من نقص هایی دارم. میدونم. اول از همه خداوند رو شاکرم که منو متوجه این مسایل میکنه تا در جهت رفعشون تلاش کنم.
من وقتی کسی حرف میزنه تمام و کمال به حرفش گوش نمیدم. مثلا یکی برام موضوعی رو شرح داده و من در پاسخ سر تکون دادم و تایید کردم و تشکر کردم. اما وقتی خواستم همون لحظه این موضوع رو برای کس دیگری بیان کنم، نتونستم. علت هایی داره: یک اینکه ادم صبوری نیستم و عجله دارم. انگار در حال بازی باشم میخوام سریع از این مرحله گذر کنم و برم مرحله بعد. انگار این لحظه ارزشمند و مهم نیست و باید مشغول امر مهمتری بشم. در صورتی که همه ی امور روزانه ارزشمند هستند و در کنار همدیگه باعث تحقق هدف بزرگتری میشن که فقط ذهن منظم یک ادم صبور میتونه این رو درک کنه و بپذیره. دوم اینکه دچار خود بزرگ بینی و غرور کاذب هستم. دچارم به هیچ انگاری بقیه. اینکه دیگران حرف مهمی نمیزنند. جالبه این رو در نظر قبیح و زشت میدونم اما در عمل غروری دارم که برای شخص ناظر کاملا ملموسه. سوم اینکه حواسم جمع موضوع نیست و پرت مسائل حاشیه ایه. اینکه طرف مقابل چی راجع به من فکر میکنه؟ چه برداشتی از من داره؟ من چی باید بگم الان؟ چطوری خودمو خوب نشون بدم. چطوری خودمو بش اثبات کنم. این افکار ریشه در ترس داره. ترس از پذیرفته نشدن. ترس از بد انگاشته شدن. نکته مهم اینه که باید فقط خودم باشم و نترسم. بپذیرم که من مسئول فکر و عمل دیگران نیستم. دیگران هر فکر درست و غلطی راجع به من میتونن داشته باشن. من باید این مسایل حاشیه ای رو کنار بذارم و دقیق گوش بدم به طرف مقابلم و ذهنم رو متمرکز این کنم که الان درست ترین کار چیه؟ هدف چیه؟ و ذهنم رو متمرکز همون کنم. دلم میخواد هنر گوش دادن رو کسب کنم. بسیار امیدوارم و خوش بین.