق بینالملل.
اما از همه مهمترش بحث اقتصاد است. چی شده که شما در مباحث اقتصادی میبینید یک چنین اتفاق عجیب و غریبی افتاده و این میآید غارت میکند در روز روشن؟ همه مردم هم در رسانههای جهان میبینند. بعد هم در پستو نیست، میرود علناً اعلام میکند که من ۵ تریلیون دلار در این سفر از منطقه دوشیدم بردم از منطقه حاشیه جنوب خلیج فارس. این را رسانهای میکند یعنی رسماً در رسانهها اعلام میشود که ۵ تریلیون دلار دوشیده برد برای اینکه مردم آمریکا اطمینان خاطر پیدا کنند دوباره به این رأی بدهند. مردم آمریکا در نظرسنجیها نظرشان نسبت به این کاهش پیدا نکند. یعنی این "اول آمریکایی" که در شعار ترامپ بود این صدمه نخورد. اول آمریکا مهم است. نه فقط آمریکا برای اینها مهم است، جای دیگر مهم نیست. همه ۸ میلیارد جمعیت کره زمین فدای آن ۳۳۰-۳۴۰ میلیون آمریکایی. ای مردم آمریکا در جریان باشید که من ترامپ رفتم در حاشیه جنوب خلیج فارس، اینها داشتن هممسلکهایشان در غزه تکه تکه میشدن توسط رژیم صهیونیستی با سلاحهای ما آمریکاییها. بعد ما آمدیم چیکار کردیم؟ رفتیم اینها را دوشیدیم. اینها رقصیدن برای ما. به ما هدیه دادن هواپیما، هدیه دادن، هر کاری ما خواستیم کردن. ۵ تریلیون دلار غارت شد.
و شما هنگامی که این را بگذارید روی بسیاری از نظامات رسمی در علوم انسانی در دانشگاهها، اینها همه باطل میشود. نظریههای علم مدیریت باطل میشود. نظریههای روابط بینالملل باطل میشود. نظریه اقتصاد باطل میشود. نظریه حقوق بینالملل باطل میشود. نظریههای علوم سیاسی باطل میشود و قص علی هذا.
پس در جهاد تبیین یک مجاهد تبیین دقیقاً میداند چه چیزی را به عنوان مشکل مورد بررسی قرار بدهد تا این معضل را بتواند حل کند. الان این نکته برای شما روشن شده. این البته مسبوق به سابقه است. هنگامی که من اینجا جنگ ارزی درس میدادم ۱۰ سال پیش، آنجا از روی کتابی که خود اینها نوشتن آنجا به شما نشان دادم در بحث جنگ ارزی که در ماجرای جنگ ارزی، هرگاه در دهه ۶۰، دهه ۷۰ یا دهه ۸۰ (۱۹۷۰، ۱۹۶۰، ۱۹۸۰) هرگاه آمریکا مشکل مالی پیدا میکرد، دو مستعمرهاش آلمان غربی که هیتلر را نابود کرده بودن (آمریکاییها حاکم شده بودن بر آلمان) و ژاپن و کره جنوبی، اینها باید چیکار میکردن؟ اینها در جنگ تجاری و جنگ ارزی باید برای نسبت برابری دلار با مارک آلمان، دلار با ین ژاپن و دلار با ارزهای دیگر کشورهای مستعمره آمریکا جوری عمل میکردن که سرریز تجاری به نفع اقتصاد آمریکا باشد. اقتصاد آمریکا از این مرحله عبور کند. یعنی آمریکاییها اگر شما چهار سال چهار سال چهار سال در دولت هر کدام از روسای جمهورش برید بررسی کنید به سادگی شما متوجه میشوید اینها چطور اداره کردن این آمریکا را. مطلقاً یک نظریه علمی وسط نبود.
خوب الان این نکته برای ما یک نکته تکاندهنده است. نه بابت اینکه ماها میدانیم، به خاطر اینکه جامعه باز تصور میکند که اگر قرار باشد کشور ما به بالندگی برسد باید از راه حرام، دست کردن در جیب سایر ملتها و غارت سایر ملتها به جایی برسد. آیا یک دزد وقتی رفت بانک زد غارت کرد آورد یک کاخی ساخت بغل دست خانه شما، یا یک کسی با رشوه یک زندگی شیک و لاکچری کنار دست خانه شما درست کرد، شما حسرت زندگی آن را دارید؟ وقتی یک کسی با غارت و دزدی عمل کرد آمد یک خانهای درست کرد، ماشینی، امکاناتی، چیزی که در چشم فرزند شما خیلی بزرگ به نظر رسید، فرزند شما باید سر بکند به جون شما که چرا شما بلد نیستید مثل این برید دزدی کنید برید مثل این غارت کنید مثل این جامعه بسازید.
به همین نسبت هم یک ملتی، اروپا خودش ایستاده دارد با منابع خودش در تحریم کشور خودش را اداره میکند. اگر یک جا یک نفر سر بکند در یک دونه سطل زباله، هزار جور عکس میگیرن میگویند میبینید مردم ایران سر کردن در سطل زباله. اما همینها در جامعهای مثل آمریکا که ۵۰ میلیون زیر خط فقرن، کارتنخوابهای متروهای شهرهای مختلفشان بیداد میکند، پر ویدیوهایش که در یوتیوب جای دیگر وجود دارد از فیلادلفیا گرفته در شمال مثلاً شرق آمریکا بالای همین نیویورک و آنجا تا جنوب کالیفرنیا، نزدیک آن دیواری که کشیدن بین مکزیک و آمریکا.
اینجا مشکل اصلی ما این است که به اسم علمی بودن علم دموکراسی، علمی بودن علم روابط بینالملل، علمی بودن حقوق بینالملل و علمی بودن یک چیزی به نام اقتصاد، جامعه ما را دچار بحران کلیدی کردن. اگر جامعه ما این به اصطلاح علوم و این به اصطلاح شبه دانشمندان را نداشته باشد که بیاین های تحقیر کنن ملت خودمان را و چوب لای چرخ کار کشور بگذارند، جامعه ما یک جامعهای به شدت بالنده و پیشتاز است. بعد هی بیای جوونا را تحریک کنی اینها را برداری به عنوان کارگر فنی بفرستی. برن در دانشگاههای مثلاً آمریکا و اروپا که شما جاتون در ایران نیست، آنها دارند مبتنی بر علم عمل میکنن. حالا طرف بلند میشود میرود در اروپا و آمریکا زندگی میکند. یک جوان عمرش که تموم شد از دانشگاه آمد بیرون میبینه که همچین خبری نبود. گذاشتنش سر کار روش نمیشود دیگر برگردد. وقتی بلند شد با اهن و تلپ از اینجا رفت مثلاً در MIT ماساچوست اینستیتو اف تکنولوژی. حالا مگر دیگر روش میشود برگردد بگه آنجا آنی که از اینجا در ایران در دانشگاه شریف میگفتن آنجوری نیست. مگر میتواند وقتی بلند شد رفت مثلاً در هاروارد، در هر جای دیگری.
دیروز چی گفته سخنگوی کاخ سفید درباره دانشگاه هاروارد؟ در دانشگاه هاروارد چهار تا دانشجو اعتراض کردن به این کشتار فلسطینیها در غزه. نتانیاهو گفتش که اینها شستشوی مغزی شدن توسط ایران. هیلاری کلینتون زن آن بیل کلینتون گفتش که دانشجوهای ما را دارند تخریب میکنن و نمیدانم شستشوی مغزی دادن. رابرت دنیرو آن هنرپیشه عصبانی شد که چرا اینها همچین کاری کردن. خلاصه همهشان شاکی شدن چرا چهار نفر در آمریکای طرفدار آزادی بیان اعتراض کرده به این ماجرا. بعد که این را کلهپا کردن و خلاصه با دانشگاه هاروارد در افتادن. بودجه عمومی دانشگاه هاروارد را ترامپ قطع کرد. بعد که قطع کرد دانشگاه هاروارد اعتراض کرد چرا این کار را کردی؟ سخنگوی کاخ سفید این زنه دیروز-پریروز اعلام کرده که کشور ما به لولهکش نیاز دارد. دانشگاه هاروارد لولهکش تربیت نمیکند. ببینید سخنگوی کاخ سفید: " کشور ما به برقکار و لولهکش نیاز دارد نه فارغالتحصیلان دانشگاه هاروارد ." یعنی همه اینایی که له له میزنن برن دانشگاه هاروارد را کرد در چاه توالت قهوهای کرد و در آورد بیرون. بعد هم همهشان را متهم کرد به به اصطلاح همجنسبازی. گفت دانشگاه هاروارد که اصلاً لولهکش تربیت نمیکند و کسایی که بتوانن بیان خدمات عمومی برای جامعه انجام بدن. دانشگاه هاروارد محل LGBTQ و نمیدانم همجنسبازها و این جور چیزاست.
