امر بصری و عنصر بصری در شهر معنای گسترده ای دارد و تنها چهارچوب مرجع و رایج اثر گرافیکی نیست و هر عنصری در شهر می تواند نقش مطلوب و نامطلوبی بر عهده داشته باشد.
شهر تهران به عنوان شهری که ناهنجاری های فضایی بسیاری از دهه های متفاوت در دل خود داردبه عنوان یک فضای زیستی- بصری مغشوش را شکل گرفته و گسترش یافته است. بهسازی این فضای شهری زمانبر و هزینه بر است و باید در طرح های جامع به آن پرداخت. اما در این میان نمی توان بیکار نشست و فضای بصری شهر را خالی از مدیریت بصری گذاشت. می توان راهکارهای خلاقانه و رایجی را برای مدیریت فرهنگی- بصری و زیستی پی گرفت، یکی از این راه های رایج لمپ پستها، استرابوردها، بیلبوردها و انواع تابلوهای ثابت و متحرک شهری است. دیزاین مطلوب این موارد به عنوان یک راه در دسترس و کم هزینه تر می تواند نقش موثری در ارتقا کیفیت بصری شهر برای شهروندان و کارکرد درستی را در راستای انتقال پیام و مدیریت موثر فرهنگی القا و ایجاد کند.
اخیرا به مناسبت هفته کتاب زیباسازی شهرداری تهران از مجموع طرح هایی در قالب تابلوهای محیطی و شهری تحت عنوان کتاب خوب بخوانیم با کیفیتی بسیار نازل از جنبه دیزاین گرافیک رونمایی کرد که فاقد هر گونه ارزش بصری است و در اصل فاقد هر گونه سنخیتی با فرهنگ و هنر است. نمیخواهم به نقد این مجموع طرح های «کتاب خوب بخوانیم» بپردازم، چنان که ذکر شد فاقد ارزش های بصری لازم جهت نقد است. بلکه میخواهم به نقد رویکردی که نسبت به فعالیت فرهنگی و زیباسازی رواج دارد بپردازم، در رسالت سازمان زیباسازی شهردار تهران ذکر شده است که وظیفهی بهسازی فضای شهری و تبلیغات فرهنگی را برعهده دارد، سوال این است که متولیان امر از معنای این رسالت آگاهی دارند؟ اگر آگاهی دارند باید پرسید علت کاهش کیفی آثار چیست؟ چرا از ظرفیت های موجود طراحان بنام تهران و استودیو های طراحی بهره گرفته نمیشود؟ چرا ما شاهد انسجام و اثر مدیریت هنری در آثار و کمپین های برگزار شده از سمت زیباسازی شهرداری تهران نیستیم؟ تبلیغات و به نوع خاص تبلیغات فرهنگی علم است و نمی توان با رویکرد سلیقه ای با آن برخورد کرد، اگر درست انجام نشود و به جنبه های آن چه از جنس برنامه ریزی رسانه ای و چه از جنس دیزاین گرافیک، پیام و کانال آن توجه نشود یک کار کم اثر یا بی ثمر صورت گرفته که حاصلی جز اتلاف منابع و کار فرهنگی نمایشی ندارد.