پس خودشان دارند در کاخ سفید میگویند که دانشگاه کشکه. خودشان دارند میگویند آنچه هاروارد تولید میکند ارائه میکند به درد خود آمریکا هم نمیخورد. خودشان دارند میگویند آنچه که دارد رقم میخورد نیازی را رفع نمیکند. چرا در کشورهایی با روحیه استعمارزدگی از دوره استعمار عصر پهلوی هنوز ما فکر میکنیم مثلاً اگر کسی رفت علوم سیاسی در دانشگاه خواند این الان یک چیزی میفهمد؟ اگر کسی علوم سیاسی را تحت نظر محمود سریعالقلم در شهید بهشتی یا تحت نظر صادق زیباکلام در دانشگاه تهران بخواند این وقتی بیاید بیرون کسی میشود که دو دستی دوست دارد کشورش را بدهد دست آمریکاییها. چون سریعالقلم تربیت شده آمریکاییهاست، زیباکلام تربیت شده انگلیسیهاست. چاقو که دست خودش را نمیبرد. امام میگفتش که ما از دست رضاخان و پسرش نجات پیدا کردیم، بعیده به این زودیها از دست تربیتیافتگان شرق و غرب نجات پیدا کنیم.
ریشه این غارت جهان فقط به این کار ترامپ برنمیگردد به اینکه در دوره جنگ ارزی در طول ۵۰-۶۰ سال گذشته، هرگاه مشکل دلار مشکل پیدا کرد، مارک آلمان و ین ژاپن و پولهای دیگر را فدا کردن تا آمریکا رو پا بمونه که به اصطلاح جیمز ریکاردز در کتاب جنگ ارزیش مرحله به مرحله تحت عنوان موج اول جنگ ارزی، موج دوم جنگ ارزی، موج سوم جنگ ارزی مبسوط با سندش توضیح داده. بلکه اصلیترین نکته را سازمان ملل در اجلاس آکرا در ۱۹۹۱ ارائه کرد که آنجا در اجلاس آکرا در شهر آکرا در غنا در ۱۹۹۱ در کشور غنا بررسی شد که در دوره استعمار چقدر اروپاییها و غربیها غارت کردن قاره آفریقا را در ۴۰۰ سال. ۴۰۰ سال. ۷۷۷ هزار میلیارد دلار یعنی ۷۷۷ تریلیون دلار. از این چیزی که الان این آمد در منطقه جنوب خلیج فارس ورداشت برد ۵ تریلیون دلار. ۵ تریلیون داره ببین الان چقدر پوله که فقط یک تریلیون دلارش، ۱.۲ تریلیون دلارش میتواند چهار سال بودجه مرتب ایران باشد. ۹۰ میلیون ایرانی راحت باهاش زندگی کنن. ببینید اینها ۴۰۰ سال تا ۱۹۹۱ (تا ۳۰ سال پیش، ۳۰-۴۰ سال پیش) ۴۰۰ سال اینها ۷۷۷ هزار میلیارد (منابع روزمینی، زیرزمینی و نیروی انسانی آفریقا) را غارت کردند. منابع زیرزمینیشان از مثلاً الماس و چه و چه، منابع رو زمینیشان از همین به اصطلاح نمیدانم قهوه و هر چی که تا نیروی انسانیشان که هر چی مرد توانمند و تنومند بود برداشتن بردن به بردگی در اروپا. اروپا را باهاش ساختن. بعد بار کشتی کردن بردهها را بردند در سرزمین سرخپوستها، آنجا را ساختن اسمش را گذاشتن آمریکا با همین بردهها. ۷۷۷ تریلیون دلار.
یک کسی به من بگه که جای این در علم اقتصاد کجاست؟ حالا استاد تاریخ اقتصادشان آن یهودی است به اصطلاح نیل فرگوسن. اینجا بررسی کردیم خودش میگوید که BBC از روی کتابشان فیلم را ساخته. خود فرگوسن میگوید از این ۷۷۷ هزار میلیارد دلار، ۱۸۵ تریلیون دلارش توسط انگلیس غارت شده. بعد آنجا تعریضیه میاره میگوید اگر الان آفریقاییها مطالبه کنن بگویند ای مثلاً بریتانیا، ای انگلیس، ای لندن، این ۱۸۵ تریلیون دلاری که از ما آفریقا را غارت کرده را پس بده، انگلیس چطور میخواهد این را پس بدهد؟ یک کسی دزدی کرده میگیرنش میبرنش دادگاه، یکی از کارهایی که قاضی مشخص میکند رد مال است دیگر. یعنی مالی را که دزدیده باید پس بده. اینها غارت کردن یک مردمی را. الان خودشان نشستن. چون این نیل فرگوسن رگ و ریشه انگلیسی است، یهودی انگلیسی، حالا رفته در آمریکا دارد کار میکند، میگوید اگر این ۱۸۵ تریلیون دلار را اینها بگویند برگردانید، انگلیس چه خاکی به سرش باید بریزد.
اگر یک جوان این را نداند، اگر یک استاد دانشگاهی با اینکه این را میداند برود مثلاً سر کلاس تحقیر کند ملت خودش را، تاریخ خودش را، جامعه خودش را، آن استاد دانشگاه خائن است. آن استاد دانشگاهی که میداند اینها اینطوری شدن اروپا، اینها اینطوری شدن آمریکا، نرود این را به دانشجوی خودش بگوید، نرود به مردم خودش بگوید، آن خائن به مردم و فرهنگ خودش. قضاوتش به قیامت نمیافتد، در همین دنیا روشن میشود که آقا اینی که شما نشستید در دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصاد و علوم سیاسی میگویید اقتصاد علم است، سیاست علم است، روابط بینالملل علم است، حقوق بینالملل علم است، ممکنه شما در تاریخ ایالات متحده و آفریقا و اروپا نمونههایش را به ما نشان بدید؟ آنها آمدن ملتهای دنیا را غارت کردن بعد بلند شدن یک سری چیزا را نوشتن به اسم علم دادن دست شما. ترجمه کرده در دانشگاههای ما عوامل و عناصری میپرورانید برای آن فرهنگ، فرهنگ استعماری.
پس نظام تمدنی که ۷۷۷ تریلیون دلار غارت کرده قاره آفریقا را (خدا میداند چقدر آسیا را غارت کرده) برده باهاش تمدن اروپا را ساخته، این نمیتواند چنین تمدنی بیاید مثلاً کسی بلند شود آن علوم را ترجمه کند در دانشگاههای ما و در جامعه ما سرش را بگیره بالا بگوید ایران بد اداره میشود باید مبتنی بر آن نظرات غربی اداره کرد. این حتماً یا خائن است یا جاهل است و باید باهاش برخورد کرد. کسی اینطوری حرف میزند.
اما شما وقتی نگاه میکنید بیرون آفریقا میبینید در قارهای به نام قاره سرخپوستها که از شمال سرش در قطب شمال، از جنوب تهش در آرژانتین میرسد به نزدیک جزیره پنگوئنها و قطب جنوب. یک چنین قاره ممتدی که آمریکای شمالی و آمریکای جنوبی نامیده میشود. این قاره را همین اروپاییها با همین بردههای آفریقایی رفتن ریختن گرفتن ۵۰۰ سال پیش. ۳۰۰ سال اینها را کشتن. همین کاری که الان دارند در غزه میکنن. بعد ۳۰۰ سال، ۲۰۰ سال پیش یک چیزی درست کردن به اسم ایالات متحده آمریکا. این آمریکایی که امروز رئیسجمهورش در کاخ سفید بلند میشود کشورهای دنیا را تهدید میکند، به ضرب و زور ازشان پول میگیرد، غارت میکند، پول زور میگیرد، باجگیری میکند تا زندگی بسازد در سبک زندگی آمریکایی در امریکن لایف استایل (Ameriacan life style) آمریکایی صبح بلند شود مثلاً به سادگی بتواند یک زندگی خوبی داشته باشد که آن را در فیلمهای هالیوودیش بزنند در سر جوامع دیگر.
آن ترامپ ریشهاش در جریانی که قبلاً یک سریشان از این اروپا ریختن سرزمین سرخپوستها را گرفتن، پوست کله سرخپوستها را کندن اسمش را گذاشتن ایالات متحده آمریکا. این اگر روشن بشود ۹۰ درصد دروس علوم انسانی در دانشگاههای جهان عموماً در دانشگاههای ایران خصوصاً باطل میشود. و همیشه ما با این جریان در دانشگاههای ایران مشکل داریم. که آنچه را که نظام استعماری و سلطه در عمل اجرا کرده بعداً آمده یک تئوریهایی درست کرده در امپریالیزم علمی و در امپریالیزم زبانی و در سایر لایههای امپریالیسم، این را به خورد جامعه ما داد. امپریالیزم زبانی دیگر. حالا یک بار پول ملتها را غارت میکنن میبرن، یک بار مبتنی بر زبانشان علم را غارت میکنن میبرن.
ده سال پیش مسخره میکردم در تلویزیون میگفتن که مثلاً در ایران افتخار میکنن که ما مثلاً رتبه شانزدهم تولید علم در جهانیم. معیارشان چیست؟ تولید مقاله به زبان انگلیسی در ISI نشریات مثلاً آمریکایی. ایندکس میشود در نشریات اروپایی-آمریکایی. چند هزار مقاله استادای ایرانی مینویسند آنجا که ایران رتبه علم مثلاً در این سطح تلقی میشود. حالا داشته باشید این را. صبح طرف در آمریکا، در انگلیس، در کانادا و در استرالیا از خواب بیدار میشود همینطوری که نشسته مثلاً دارد آن آب پرتقال صبح صبحگاهش را میخورد نمیدانم چکار مینوشه و چه دونم دارد چیکار میکند صبحانهاش را کوفت میکند برود سر کار. یک خمیازهای میکشد این لپتاپش را باز میکند و سرچ میکند. یک سری حمال فکری در ترکیه و ژاپن و کره و چین و ایران و هند و مصر و ترکیه و جایی دیگر بودن که به زبان انگلیسی برای انسان انگلوساکسون کانادایی، آمریکایی، استرالیایی، انگلیسی و نیوزیلندی و غیره علم تولید کنن. این میشود امپریالیزم زبانی. یعنی فقط پولهای کشورها نیست که باید برای آمریکا رو شکوفا کنه، بلکه در امپریالیزم زبانی یا لینگوییستیک امپریالیزم (Linguistic Imperialism) اتفاقی که باید بیفته همه باید به زبان انگلیسی علم تولید کنن تا آنها مصرف کنن.
خوب این علمی که یک استاد ایرانی به زبان انگلیسی ترجمه میکند در ISI منتشر میکند، چند درصد دانشجوهای خودش مسلط به انگلیسیها میتوانند آن را بخوانند؟ هیچ. هیچی نزنید در سر مردم. چماق نکنید بکوبید در سر ملت ایران. مردم ایران را تحقیر نکنید. بگویید که آنها اگر شدن آمریکا شدن، انگلیس شدن، فرانسه شدن، جای دیگر بابت این بوده که مثلاً علمی عمل کردن، به این کتابهای علم اقتصاد عمل کردن. این را باید تقبیح کرد. اگر شما در زندگی توحیدیتان در نسبت با به اصطلاح تقبیح و تحسین، در حسن و قبح اعمال، این عمل تقبیح را انجام ندهید و تحسین کنید. دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی هستی علوم سیاسی میخونی زیر نظر مثلاً آقای سریعالقلم، آنجا گفته شده نظریههای توسعه این است که باید مثل عربستان انتخابات نداشت و مجیزگویی آمریکا بود. هر وقت آمریکا آمد آمریکا تو را بدوشه این شد توسعه؟ به به دانشگاه شهید بهشتی تو رنکینگ اینجاست.
ببین شما وقتی تقبیح نکنی، توحید را زیر سؤال میبری. وقتی تحسین کنی دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی را، دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه را، دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق را که چهار نفرشان بعد از اینکه ترامپ از اینجا رفت نیامدن بیرون بگویند که دیدید آنچه مبنای شکوفایی اقتصاد ایالات متحده هست علم اقتصاد نیست، نظریههای میلتون فریدمن یا نظریههای مینارد کینز انگلیسی یا نظریههای منکیو یا مثلاً دیگران نیست. اگر ایالات متحده نظام اقتصادیش سر پا رو پا مونده بابت این است که کشورهای مخالفش را تحریم میکند و از کشورهای مستعمرههاش میدوشد، غارت میکند میبرد به اینجا میرسد. این میشود اقتصاد سیاسی، اقتصاد استراتژیک و چیزی که میخواهد اسمش را بگذارید.
اما این عقبهای که برای این اتفاقی که اخیراً در منطقه ما افتاد و بسیار ظرفیت داشته و دارد که با همین ذهنیت جوان ایرانی نسبت به غرب را بزند، ذهنیت جوان ایرانی نسبت به مثلاً پیشرفته بودن اروپا آمریکا را بزند، ذهنیت جوان ایرانی در مورد اینکه زندگی در امارات خوب است در قطر خوب است در سعودی خوب است را بزند. که کشور قطر کلاً ۳۰۰ هزار نفر است. جمعیت مضاعفی که آنجا میبینید غیر قطری هستند: پاکستانیان، مصریان، هندیان، نمیدانم بنگلادشیان، ایرانیان. امارات را که میبینید ۲۵ درصد جمعیتش مال خودش است، باقی این جمعیت همه کارگرایی که از کشورهای دیگر آمدن. یک کشوری که ۳۰۰ هزار نفر جمعیت دارد ولی منابع عظیم نفت و گاز دارد، خوب معلومه پول زیادی میماند روی دستشان. آن میآید غارتشان میکند، چهار تا برج هم برایشان میسازد و چهار تا ورزشگاه و چهار تا تیم فوتبال و میلیارد میلیارد دلار هم خرج میکنن امثال رونالدو را بیارن. بعد تو میشینی میگی که آها این چون آن ما مدیریت علمی دارند و رابطه دارند با آمریکا اینطوری شده. وقتی نتوانی درست تقبیح کنی و تحسین کنی، نتیجهاش میشود اینکه وقتی جامعه از برکاتی برخوردار است و در موضع حق است، آن موضع تبدیل میشود به موضع باطل و خدا ازت این را میگیرد.
امروز مسئله ما این است که یک نکته را روشن کنیم. امثال ترامپ وقتی برای اینها مهم هستند چطور اینها را به قدرت میرسانند؟ ترامپ برای هیئت حاکمه یهودی آمریکا. چون جریانی که آمریکا را اداره میکند یک جریان یهودی است. آن جریان یهودی حاکم بر همه دستگاههای آمریکا: دستگاههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگیش، علمیش و غیره. آن جریانی که ترامپ را کشف میکند میآره بالا، مدیریتش میکند، مینشاندش روی کرسی، بهش میگوید چکار کند. چگونه این ساز و کار صورت میگیرد؟ چطور این را میآرن بالا؟ چطور آن را میبرن پایین؟ چطور نظامشان را حفظ کنند؟
نکته اول که برایتان روشن شد: حفظ نظام در ایالات متحده از نظر مالی به این است که در هر دورهای هر رئیسجمهوری چطور بلد باشد برود دیگران را غارت کند، بدوشد، بردارد بیاورد آمریکا را سر پا نگه دارد. قاعده حفظ نظام در سرفصل درسی "حفظ نظام در ایالات متحده"، قاعده حفظ نظام یک نکته میگوید. میگوید چطور آمریکا را از نظر اقتصادی در کسری بودجه حفظ میکنند. شما برای اینکه به راز چگونگی حفظ نظام آمریکا از طریق حل مشکل کسری بودجه در روشی که ترامپ عمل کرد و ۵ تریلیون دلار از منطقه جنوب خلیج فارس غارت کرد، از ژاپن ۱ تریلیون دلار، از بقیه هم با تعرفه دارد چاله چولههای دیگر را پر میکند، اگر با این آشنا شدید، روش حفظ نظام در ایالات متحده در بخش کسری بودجه هم در این سرفصل جایگاهش برای شما روشن میشود.
خوب این مقدمه که گفتم برای این بود که اهمیت کسی مثل ترامپ برای شما روشن بشود که چطور ترامپ مهم است برای هیئت حاکمه آمریکا. حالا وقتی میخواهند یک چنین کسی مثل ترامپ را بیارن بالا حفظش کنند، دستگاه رسانههاش، دستگاه اطلاعاتیشان چطور عمل میکند؟ امروز میخوام به این پاسخ بدهم.
"حفظ نظام با بامشل" شرط. کلمه "بمب" را بنویسید یه شل بذارید پشتش. "بامشل" یک اصطلاحی است که وقتی یک زنی جاذبه جنسی دارد و برای اینکه یک چیزی را، توجهها را به آن وسیله جلب کنند، به آن کار جلب کنند، از این ظرفیت جاذبه جنسی زنها استفاده کنند به این میگویند "بامشل". مثلاً یک ماشین لباسشویی میخواهند بفروشند، یک کولر گازی میخواهند بفروشند، یک اتومبیل میخواهند بفروشند، یک موتورسیکلت میخواهند بفروشند. آگهی تبلیغاتی برای فروش آن موتورسیکلت، ماشین، جاروی برقی یا هر وسیله خانگی یا صنعتی دیگرای، جاذبههای جنسی آن زنی است که در آگهی بازرگانی ازش استفاده میشود. بهش میگویند "بامشل".
در یک سطح بالاتر اینکه یک کسی که یک دفعه مثل یک بمب خبری میترکونه. مثلاً یک کسی یک جاذبههای جنسی دارد، یک رفتاری میکند مثل بمب خبری میترکونه. مثلاً رسانهها وقتی این را پخش میکنن، همه مثلاً مخاطبان مردی که میبینن روی آن زن کراش پیدا میکنن و برایشان مثلاً جذاب میشه و دیگر آن زن چهره میشه. حالا آن وسیله خریده میشه، آن مواد غذایی، این لوازم خانگی، آن پدیده صنعتی خریده میشه به دلیل اینکه افراد کار ندارن که این خوبه یا بد، چون روی آن زن کراش داشتن. به این اصطلاح در فرهنگ تجاری و فرهنگ هنری پاپیولار ایالات متحده میگویند "بامشل". یک چیزی نزدیک به همان مسئله سکس مدل در جامعه آمریکا و اروپاست دیگر. که مثلاً ماریلین مونرو مثلا سکس مدل زن دهه ۵۰ بود، مثلاً نمیدانم الیزابت تیلور در دهه مثلاً فرض کن ۶۰ بود، کی بود، ۷۰ بود نمیدانم، این یکی در فرانسه بود، آن یکی مثلاً در ایتالیا بود نمیدانم. هر کشوری ۲ تا ۳ تا زنی که سکس مدل بودن، مدل مثلاً سکسی و جنسی آن جامعه بودن.
سوای از مفهوم سکس مدل که دستگاههای فرهنگی کشورهای مدرنیست برای مثلاً خودارضایی و سکس فانتزی مردهای جامعهشان، سعی میکنن مثلاً هر دو سال و نیم، سه سال یک بار یک خوانندهای، یک زن هنرپیشه، یک زن ورزشکاری را به عنوان سکس مدل مطرح کنند که جذابیت داشته باشه. حتی در صحنه سیاست. الان این نخستوزیر ایتالیا، خوب این الان سکس مدل است دیگر. یعنی سکس مدل سیاسی که هر وقت هم با این مردهای سیاسی روبرو میشه کلاً صحنههای نابهنجار عجیب و غریبی رخ میده. همین ترکیه یک نخستوزیری داشت به نام تانسو چیللر این را فقط آورده بودنش سر کار به عنوان سکس مدل، سکس مدل سیاسی. خوب اغلب کشورها یک چنین مسخرهبازیهایی در میارن در سیاستشان، فرهنگشان، اقتصادشان. تعمدی هم هست. یعنی دستگاه اطلاعاتیشان میشینه روی این فکر میکنه چطور کشورشان را جذابیت برایش به وجود بیاره. یک روز مثلاً هندیها بلند میشن یک چند تا زن را چند وقت یک بار تبدیل میکنن به مسئله مثلاً شبه قاره. ایتالیا از مونیکا بلوچی گرفته تا مثلاً قبلیهاشون. فرانسه از بریژیت باردو تا بعدیهاشون. آمریکاییها از مریلین مونرو تا مثلاً آنجلینا جولی را نمیدانم این بعدیهاشون. آلمانیها همین طور، انگلیسیها همین طور.
داخل ایران هم قبل از انقلاب در سینمای قبل از انقلاب بعضی از این زنها مشخصاً در تبلیغهای مجلههای وقت مینوشتن به اصطلاح "هنرپیشه سکس سینمای ایران". منظورشون این بود که این مثلاً سکس مدل در سینمای ایران. بعد از انقلاب به خصوص در ۱۵ سال گذشته هم بعضی از زنهای هنرپیشه که عاقبت خوبی هم نداشتن، اینها تبدیل شدن به مثلاً سکس مدلهای داخل سینمای ایران که تهیهکنندهها و کارگردانهایی که اینها را به کار میگرفتن آگاهانه این کار را میکردن و میدونستن دارن چیکار میکنن. اما منظورم سکس مدل نیست از "بامشل".
"بامشل" به کسی میگویند که یک جاذبه جنسی دارد. کسی که این را به کار میگیرد میخواهد یک کالایی را عرضه کند، میخواهد این توجه به آن جلب بشود. یعنی کسانی که شهرت دارند از نظر وضعیت جنسیشان و جذب میکنند توجهها به یک موضوع خاصی. حالا مدل هستن مثلاً لباسی را میخواهند بفروشند میکنندش تن این مدل. یک مدل مردی است، مدل زنی است. این "بامشل" است از نظر جاذبههای جنسیش مردم را به خودش جذب میکند. آن جوانان و مردم علاقهمند به این مرد یا زن مدل، همان لباسی که این مرد یا زن پوشیده را میپوشند. آن توجه برای آن جذابیت جنسی برای جلب توجه نسبت به کالا و پدیده بخصوص. از این زاویه ببینیش در فرهنگ پاپیولار و فولکلور آمریکایی شناخته شده است.
شبکه فاکس نیوز که تلویزیون خبری جناح جمهوریخواههای آمریکاست، مسئولیتش و مالکیتش مربوط به یهودیه به نام رابرت مرداک. مرداک که غول رسانهای یهودیها محسوب میشه در آمریکا، یک پیرمرد خبیثیه که خودش بیماری جنسی داره و مثلاً شهوت جنسی داره و با زنانی از ملتهای مختلف ازدواج کرده و اصرار هم داره. فاصله سنیش هم با اینا خیلی زیاده و هیکل زنهایی که مثل باربی باشن رو دوست داره.
در تلویزیون فاکس نیوز، کسی به اسم «راجر ایلز» رو منصوب کرد. به مدت ۳۰-۴۰ سال، کار این این بود که زنهایی که هیکلی شبیه باربی دارن رو بیاره و از جاذبههای جنسی اینا، از جاذبههای سکسی این زنها استفاده کنه برای جلب خبری. یعنی افراد اول به خاطر اینکه فلان خانم مجری برنامه فاکس نیوزه، داره تلویزیون فاکس نیوز رو میبینه. حالا لابهلای اینکه این مثلاً داره این بحث، این خانم رو تماشا میکنه، هیزى میکنه، روش کراش داره، یه اتفاقی بیفته، این تو این بین اخبار سیاسی رو هم القا کنه. این خانمها، با یک خانمهایی که میاومدن جذب میشدن برای این کار، اینا باید یه شاخص میداشتن: شاخص «بامشل». یعنی جذابیت جنسی این خانمها موجب میشد که اخبار شنیده بشه.
این راجر یک دوره طولانی در انتخابات نیکسون تاثیر گذاشت با همین روند و شگرد از طرف جمهوریخواه. در مهندسی اخبار و مهندسی افکار عمومی در انتخاب ریگان جمهوریخواه تاثیر گذاشت. در انتخابات جورج بوش پدر تاثیر گذاشت. در انتخابات جورج دبلیو بوش پسر تاثیر گذاشت. حالا رسیدن به دور بعد جمهوریخواهها؛ الان قراره ترامپ بیاد سر کار. دوره اوباما تموم شده. این در دوره اول ترامپ ۱۳۹۶ حالا سیانان خب سمت دموکراتها بود. جمهوریخواهان در فاکس نیوز باید حالا یه خطی رو دنبال میکردن: یه کسی رو مطرح کنن به عنوان کاندیدا که جلو بره. اول ترامپ جدی نبود. حضور ترامپ اون اوایل جدی نبود.
این رابرت مرداک یهودی از بالا دستور میده به این راجر که: «این ترامپ دیگه شورش رو در آورده با این روندی که اومده توی صحنه، باهاش برخورد کنید.» انتخابات هنوز شروع نشده. راجر میآد رو یکی از نقاط این دست میذاره که این موضع ضد زن داشته، زنا رو تحقیر میکرده. ترامپ رو شروع میکنن تو تلویزیون خود جمهوریخواهها تحقیر کردن. بعد که درگیر میشن، ترامپ هم جواب اینا رو میده و کار به یه مرحلهای میرسه. یه دفعه فاکس نیوز متوجه میشه که همه مردم جمهوریخواه، طرفداره هوادار حزب جمهوریخواه، حمله کردن به تلویزیون فاکس نیوز در دفاع از ترامپ. معلوم شد ترامپ محبوبیت عمومی داره.
خب، الان چیکار باید بکنن؟ الان باید اعاده حیثیت کنن از خودشون و ترامپ رو بیارن بالا، مطرحش کنن تا ترامپ رای بیاره. کسی که در ۴۰-۵۰ سال گذشته برای اینا خدمت کرده، رئیسجمهوری جمهوریخواه را آورده سر کار، این رو الان باید فدا کنن. لذا یهودیه مرداک چیکار میکنه؟ میآد مدیر تلویزیون که منصوب کرده یعنی راجر رو که این کار رو براش معماری کرده بود و این تشکیلات رو براش به وجود آورده بود، این رو میزنن، نابود میکنه. چجوری؟ از طریق همون نقطه قوتش. نقطه قوتش چی بود؟
اون سیاست بامشل رو اجرا کرده بود. دخترهایی که می خواستن برن جلو دوربین رو می آورد تو اتاق خودش، اینا رو ارزیابی میکرد. که اینا حتما باید ساق پاهاشون برهنه باشه و دوربین مثلا واید بگیره تصویر رو و کلوزاپ کنه بعد دوباره زوم بک کنه بیاد عقب پای اینا پیدا باشه. مخاطب به خاطر مثلا صحنههای برهنه این ها و موارد دیگه بشینه پای گیرنده تلویزیونیش. این خانمها باید از دید راجر اون ویژگی رو میداشتن میاومدن تو اتاقش تست میدادن .الان برای اینکه خود این رو که این کار رو کرده بکشنش پایین؛ همین خانمها رو وادار کردن ازش شکایت کنه که این به اینا مثلا پیشنهاد بیشرمانه میداده و آزار جنسی میداده.
این بازی رو طراحی میکنن و راجر رو فدا میکنن تا ترامپ رو ببرن بالا. چون اشتباه تلویزیون فاکس نیوز این بوده که نمیدونستن که ترامپ محبوبیت داره. حالا باید عذرخواهی کنن. عذرخواهیشون هم اینه که ترامپ رو دعوت میکنن توی شبکه، همون زنی که دعوا راه انداخته بود؛ اون زنه رو میذارن روبهروش. اون زنه مثلا حالت عذرخواهی داره نسبت به ترامپ. شوهر اون زنه میگه که این تو رو به لجن کشیده، تو اینجوری برخورد کردی؟ زنه هم میگه من برای اینکه پول کرایه خونهمون، نمیدونم خرجهای دیگهمون رو بدم باید اینجوری عمل کنم.
همه تحقیرها رو تحمل میکنن. خب این رو متهم میکنن به فساد اخلاقی، این رو فدا میکنن. خوب که حذف شد، مرداک تلفنی تماس میگیره به ترامپ و بهش تبریک میگه. پرده دیگهای از دموکراسی، این مزخرفاتی که سریعالقلم و دیگران تو دانشگاهها درس میدن به اسم نظریههای دموکراسی. دموکراسی یعنی این. پرده دیگهای شما از دموکراسی و سازوکار جامعهشناس سیاسی و روانشناسی سیاسی ببینید در دموکراسی آمریکایی که چجوری شبکه تلویزیونی یک جناح سیاسی به نام جمهوریخواهها چگونه یه کاندیدایی که اول مطرح نبوده رو تخریب میکنه به دستور مالک یهودیش. بعد دوباره میان شروع میکنن ازش دفاع کردن. مسئله فساد اخلاقی رو مطرح میکنن، مدیر رو میزنن مدیر رو فدا میکنن اون رئیس جمهور رو میارن بالا. چون اون رئیس جمهور کسیه که میتونه بره کشورهای دیگه رو بدوشه.
دفعه پیش که شد رئیس جمهور اومد اینجا تو منطقه از عربستان سعودی ۴۵۰ میلیارد دلار تیغید و رفت گفت: من سعودی رو دوشیدم. این کلمه دوشیدن مال دور اول ریاست جمهوری شه. این دفعه هم دوباره یه همچین بازی درآورد. بعد نقاشی هم بهش نشون میده دیگه. دفعه پیش یک عکسی یک مقوایی داده بودن دستش، روش عکس یه سری هواپیما و هلیکوپتر و ناو بود، توی کاخ سفید نشون داد به این حاکم رژیم سعودی که اینا رو میخوایم بدیم بهت، سر کیسه رو شل کن پول بده. همون بازی که دفعه پیش در آورده بود این دفعه درآورد، حالا این دفعه دیگه وقیحتر و دریدهتر عمل کرد اون دفعه اگر پول کمتری گرفت این دفعه پول بیشتری گرفت.
پرده دیگهای از روش حفظ نظام در ایالات متحده رو ببینید تا باطل السحری باشه، بر سحر آنچه که مردم رو دچار حماقت میکنن. میبرن در دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی، بهشون درس علوم سیاسی میدن، میگن اگر کاخ سفید توانمند، قابلیتهایی داره، به خاطر اینه، به خاطر این مدلها و روشهای علوم سیاسی. دوتوکویل از فرانسه رفته اونجا، این چیزا رو نوشته، اومده گفته دموکراسی آمریکایی خوب است. فلان است. از جیمز روزنا مثلاً، در فلان این رو گفته. مثلاً خود هنتینگتون در جامعهشناسی سیاسی اینجوری گفته. بعد اون راب اینطوری مثلاً. همینجوری، یه حرفای مزخرفی رو به اسم نظریههای علوم سیاسی میزنن. نظریه اصلی علوم سیاسی اینیه که مبتنی بر یک واقعیتی ساخته شده، همه هنرپیشههای ترازشون رو آوردند.
🎬 پخش فیلم بامشل
Bombshell (2019)
هر مدیری که این غارتگری رو بهتر بتونه انجام بده، او منتخب هیئت گزینش حاکمه آمریکاست؛ یعنی جریان صهیونیست حاکم بر آمریکا. چه این فرد ترامپ باشه که گاوهای شیرده ممالک عربی رو بدوشه، یا خواهر ملکه انگلیس باشه که در اون ماجرای جوک دیپلماسی دیدید که چطور کاخ سفید رو دوشید.
چگونه کسانی مانند ترامپ کشف میشن و به عنوان مدیر غارتگری بر کرسی نظام امپریالیستی واشنگتن تکیه میزنند و کار غارتگری خودشون رو آغاز میکنن؟ پاسخ این پرسش در فیلم سینمایی «بامشل» داده شده؛ فیلمی که درباره انتخابات ریاست جمهوری ترامپ در سال ۱۳۹۶ بود.
«بامشل» یک اصطلاح عامیانه است که برای توصیف سلبریتیهایی به کار میره که کراش همه هستند و نماد سکس محسوب میشن و با جاذبههای سکسی خود توجه عموم رو به سوی آنچه که کارفرما مد نظر داره جلب میکنن. مثلاً در فروش یک کالا در آگهی بازرگانی، موضوع فیلم «بامشل»، زنان مجری برنامههای فاکس نیوز، زنانی باربیگونه که باید با جاذبههای جنسی خودشون توجه مخاطبان رو جلب کنن و از این راه، اخبار فاکس نیوز به خورد مخاطب سحر شده داده بشه.
این ماجرای واقعی درباره فاکس نیوز، شبکهی تلویزیونی نزدیک به جمهوریخواهان که مالک اون روپرت مرداک یهودیه؛ کسی که خودش با وجود پیریش، زنان باریکاندام رو میگرفت و از ملیتهای گوناگون (از مثلاً جنوب شرق آسیا و جاهای دیگه). همیشه هم باهاش تو برنامه عمومی شرکت میکرد. راجر، مدیر شبکه فاکس که در ریاست جمهوری نیکسون، ریگان، بوش پدر، بوش پسر و غیره موثر بوده، در ماجرای ریاست جمهوری ترامپ موثر نبود. لذا مرداک و جریان یهودیان صهیونیست با او در افتادن.
ابتدا این مرداک بود که علیه ترامپ بود و فاکس نیوز رو به تخریب ترامپ ترغیب کرد. اما پس از قطعی شدن پیروزی ترامپ، مرداک یهودی باید برای تبرئه خودش کسی رو قربانی میکرد تا افکار عمومی فاکس نیوز رو علیه ترامپ ندونه، بلکه اون اقدامات رو محصول تکروی مدیر شبکه بشناسه. چگونه باید در بحبوحه انتخابات راجر رو رسوا و از سر راه بردارن؟ بله، از راه و حربه همیشگی یهود: از راه زنان. زنان مجری فاکس که «بامشل» و کراش سکسی مردان و طیف جمهوریخواه بودن. در روند استخدام خودشون باید از حیث زیبایی اندام خود از فیلتر راجر میگذشتن. راجر اونها رو در اتاق کار خودش گزینش میکرد.
اکنون در هنگامه تخریب راجر، برای رسوایی او از همین عامل موفقیت راجر در استخدام مجریان سکسی استفاده شد و پسران مرداک یهودی، راجر رو با اتهام آزار جنسی مجریان رسوا کردند. مجریانی که در مقابل این پرسش که چرا همون ابتدای دورهی گزینش خود، وقتی این رفتارها رو دیدن، به این رفتار راجر اعتراض نکردن، مدعی شدن و اعتراف کردن که استخدام و پول اون رو نیاز داشتن، جلو دوربین بودن و توی تلویزیون بودن رو نیاز داشتن. لذا کثافتکاری کردن و سکوت کردن. راجر رسوا و برکنار شد. رسانهها جنجال به پا کردن. و راپرت مرداک در نهایت با تماس تلفنی دوستانه با ترامپ، اون رو مورد تفقد قرار داد.
البته به دستور مرداک, راجر قبل از رسوایی, ترتیب مناظرهها و مصاحبههایی با ترامپ توسط یکی از همین زنان معترض «بامشل» را داد و مسئله این شد که: «اون میآد به فاکس، اون به ما احتیاج داره و ما هم به اون احتیاج داریم. قرار نیست جلوش بایستیم.» قبلاً راجر گفت مرداک زنگ زده و گفته که ترامپ دیگه شورش رو درآورده و باید مهارش کرد. تصمیم به نابودی ترامپ در فاکس نیوز رو مرداک ابلاغ کرده بود. اما پس از پیروزیها در مناظرات، راجر ایلز رو قربانی کردن؛ اون هم با نقطه قوت او، یعنی اجرای طرح «بامشل» در فاکس نیوز. راجر کاسبی بود که با همین کاسبی به اصطلاح «بامشلی» خودش که گروگان اون بود، اخذ شد.
اینکه «كُلَّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ»؛ هر نفسی گروگان عمل خودشه. راجر گروگان عمل خودش بود و همونطوری که فرموده: «فَاخُذْناهم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ»؛ اخذ شد به همین چیزی که کسب کرده بود. انسانها اگر عبرت بگیرن، متوجه میشن که این روند چگونه عمل میکنه. کاسب بود، همون چیزی رو کسب کرده بود، خودش گروگانش شده بود و با همین گرفته شد.
راوی که همون زن مزدوری بود که برنامهریزی شده به ترامپ انتقاد کرد، سپس با او مصاحبه دلجویی کرد (که اون مصاحبه با اعتراض شوهرش مواجه شد) و در ادامه موذیانه به شکایت علیه راجر پیوست و در نهایت در فاکس نیوز و در نسبت با دولت ترامپ ترفیع گرفت.
در سکانس معرفی تاریخ زندگی راجر ایلز گفت: «راجر ایلز یه ماشین نوستالژی آفرید برای آمریکای از دست رفته.» یعنی فاکس نیوز یک ماشین نوستالژی بود برای آمریکایی از دست رفته. همین مگان کلی. جهان امروز مدرن با مردانی رهبری و مدیریت میشه که همه در کاسبی خودشون با پرستوهای سرویسهای یهود شکار شدن. همون اعتراف معروف و اعتراض اون مجری مرد آمریکایی
پخش ویدیو از ریک وایلز (Rick Wiles) از سایت TruNews
این واقعیت آمریکاست. این واقعیت همهی جهان مدرنه. زنانی که تن میدن به استثمار و بردگی جنسی فقط بابت اینکه یه شغلی داشته باشن. جهان مدرن زن رو برده کرد، از خونه آورد بیرون، تبدیلش کرد به باربی و ابزار هوسرانی خودشون. در کاسبی و اینا رو نشوند جلو دوربین، و جذابیتهای جنسی اینا رو کد کرد به اسم به اصطلاح «بامشل» و از طریق این مخاطب جذب کرد. و وقتی مخاطب جذب کرد، پولش و سودش رفت تو جیب یهودیها. اون چهرهی کریه مرداک یهودی و چهرهی مخوف دوتا پسرش. اون صحنهای که وقتی تلفنهاشون به صدا دراومد، جشن یهودیها بود و همشون یکی کیپا، ته سرشون بود. به همین سادگی یهود اداره میکنه آمریکا رو. و به همین سادگی، مجریشون میشینه توی تلویزیون میگه: «توسط موساد، همه مدیران و مسئولین در آمریکا، فیلم سکسی ازشون وجود داره. همه رو موساد این کار رو کرده.»
حالا زنان برده شده نظام هنری، نظام ورزشی، نظام رسانهای و نظام دانشگاهی آمریکا هم اینطوریه. امکان نداره زنی در آمریکا به درجات بالای اداری در رسانه برسه، مگر اینکه از عفت خودش مایه گذاشته باشه. امکان نداره زنی در سینمای آمریکا به مدارجی رسیده باشه، مگر اینکه از عفت خودش گذشته باشه. امکان نداره زنی در ورزش آمریکا به نتیجه رسیده باشه، در دانشگاههای آمریکا به نتیجه رسیده باشه یا در سیاست آمریکا. امکان نداره در جامعه مدرن، زنی بابت ارزشهای خودش به ارتقا رسیده باشه؛ مطلقاً امکان نداره.
در فیلمهای سینمایی سیاسیشون نشون دادن اینجوریه. در ورزششون، زنا جنبش «میتو» (MeToo) رو راه انداختن. وقتی بهشون گفته شد که: «خانم، توی شنا، توی ژیمناستیک، توی هر ورزش دیگهای، چرا همون روز اول اعتراض نکردی؟» گفتش که: «قهرمانی رو نیاز داشتم.» وقتی در سینماشون جنبش «میتو» رو رو انداختن، همشون بهشون گفته شد: «چرا این کار رو کردید؟» گفتن که: «به خاطر اینکه میخواستم برم جلوی دوربین.» در سیاست، در اقتصاد، در دانشگاههاشون و در هر جای دیگهای، زن مدرن برای رسیدن به مدارجی باید از آبروی خودش و عفت خودش بگذره. امکان نداره در جامعه مدرن زنی رشد کنه، مگر اینکه پلی بر روی عفت خودش نزده باشه.
بعد اینا میشینن تو اون جامعه مدرن برای زن ایرانی، زن مسلمانی که اسلام عزت بهش داده، قرآن بهش عزت داده، برای زن ایرانی تصمیم میگیرن. وقتی خودشون فیلم سینمایی رو میسازن، همه این زنای ویران و داغون، حتی اون دختره که مثلاً میگفتش که مسیحی معتقده. خب، مسیحی معتقد باید اینجوری لباس بپوشه؟ هم میخوان از خونه بیرون باشن، هم میخوان جاذبههای جنسیشون همه مردا رو تحریک کنه، هم میخوان مردا بهشون هیچی نگن.
وقتی یه جامعهای زن رو عروسک میخواد، زن رو از خونه میآره بیرون، تبدیلش میکنه به به اصطلاح یا مثلاً سکسورکر یا سکسمدل، یا تبدیلش میکنه به «بامشل». این «بامشل» یعنی کسی که مثل بمب بترکونه، مثلاً همه توجه رو به خودش جلب کنه. وقتی یه جامعهای زن رو اینجوری میخواد، چرا خود زن اون جامعه به این تن در میده؟ بعد ادعاشم اینه که مثلاً حالا باید با اینا مبارزه کرد تا مردها اینجوری به زنا نگاه نکنند.
به قول مرحوم مولوی: آتیش و پنبه رو گذاشته کنار هم، میگی نسوز؟ اینکه حکم الهی اینه که بین مرد و زن، بین این مناسبات تحریکآمیز، دو طرف فاصلهای گذاشته بشه، حدودی وجود داشته باشه، ثغوری وجود داشته باشه، رعایت بشه. چرا باید همه آنچه را که احکام الهیه کنار بذاری؟ عقل گفته کنار بذاری؟ آقا، ما طرفدار آزادی زنانیم، میخوایم زنها راحت باشند، هر کاری میخوان بکنند. این اسمش آزادی زنانه؟ یعنی «بامشل» بودن ارزشه که براش فیلم سینمایی هم بسازند و تهش مثلاً نیکول کیدمن این نقش رو بازی کنه که انتهاش ۲۰ میلیون دلار جایزه گرفت؟ بعد بهش بگن فقط یه اعتراف توی این کاغذ، جای دیگه نباید صداش رو در بیاری؟ و مگان کلی هم قشنگ برگشت دوباره سر پستش؟ و خودش موقعیت و قدرتی پیدا کرد و اون دختر مسیحی هم مثلاً از تلویزیون گذاشت رفت؟
یک جامعه به شدت فاسد. یک جامعهای که رئیسجمهوریاش که سر کار میآد، میره کشور دیگه رو غارت میکنه، میآد برای کشور خودش. با این ۵ تریلیون دلاری که غارت کرد برد، تو صد روز اول ریاستجمهوریش توی آمریکا اعلام شد که ۸ میلیون شغل توی آمریکا ایجاد میشه. پس آمریکا دیگه مشکل بیکاری نداره. ببینید این چه کار اقتصادی خوبیه! مبتنی بر نظریههای علم اقتصاد؟ کجاش نظریه علم اقتصادی بود؟ غارت کرد دیگران. پول زوری که از جوامع دیگه برد، ریخت تو گلو مردم خودش. مردم خودش که جامعه آرام نخواهند بود. وقتی شما پول حرام بیاری توی جامعه به عنوان حاکم جامعه، پدر جامعه، اون مال حرام تبعات خواهد داشت. زنان جامعه چی؟ زنان جامعه هم میره تبدیل میکنی به «بامشل». در این «بامشل» و روند خطرناکی که ایجاد کردید، زنا چارهای ندارن. هم شغل مجریگری رو میخوان، هم خفت و خواری رو میخوان، هم سکوتم میکنن. حالا یه جایی از این ظرفیت اعتراض اینا استفاده میکنن برای بازیهای سیاسی خودشون، نه برای زنها.
چنین جامعه فاسدی چرا باید الگو باشه؟ چنین جامعه فاسدی چرا باید شما بشه بخوره تو سر مردم که استاد دانشگاه رو بهش میگه: «آقا، در جوامع پیشرفته اینجورییه» (منظورش آمریکاست) فلان کارشناس بشینه توی تلویزیون بگه: «در جوامع پیشرفته اینجوریاند»؟ هر کس حکم میکنه به آنچه که حکم به آنچه که امر الهی نیست، او کافره، ظالمه و فاسقه. این حکم و قضاوت که جامعه آمریکا جامعه خوبیه، همه چیزش رو نظمه، نمیدونم اینا مبتنی بر نظرات علمی جلو میرن، دین رو دخالت نمیدن تو موارد دیگهشون. این دروغهای بزرگ رو چرا در جامعه مطرح میکنن و چرا اشاعه میدن؟ اون کسایی که توی آمریکا زندگی کردن، توی اروپا زندگی کردن، چرا نمیگن که اون موارد اونجا همه دروغه؟ و این کسایی که اینجا تو دانشگاهها از بیتالمال حقوق میگیرن به عنوان استاد، چرا حقایق اون جامعه فاسد رو به دانشجو نمیگن و این رو چماق میکنن بر سر ملتی که فرهنگ غنی چند هزار ساله و تاریخ و عقبه تاریخی هزار ساله اسلام عزیز رو داره؟
این موارد اینجوری افشا میشه. خودشون نمیدونن چیکارش کنن. این ماجرا واقعیتش این بوده که اول فاکس نیوز بین همهی کاندیداهایی که از طرف جمهوریخواهها اومده بودن، نظرش روی ترامپ نبود، فکر نمیکردن ترامپ بگیره کارش. بعد که ترامپ کارش گرفت، باید حالا فاکس نیوز یهودیها یه نفر رو قربانی میکرد که بگه این روپرت مرداک نبوده که از بالا دستور داده که ترامپ رو خراب کنن. این همون شخصیت مدیر تلویزیون، راجر، بوده. راجر رو زدن زمین. به اصطلاح، این جولیانی هم مدت نشسته بود اونجا شهردار نیویورک که همچین تو نشستهای منافقین میره علیه ایران سخنرانی میکنه. همه جمهوریخواهها اومدن جلو. بعد این راجر رو زدن زمین از طریق چیزی که از سالهای قبل، اون سری پیرزنهایی که فهرست کرد، میگفت در ۱۶ سالگیم بهش مثلاً پیشنهاد داده. طرف تو ۵۰ سالگی الان یادش اومده بذاره شکایت کنه. یعنی همهی این ظرفیتها رو نگه داشته بودن برای امروز که علیه طرف استفاده میکنن. این واقعیت دموکراسی در آمریکاست. علوم سیاسی به معنی اخص کلمه یعنی این.
حالا این حرفها کدومش تو کتابهای کسایی که ۱۳۶ واحد لیسانس و ۳۳-۳۴ واحد فوقلیسانس و اینقدر مثلاً تو دکتری و پستدکتری میگذرونن، یک میلیمتر این حرفها داخل اینا نیست. اصل علوم سیاسی یعنی این. هیچ چیزی به این ربطی به این کتابا نداره. چه کسی بره عمرش رو بذاره ۱۰ سال علوم سیاسی و اون رو دکترای علوم سیاسی بگیره؟ این واقعیت قضیه است.
اینی که ما رو آزار میده، اینکه وقتهای جوونا رو صرف میکنیم با پول بیتالمال تو دانشگاهها. بیا دانشجوی دکترای علوم سیاسی شو. بعضی حرفهایی که تو کتابها هست که در عالم واقع اصلاً اینجوری نیست، اونا رو وردار بگیر. مترو میزان جامعهات رو با اونا بسنج. بگو جامعهی جمهوری اسلامی جامعهی بدیه. این موارد هیچی نیست جز بیاعتباری مطلق علوم انسانی. حالا یک بار این بیاعتباری در علوم سیاسی، یک بار بیاعتباری در اقتصاد، یک بار بیاعتباری در حقوق بینالملل، یک بار بیاعتباری در روابط بینالملل، یک بار بیاعتباری در مثلاً رشته مدیریت استراتژیک.
به هر جهت، آنچه تو این کتابهای درسی میبینید، واقعیت صحنهای که اون جامعه باهاش داره اداره میشه یه چیز دیگه است. اینی که نوشته شده توی کتابها، آوردن تو اینجا ترجمهاش کردن، یه کسایی میخونن، بعد همین آدمایی که چیزا رو خوندن میذارید بالا سر دستگاهها و مدیریتها، کشور رو خراب میکنن. این درد جامعه امروز جمهوری اسلامی است. آسیبشناسی سیاسی جمهوری اسلامی اینه. و این به خوبی این واقعیت رو نشون میده که ما باید از این مسیر بگذریم.
جهان امروز مدرن با مردانی رهبری و مدیریت میشه که همه در کاسبی خود با پرستوهای سرویسهای یهود شکار شدن. مانند اعتراف و اعتراض اون مجری مرد آمریکایی. جورج اورول مینویسه (که نویسنده مزرعه حیوانات است) مینویسه: «حال رو کسی کنترل میکنه که گذشته رو کنترل کنه.» با یهود با هالیوود، گذشته رو با تحریف کنترل میکنه برای کنترل حال و آینده.
چه نتیجهای از این میگیریم؟ نتیجه میگیریم که امروز سینمای هالیوود افتاده به جون تکتک اتفاقات ریز و درشت دههها و سدههای گذشته، داره برای همه فیلم سینمایی و سریال میسازه و تکتک اتفاقاتی که افتاده رو، یه بخشی راست، یه بخشی دروغ، ترکیب میکنه، تحریفش میکنه. آنچه که در آینده، کسی کتاب نمیخواند و درباره ماجراهای ریز و درشت جوامع مختلف به فیلمها و سریالهای ساخته شده و قرار داده شده در یوتیوب و شبکههای اجتماعی استناد میکند، یک تاریخ تحریف شدهایست که کنترل گذشته رو در متن خودش داره و با اون امروز رو کنترل میکنن. یعنی «گود گاورنس» (Good Governance) حکمرانی خوب و از طریق این، آینده رو کنترل میکنه.
در این ماجرا، فاکس نیوز اشتباه کرده بود. پشت ترامپ رو خالی کرده بود. و وقتی ترامپ میخواست به قدرت برسه، لازم بود یه کسی رو قربانی کنن. راجرز رو باید قربانی میکردن. چجوری قربانیش میکردن که سر و صدا داشته باشه و موضوع رو بپوشونه؟ از طریق مسائل غیراخلاقی. و اینجا اومده تصویری از یک جامعه آمریکا که مدافع حقوق زنانه و زنهای شجاعی هستن که تلویزیون رو رها میکنن. اون صحنه آخری که اون دختر مسیحی رفت، مثلاً تلویزیون رو ترک کرد. ببینید، اینا دیگه سینماست. اینا دیگه فیلمه. واقعیتش یه چیز دیگه است. واقعیتش اینه که مطلقاً زنانی که در جامعه غرب به جایی میرسند، پلی زدن بر عفتشون و لاغیر. اولین زنی که اعتراض کرده بود به مسائل حقوقیش، بیرونش کرده بودن سر مسائل جنسی. یک دختر ایرانی بوده دیگه، همون چی چی بختیار که نقشش رو این هنرپیشه فاسد ضد انقلاب ایرانی بازی کرده بود که خود این هنرپیشه هم خودش در زندگی واقعیش برده جنسی تام کروز بوده و در فیلم مستند دیگه ساخته شده برای تام کروز, تام کروز این نازنین بنیادی رو مجبور میکرده توالتا رو با مسواک، چهار دستوپا بشینه، داخل توالت رو با مسواک مسواک توالت شستشو کنه، پاکش کنه، بعد تحقیرش میکرده. اونجا میزدش. توی همین فیلم مستندش گفته شده. میبینید؟ یعنی این زنان هنرپیشه ایرانی توی اروپا و آمریکا رو که نشون میدن به عنوان چماق میکوبن تو سر زن ایرانی. اینا ظاهرشون جلو دوربین اینجوری شکیل نشون داده میشه. اینا در باطن، در پشت صحنه، برده جنسی هنرپیشههای بیمار جنسی هالیوود هستن.
داخل این فیلم هم نشون داد که یک زن ایرانی بوده به اسم بختیار. یارو بهش پیشنهاد، حالا داخل فیلم مثلاً اینا دوبله کردن که باید با من ازدواج کنی. اصلاً منظورش ازدواج نبود. تو زیرنویس انگلیسیش یه پیشنهادهای دیگهای بهش میده که چون موافقت نکرد، نشون داد که بیرونش کردن. بقیهشون هم اینجوریه. این جنبش «میتو» که در بخشهای مختلف رسانهای است، سیاسی، ورزشی آمریکا شکل گرفت، حقیقت ارزش زن در جامعه آمریکاست.
داخل ایران هم هر بخش مدرنی که داریم، همینجوریه. ۸۰۰ زن سینمای ایران بیانیه دادن. میتو؟ سینماگرهای مرد بلند شدن گفتن حقشونه. خودشون کثافتکاریها رو میخوان. خودشون برای اینکه بیان جلو دوربین، حاضرن به هر خفتی تن در بدن. و بعضی از اون کارگردانها گفتن باید این چند تا زنی که افتادن جلو این کار رو کردن، باید اینا محاکمه بشن. یعنی زنانی که رفتن تو سینما، تن به هر خفتی دادن، به این مرحله رسیدن، حالا اومدن اعتراض کردن، نه تنها به اعتراضشون رسیدگی نمیکنن، بعد بهشون میگن که شما حقتون بوده، باید شما محاکمه کردید، اومدید مسئله رو مطرح کردید.
نکتهای که جورج اورول میگه که: «شما اگه میخوای کنترل کنی حال رو، گذشته رو باید کنترل کنی.» راز کنترل گذشته رو یهود خوب بلده. گذشته رو کنترل میکنه. هر چیزی خلاف تاریخش و طبعش باشه، نابودش میکنه. خودش یک روایت جعلی و تقلبی جاش میذاره. در شرایط امروز، ما هیچ گریزی نداریم الا اینکه ما هم متون اینا رو ببینیم، محتوای اینا رو ببینیم. اونجایی که دارن گذشته رو به قول خودشون کنترل میکنن و تحریف میکنن که امروز رو کنترل کرده باشن، ما اونجا رو مچشون رو بگیریم. دوست دارم تصویرشون، تصویری که نشون میدن از جامعهشون، این باشه و پذیرفته بشه. ما همین تصویری که خودشون زحمتش رو کشیدن ساختن، با همین تصویر نشون میدیم که اشکالات کار کجاست.
اگر این سازوکار رو یاد بگیرید، به این روش مجهز بشید و توانمند بشید، عقبه تاریخی رو بشناسید. عقبه تاریخی کوتاهمدت: ۴ سال، ۵ سال، ۱۰ سال گذشته. یا پونصد سال، هزار سال، دو هزار سال گذشته رو. هر آنچه در تاریخ گفتن رو راستیآزمایی کنید. وقتی راستیآزمایی کردید، تصویری که دادن رو شما اصلاحشدهاش رو ارائه کنید و رو کنید. شما مطمئن باشید که بردید و میتونید امروز رو کنترل کنید.
قبل از اینکه در حفظ نظام ایالات متحده، قواره حفظ نظامش از چی تبعیت میکنه؟ از اینکه ببینن چه کسی خوب میتونه براشون غارت کنه ملتهای دیگه رو. یه ترامپی باشه بتونه دیگران هم بره سرکیسه کنه، غارت کنه، بیاد مشکلشون رو حل کنه، شغل براشون ایجاد کنه. از کجا رفت دزدید آورد؟ غارت کرد. برای مردم آمریکا مهم نیست. مهم اینه که بتونی این کار رو بکنه. اگر شبکه تلویزیونیشون و هر سیاستمدار و هر کس دیگهای روبرو اینا بایست، اون فرد دیگه، فردی رو که تصمیم گرفتن بیارنش بالا تا این خباثت رو براشون انجام بده، که روبروش بایست، اون رو بیآبرو میکنن و میزننش زمین که دیدید. با چه منطقی این کار رو میکنن؟ با فرهنگی به نام «بامشل».
زشته یه ملتی یه اصطلاح ویژه داشته باشه به نام «بامشل». انحطاط اخلاقی و انحطاط فرهنگی در یک جامعه با این شاخصها تعریف میشه که در جامعهای فرهنگ تثبیتشدهای وجود داشته باشه به نام «بامشل» و یه کسانی رو بردارن بیارنشون، از جاذبههای جنسیشون استفاده کنن برای فروش کالا در آگهی بازرگانی، از جاذبههای جنسی زنانهشون استفاده کنن برای اینکه مردم بنشینن به اصطلاح ساقهای پای لخت اینا رو ببینن تا توجهشون جلب بشه به اون نکتهای که از نظر سیاسی تو بخش خبری تو فاکس نیوز میخواد گفته بشه. حتی سیاستمداراشون همین شگرد رو دارن دیگه.
یعنی وقتی حسن روحانی بلند شد رفت در اجلاس خارجی، اون نخستوزیر انگلیس اومد نشست روبرو حسن روحانی با لباس روحانیت، با ساقهای همین جماعت «بامشل». چون مشاوران اون زن نخستوزیر انگلیس گفته بودند که این مردای به قول خودشون خاورمیانهای، زود مثلاً حواسپرتی پیدا میکنن، زود تمرکزشون رو از دست میدن و برای اینکه ما در این مذاکره دیپلماتیک موفق بشیم، بهتره مثلاً شما از این روش استفاده کنید. لذا نخستوزیرشون «بامشل»، مجریهاشون «بامشل»، حسن داره کجا رو نگاه میکنه؟ یا مثلاً ورزشکاراشون. زشته. همینکه در فرهنگ آمریکایی مفهوم «بامشل» وجود داره، همین برای نابودی آمریکا کافیه. این ساختار در حفظ نظام آمریکا یک مکتبه. با نمونهاش آشنا شدید. از این دست وقایع خب خیلی زیادە. این نمونهای بود که شما ملاحظه فرمودید و الان با قواره حفظ نظام مبتنی بر این روشها در ساختار رژیم آمریکا آشنا شدید.
موفق و موید باشید انشاالله. والسلام.
◀️ مشاهده در یوتیوب:
◀️ مشاهده در آپارات(همراه با فیلم سینمایی):